◄ کمک راننده ایرانی به مردم اوکراین/ روایت خواندنی حضور در مناطق جنگزده
اکنون پس از کمتر از 2.5 سال، همان راننده ایرانی با رساندن کمک های مردم لهستان به اوکراین و حضور شجاعانه در مناطق جنگی برای کمک به مردم جنگزده اوکراین مورد توجه رسانه ها قرار گرفته تا ثابت کند ایرانی از خود گذشتگی و ایثار می کند و انسانیت مرز و مذهب نمی شناسد و حس کمک به هم نوع در وجود هر انسان خداشناسی وجود دارد.
کمتر از 2 سال و نیم پیش بود که رفتار بشر دوستانه و خیرخواهانه لهستانی ها در مورد یک راننده کامیون ایرانی خبر ساز شد.
به گزارش تین نیوز، در آن سال رانندگان کامیون لهستان با راه اندازی پویشی مردمی برای راننده ایرانی که کامیون قدیمیش در این کشور خراب شده بود، تریلی نو خریداری کردند و این کمک انسان دوستانه آنان در صدر خبرهای رسانه ها قرار گرفت.
اکنون پس از کمتر از 2.5 سال، همان راننده ایرانی با رساندن کمک های مردم لهستان به اوکراین و حضور شجاعانه در مناطق جنگی برای کمک به مردم جنگزده اوکراین، مورد توجه رسانه ها قرار گرفته تا ثابت کند ایرانی از خود گذشتگی و ایثار می کند و انسانیت مرز و مذهب نمی شناسد و حس کمک به هم نوع در وجود هر انسان خداشناسی وجود دارد.
بیشتر بخوانید:
گزارش تصویری| کمک راننده شجاع ایرانی به مردم اوکراین
خبرنگار تین نیوز گفت و گویی با فردین کاظمی این راننده انسان دوست ایرانی انجام داده که در ادامه می خوانید:
- در ابتدا از ماجرایی که سال 2019 برای شما رخ داد و موجب جلب توجه رسانه ها شد، بگویید:
- اواخر سال 2019 میلادی، برابر با 25 آذر ۱۳۹۸ کامیون بنده در کشور لهستان خراب شد، چند روزی در کنار اتوبان در سرمای شدید متوقف بودم و با خود فکر می کردم چه کاری می توانم انجام بدهم تا این که تعدادی از رانندگان (همکاران) لهستانی از شرایط من خبردار شدند و بعداز چند روز یک تریلی با یدک همراه (بارکش کانتینر چادری) از طریق ایجاد پویش مردمی و کمک های مردم خریداری کردند و به من هدیه دادند. من با این کامیون بهمن ماه ۱۳۹۸ به ایران آمدم و تا مراحل اداری و تشریفات آن به سرانجام بکشد تا۱۴۰۰/۰۴/۳۰ به طول انجامید و زمان برد و تهیه دیگر مدارک و اسناد ماشین و آماده شدن مدارک سفر خودم نیز تا اسفند ماه سال ۱۴۰۰ طول کشید.
- چه تاریخی از ایران خارج شدید و کجا با دوستان لهستانی خود مجددا ارتباط برقرار کردید:
- پس آماده شدن مدارک، برای شهر هامبورگ بارگیری کردم. در آلمان که بودم با سرپرست پویش مردمی لهستان که برای من ماشین خریداری کرده بودند، صحبت تلفنی می کردم که ایشان در صحبت هایشان گفتند مردم لهستان در پویشی، برای کمک به آوارگان جنگ روسیه و اوکراین و حیوانات بی پناه لوازم بیمارستانی و پزشکی و دارو و غذا جمع آوری کرده اند که در انبار صلیب سرخ دپو شده است، مخصوصا لوازم پانسمانی مخصوص زخمی ها که قبلا با چند تا ماشین سواری ون آنها را ارسال شده ولی چون الان مقدار لوازم و اجناس زیاد است نیاز به ماشین سنگین تریلر وجود دارد.
- واکنش شما به این سخنان چه بود؟
- وقتی ماشین من خراب شده بود، این انسان ها به کمک من آمدند و به من جای خواب، غذا، لباس گرم مناسب سرمای لهستان دادند و باخریدن و هدیه کردن تریلی، من و خانواده ام را شاد و خوشحال کردند و با این اقدامشان نشان دادند انسانیت و ارزش انسان در مرزها و مسافت ها نمی گنجد و به من که از سرزمین اصلی خودم 5000 کیلومتر دور بودم به نحو احسن محبت کردند و تجربه ای نو برای انسانیت و ارزش به انسان و همنوع را رقم زدند. من که در شرایط آرام و بدون هیچ درد سری فقط ماشینم خراب شده بود با این کمک های انسان دوستانه به آرامش رسیدم، وظیفه و تکلیف خود دانستم که برای کمک به مردم درگیر با مصیبت های جنگ، داوطلب شوم و بر هیمن اساس به دوستم آمادگی کامل خود را برای انجام هرگونه کمکی اعلام کردم و گفتم آدرس انبار صلیب سرخ را برای من ارسال کنند.
- واکنش آنان چه بود؟
خیلی خیلی خوشحال شدند و به من تاکید کردند که به کشور در حال جنگ می خواهید بروید و من هم گفتم هیچ مشکلی وجود ندارد و به همین دلیل از هامبورگ به مقصد ورشو حرکت کردم (خالی آمدم).
- پس از آن چه اتفاقی رخ داد؟
- در ورشوو مجلات و روزنامه ها و رادیو و تلویزیون لهستان منتظر ورود من بودند. با من مصاحبه کردند و این خبر در اخبار سراسری و روزنامه های لهستان و فضای مجازی منتشر شد.
