صنعت زیر چرخ سیاست
جدال امر سیاسی و امر تخصصی یکی از بارزترین ویژگیهای صنعت در کشور ماست. جدالی تأسفبار که البته متعلق به امروز و دیروز نیست و هرچه زمان میگذرد پررنگتر نیز میشود.
جدال امر سیاسی و امر تخصصی یکی از بارزترین ویژگیهای صنعت در کشور ماست. جدالی تأسفبار که البته متعلق به امروز و دیروز نیست و هرچه زمان میگذرد پررنگتر نیز میشود. گرچه باید بر این نکته نیز صحه گذاشت که درنهایت همهچیز تحت شعاع امر سیاسی است. سیاست در دنیای امروز برای اقتصاد تعیینکننده است و گشایشها و فروبستگیها به دنبال رویههای سیاسی حاصل میشوند. پس چرا از جدال حرف میزنیم؟
برای پاسخ به این سؤال باید میان دو معنا از سیاست تفکیک قائل شویم. یکی سیاست در معنای سیاستگذاری و استراتژی سیاسی و دیگری سیاست در معنای سیاستزدگی و باندبازی. آنچه مذموم است معنای دوم است. اولی تلاش میکند با در نظر گرفتن آرمانها و ارزشهای مورد تأیید خودش نوعی نظام یکپارچه مولد را برای رسیدن به هدف غایی که ایجاد قدرت سیاسی و اقتصادی است متحد کند.
اما دومی با نگاهی موقتی، گذرا و اغلب معطوف به شخص، حاضر است همهچیز را فدا کند تا قدرتی مختصر یا سودی گذرا را به دست بیاورد. اولی نگاهی ملی را پی میگیرد و دومی به دنبال «سود» به هر قیمتی است. سیاست در معنای اول تخصص را بهعنوان یک اهرم قدرتمند ارج مینهد و دومی هر چیزی را تنها در صورتی میخواهد که به نفعش باشد. تفکیک این دو البته درنهایت کاری دشوار؛ اما ضروری است. بر این اساس فقدان چنین تفکیکی پیامدهای سهمگین برای منافع یک کشور به دنبال خواهد داشت. چراکه در اغلب مواقع چالشها و مسائل تخصصی، ذیل رویکردهای سیاسی تغییر ماهیت داده و معنای دیگری به خود میگیرند. این موضوع ازآنجا مهم است که باید به هر شکل از وقوع دوباره این چالشها پیشگیری کرد و این پیشگیری تنها در صورتی ممکن است که مسئله بهوضوح و شفافیت برسد. بهعبارتدیگر مسئله تخصصی بتواند در معنای دقیق کلمه بهعنوان مسئله تخصصی مطرح شده و موردبحث تخصصی قرار بگیرد. این البته دردی کهنه است. دردی که داغهایش بر همه جای تن و بدن صنعت ماست. این وسط اما یک تناقض تأملبرانگیز در کار است.
میشود درک کرد که جناحهای سیاسی بخواهند از مسائل بهرهگیری سیاسی کنند. توقعی جز این هم نمیرود. اما سؤال اینجاست که چرا بدنه صنعت هم در چنین مواقعی زبانی سیاسی را به کار میگیرد؟ چرا خود صنعت، زبان فصیح خود را کنار میگذارد و زبان پر کنایه سیاسی را انتخاب میکند؟ آیا از کارکرد زبان تخصصی ناامید است؟ آیا به توان خود باور ندارد؟ آیا در حقانیت تخصصی بودن تردید دارد؟ این پرسشها و پرسشهایی ازایندست، نقاطی است که باید بر آن دست گذاشت تا محل بحث واقع شود.
تجربه تاریخی ما مالامال از مصداقهای این مدعاست. موضوعاتی تخصصی که توسط جناحهای سیاسی مصادره شده و جالب آنکه بدنه تخصصی نیز با زبانی سیاسی وارد میدان شده است. از منظر رسانهای چنین خلط مبحثی، موضوعات تعیینکننده را تغییر داده و نتیجهگیری و جهتگیریها را گاه به سمتی کاملا مخالف میبرد. اینگونه است که درنهایت موضوعی تخصصی که حالا دیگر نشانی از تخصصیبودن ندارد، با لحنی سیاسی به صفحه اول رسانههای سیاسی و عمومی میآید. مخاطبان هم بر همین سیاق به این باور میرسند که این موضوعی سیاسی است و تلاش برای یافتن پاسخی تخصصی تنها یک تقلای پوچ برای گم کردن رد ماجراست.
حالا به ذهنتان رجوع کنید تا مثالهای بیشماری از صنایع مختلف بیابید که درنهایت منجر به قدرتنماییهایی سیاسی شده است. توبیخها از راه میرسند، اظهارنظرهای تند و صریح شدت میگیرد و درنهایت به راحتترین گزینه میرسیم که همان تغییر مدیریت است. در شکلی عامتر جدال سیاسی درنهایت قهرمانی فردی یا سیاسی را مطرح میکند که یکتنه تصمیمهای سختی را میگیرد. حالآنکه قهرمان اصلی صنعت، خود صنعت است که با اتکا به علم و دانش، خودش را پیش میبرد. صدالبته که ناکارآمدی یک مدیر و فقدان تخصص اصل ارجح و مشروع برای تغییر مدیریت است. اما آنچه این مدعا را ثابت میکند یک تجربه ساده و پرتکرار است: اینکه درنهایت چیزی تغییر نمیکند و فقط مشکلات صنعت تداوم مییابد؛ و این دور باطل شاید بزرگترین آفت صنعتی است که همین حالا هم زیر هزار فشار و جور بهزور نفس میکشد.
اینگونه است که صنعت در دوری باطل و تهی، هر بار زیر چرخدندههای امر سیاسی آسیاب میشود و تجربههای تلخ دوباره تکرار میشود و هیچچیز هم تغییر نمیکند. خودروهای بیکیفیت همچنان تولید میشوند، همچنان جادهها قربانی میگیرند، همچنان صنعت هوایی ما سودده نیست، منابع ملی و ثروت کشور هدر میروند و هیچ تفکر سیستمی شکل نمیگیرد تا افراد را بهعنوان جزئی از کل به خود جذب کند. در عوض همهچیز قائم به فرد باقی میماند و صنعت هرروز بیرمقتر از دیروز میشود. چراکه مسائل به شکل واقعی طرح نمیشوند تا پاسخی واقعی بگیرند. در این میان اما پرسش اصلی از متخصصان و اهالی صنعت است که آنها دیگر چرا در این زمین بازی میکنند وگرنه از اهل سیاست که توقع دیگری نمیرود.
مسعود ذهبیون- مدیرمسئول هفته نامه حمل ونقل