توسعه همه جانبه و سادیسم سیاسی
صندوق توسعه ملی باید بتواند در مسیر خود به یک صندوق ثروت ملی تبدیل شود.
به یک فرآیند و مجموعه گام هایی عملی برای توسعه نیاز داریم. فرض کنید توسعه بر محور معدن یا نفت یا هوش مصنوعی یا... است، باید همه اراده ها، اندیشه ها و منابع مان متمرکز بر امر توسعه شود. از حاشیه رفتن اجتناب و گروه های مختلف سیاسی را دعوت کنیم که در این یک موضوع چالش جدی وجود نداشته باشد، همه انرژی خود را بگذاریم و به صورت هسته ای یعنی متمرکز بر موضوعاتی مثلا الف، ب و ج ایران را سرآمد کنیم.
ممکن است چهار دانشجو با ایجاد یک استارتاپ، فیلتر ارزان تری برای تصفیه آب بسازند و ما بر این اساس بگوییم در حوزه های تک رتبه اول را داریم و کسی در دنیا به گرد پای ما نمی رسد. ولی واقعا این طور نیست، اینها درصورتی محلی از اعراب دارند که آثار آنها در حوزه نرخ رشد اقتصادی خود را نشان دهند، یعنی نرخ رشد اقتصادی ما دوبرابر شود، برای مثال با توجه به پیشرفت کشور در حوزه فناوری نانو، چقدر از این فناوری برای ارزآوری و بالا بردن نرخ رشد بهره می بریم؟ نرخ رشد کشور چقدر افزایش یافته است؟
نباید شاخص های کلی را فراموش کرد.
گاهی مواقع شاخص های کلی را کنار می گذاریم و به چهار نمایشگاه که در استان های مختلف برگزار می شود دلخوش می کنیم و خود را نفر اول دنیا می دانیم.
به علاوه همان طور که نباید دچار خودفریبی و خودسانسوری شویم، نباید دچار سادیسم سیاسی هم بشویم.
سادیسم سیاسی به این معناست که خودمان همدیگر را بزنیم و تهمت بزنیم و از صحنه سیاسی خارج کنیم.
خودآزاری سیاسی را کنار بگذاریم و همه کسانی را که دل شان برای ایران می تپد و می سوزد زیر پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران جمع کنیم و توسعه را به سامان برسانیم.
توسعه به معنای بهبود شاخص های اصلی است، نه یک سری فرآیندهای ناچیزی که در این شهر و آن شهر ممکن است رخ بدهد. این موارد در جای خود ارزشمند است اما سرنوشت اقتصادی مردم را تغییر نمی دهد.
برخی حکمرانی را صرفا آسمانی می دانند. برخی آن را صرفا زمینی می دانند. از نظر من حکمرانی متعالی عملا استفاده از شیوه های زمینی برای پیاده سازی آرمان های آسمانی است، مثلا عدالت یک آرمان آسمانی است اما اینکه آن را چگونه در آموزش، در اقتصاد، در قضاوت، در استخدام و در سایر حوزه های زندگی پیاده کنیم نیازمند کسب دانش از شیوه های زمینی پیاده سازی است و برای همین حکمرانان بیش از دیگران به شنیدن و یاد گرفتن نیاز دارند. با این مقدمه، اگر می خواهیم به موضوع توسعه بپردازیم باید تجربه همه کشورهای موفق را مطالعه کنیم و نگوییم چون ما آن را امر آسمانی می دانیم پس باید در کتب مقدس به دنبال شیوه های آن باشیم. این کار جز اشتباه و فرصت سوزی کار دیگری نیست.
جمهوری اسلامی ایران یک کشور آزاد به لحاظ اندیشه ای است و صداوسیما و دیگران که حکمرانان این فضای اندیشه ای هستند باید بیش از بقیه این فضا را باز کنند و نگران نباشند؛ مردم از شنیدن انواع اندیشه ها دچار انحراف نمی شوند، بلکه راه درست را پیدا می کنند، پس راه را برای گفتن باز و مسیر توسعه را هموار کنیم.»
صندوق توسعه ملی باید بتواند در مسیر خود به یک صندوق ثروت ملی تبدیل شود. تاکید من بر واژه ثروت به این دلیل است که صندوقی برای نسل آینده است، برای زمانی که نفت نیست، گاز نیست و برای زمانی که ممکن است نتوانیم از معادن استفاده کنیم. آن صندوق باید آنقدر ارز داشته باشد که بزرگ ترین پشتوانه ارزی کشور برای این نسل و نسل بعدی باشد. تمام آنهایی که این ارز را مصرف می کنند و به صندوق برنمی گردانند هم به این نسل و هم به نسل های بعدی آسیب می زنند. همه دنیا این امر را متوجه شده اند که منابع زیرزمینی و خدادادی محدودیت هایی دارند، ممکن است به خاطر گاز CO2 و گرمایش زمین محدودیت هایی برای مصرف آن ایجاد شود، ما باید همه اینها را تبدیل به ارز و طلا کنیم و در صندوق بزرگ نگه داریم؛ یا به صورت کارخانه هایی به صورت تسهیلات در اختیار مردم قرار دهیم و پشتوانه دارایی آنها را برای نظام حفظ کنیم. باید ارثی که برای نسل بعد باقی می گذاریم میراثی ارزشمند باشد، نه پروژه های نیمه تمام که آنها باید جمع کنند.
فقط «مرد اکنون» و دولت اکنون نباشیم، «مرد آینده» و دولت آینده هم باشیم. بخشی از این منابع را برای آیندگان بگذاریم، چون قرار است نسل های بعدی ایران همچنان بتوانند سرافراز زندگی کنند.
یادمان باشد عواید حاصل از فروش انفال ازجمله نفت اولا سرمایه است و نه ثروت و باید صرف سرمایه گذاری شود. ثانیا متعلق به همه نسل ها و نه فقط این نسل است و ثالثا اسراف آن برای پوشاندن ضعف های مدیریتی و حکمرانی موجب بهبود حکمرانی نمی شود، بلکه حکمرانی متعالی نیازمند یاد گرفتن روش های بهتر برای استفاده درست از منابع است. امیدوارم بتوانیم این راه را پیش ببریم.
* مدیرعامل صندوق توسعه ملی