سپس به آدرس انبار برای بارگیری محموله کمک های صلیب سرخ رفته و از آنجا با راهنمایی و مشایعت این دوستانم راهی مرز اوکراین شدم. در مرکز تلویزیون polsst NEwZ برای تهیه خبر آمده بود و با دوربین منتظر تهیه گزارش بودند. من حاضر به تهیه گزارش و راضی به این کار نشدم چون به عقیده من جنبه معنوی و قداست این عمل و کار من از بین می رفت و این معنویت و کار روحانی تبدیل به فیلم و تبلیغات مجله ها و رادیو و تلویزیون می شد. در مصاحبه خودم در ورشوو هم گفتم که در یک کلام کمک به انسان ها اولویت کار من است.
لازم به توضیح است که از هامبورگ تا محل بارگیری و ورود به مرز 1100 کیلومتر راه رفته بودم. پس از آن با همراهی این دوستانم وارد خاک اوکراین شدم. به محض ورود به اوکراین مردمی را دیدم که در حال خروج و رفتن به کشورهای دیگر بودند، ولی من برعکس وارد آن کشور می شدم، در راه که بودم، احساس آرامش خاطر و آرامش روحی می کردم. واقعیت جنگ این است که ریسک پذیر نیست و راکت و موشک و بمباران هوایی، همه چیز را با هم نابود میکند، ولی من دوست داشتم این کار را به نحو احسن به سرانجام برسانم.
در راه که برای استراحت نگه داشته بودیم از دوستم خیلی تشکر کردم که اجازه داد من همراه آنها در این کمک رسانی انجام وظیفه کنم. در ماشین که خودم تنها بودم خداوند متعال و پیامبر عظیم الشأن را هزاران بار شکر کردم که کمک کرد من در این راه بیایم و این اراده الهی بود که این قسمت را نصیب من کرده بود. خدا را حمد و سپاس می گویم به خاطر این هدیه و احسانی که در حق من کرد. خیلی خیلی خوشحال بودم.
- شرایط در اوکراین چگونه بود؟
- چون کشور در جنگ بود در راه ها موانع و استحکامات دفاعی گذاشته بودند. سختی های زیادی متحمل شدم، خیلی زیاد، در بعضی از راه ها مجبور بودیم از بیراهه ها برویم، خیلی برایم سخت بود ولی من با آگاهی و با خواست خودم رفته بودم. مردمی که من و ماشینم را می دیدند با گرمی و مهربانی بسیار برخورد می کردند. پلیس ها، پست های مدافع شهرها و در مسیرها نهایت احترام و تکریم را نسبت به من داشتند. من در عمق خاک اوکراین به سمت مرکز کشور اوکراین در حدود 520 کیلومتر مسافت برای بردن این محموله و تحویل آن در چند شهر و روستا در جاهای از قبل پیش بینی شده رفتم و 550 کیلومتر نیز برگشتم.
- سفرتان چقدر طول کشید؟
- مدت زمان سفر من از بارگیری تا تحویل بار 10 روز بود. ولی در داخل خاک اوکراین پنج روز طول کشید. تاریخ ورود به اوکراین23/03/2022 و تاریخ خروج از اوکراین 27/03/2022 بود یعنی در تاریخ دوم فرودین 1401 وارد خارک اوکراین شدم و در تاریخ هفتم فرودین 1401 برگشتم. مسافت رفت و برگشت در داخل اوکراین هم 1100کیلومتر بود.
- دستاورد این اقدام برای شما چه بود؟
- دستاورد این سفر برای شخص من کمک به مردمی بود که واقعا نیاز داشتند. برای انسان ها معیار و سنجش، همان انسان بودن است. من خدا را هزاران بار شاکرم و نمی توانم شکر در خور لایق پروردگار را به جا بیاورم، این یک نعمت و یک برکت دائمی بود که در روح و معنویت من ماندگار شد. در زمان برگشت به کشور لهستان، در جاده ها، در اتوبان ها، در پشت چراغ قرمزها و ... مردم نهایت محبت را نشان می دادند. دوستانم در لهستان میگویند تمام مردم در فضای مجازی از قبیل فیس بوک و از این قبیل رسانه ها از کار من تمجید و تشکر می کنند. این کمکی برای انسان ها بود که از دست من بر می آمد و انجام دادم. امیدوارم اجر معنوی آن را خدای بزرگ عنایتی نماید و در کارنامه اعمال من منظور بکند تا در درگاه خدای متعال معدل خوبی داشته باشم و از این بابت شکرگزار خواهم بود. و خلاصه مطلب این که مردم دنیا در رسانه ها و فضای مجازی دیدند و خواندند و شنیدند که فرزندان ایران زمین مرز و حدود برای ایثار و از خود گذشتگی و کمک به انسان ها برای خود نمی شناسند و با جان و دل آماده جان فشانی هستند.
پایان
آفرین و دمش گرم به این ایرانی با معرفت
دمت گرم روسفید مان کردی
حداقل حساب مردم را از بعضی جدا کردی
افتخار میکنم همشهری من هستن.آقای فردین کاظمی شهر خوی. من ایشون را میشناسم، بسیار مرد مومن و متعهد و دوست داشتنی هستن.
زنده باشی ایشان بهترین دوست بنده می باشند آدمی بزرگوار وباشرف
با این کارت واقعا رو سفید مان کردی
مرحبا و آفرین به ایشون رانندگان ایرانی جزو مهربانترین و فداکارتین انسانها هستن و البته مظلومترین
سلام. خیلی دوست دارم کمک شوفر این اقا باشم . تو رو خدا هرکی هر کاری میتونه بکنه
خوبه یکی پیداشد این لکه ایرانی بودن رو پاک کنه