◄ بهینهسازی مصرف انرژی؛ شعار و دیگر هیچ
چرا با وجود این همه فعالیتها و تولید محصولات متنوع در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی که توسط شرکتهای دانشبنیان صورت میگیرد، باز هم در نتیجه کلی تغییر محسوسی ایجاد نمیشود؟
در دنیایی که روز بهروز برای مصرف انرژی اهمیت قایل میشوند و حداکثر تلاشها جهت مدیریت مصرف انرژی صورت میگیرد، در کشور ما این موضوع صرفاً در حد شعار جلو رفته و در عمل نتایج محسوسی به دست نیامده است.
در این یادداشت بنا بر ارایه آمارهای مصرف انرژی نیست. چرا که با یک جستجوی ساده در اینترنت، نتیجه وضعیت اسفبار مصرف انرژی در ایران و نسبت آن در مقایسه با سطح جهانی مشخص میشود.
مهم اینست که علیرغم مقالات و فعالیتهای مختلفی که در مورد نحوه مصرف انرژی در ایران در اینترنت میتوان یافت، برخی از مسئولان پاسخهای کلیشهای برای این موضوع دارند و از طرحها و اختراعات و پروژههایی که در مورد این موضوع انجام شده است سخن میرانند، اما باید دید مصرف بهینه شده است یا خیر؟ آمارها نشان میدهند خیر.
در یادداشتهای بعدی کمی بیشتر با آمار و ارقام سخن خواهم گفت اما گاهی مشاهده میشود اقداماتی که باید برای بهینهسازی مصرف انرژی صوت گیرد در پس آمارها به فراموشی سپرده شده و مدیریت مصرف انرژی سرانه ایرانیها نه تنها کم نمیشود بلکه به همان مسیر قبلی خود ادامه میدهد و حتی مصرفگرایی بیشتر هم شده است.
حال سوال اینجاست چرا با وجود این همه فعالیتها و تولید محصولات متنوع در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی که توسط شرکتهای دانشبنیان صورت میگیرد، باز هم در نتیجه کلی تغییر محسوسی ایجاد نمیشود؟
در پاسخ به این پرسش میتوان گفت، اشکال اساسی در نگاه مسئولان دولتی و مجلسی است که بیشتر به برنامههای جزئی و کوچک توجه داشتهاند و نگاه کلان و و هدف اساسی در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی وجود نداشته و هنوز هم وجود ندارد.
زمانی برق رسانی و گاز رسانی به همه مناطق کشور جزو افتخارات نمایندگان مجلس و دولتیها بود اما غافل از یک کار کارشناسی و در واقع مسئولان و نمایندگان به نام رفاه مردم در جهت رواج مصرفگرایی تلاش میکردهاند و البته جلب محبوبیت مردم نیز یکی از اهداف اصلی اینگونه برنامهریزی و وعدهها و تلاشها بر این بود که به همه نقاط ایران همزمان، هم برق رسانی شود و هم گاز رسانی. در حالیکه این 2 مقوله در ماهیت یکی هستند و آن انرژی است.
اما چرا اینگونه تصمیمگیری شده است؟
با بررسی روند تصمیمگیری مسئولان در این خصوص، دلایل و توجیهات زیادی ارایه میشود. برخی از این توجیهات شاید بر حسب شرایط زمان خود درست و مدلل باشند اما بسیاری نیز صرفاً توجیهاتی برای کم کاریها و ترک فعل کارشناسی هستند.
اگرچه اکنون ایراد گرفتن از تصمیمات گذشته دردی را دوا نمیکند اما موضوع اینست که هنوز هم تصمیمگیری در مورد انرژی متولی خاصی ندارد. پراکندگی تصمیمگیری در مورد انرژی در جزایر مستقل وزارتخانههای دولت همچنان ادامه دارد و حاملهای انرژی جدا از هم دیده میشوند.
آیا نمایندگان مجلس و وزاری دولت اهمیت موضوع مصرف انرژی را میدانند و در مورد آن کار و تلاشی میکنند؟ آیا این تلاشها جدی، به موقع و موثر است؟ آیا مسئولان دولتی طرح جامع برای این موضوع مهم دارند؟ آیا صرف راهاندازی وزارت انرژی مشکلی را حل میکند؟
اکنون مشاهده میشود پروژههای وزارتخانهها کاملاً مستقل از هم و بدون در نظر گرفتن تصمیمات یکپارچه در این خصوص اجرا میشود و به طور خلاصه میتوان به این نتیجه مهم رسید که پروژههای گاز رسانی زیرنظر وزارت نفت؛ پروژههای برق رسانی زیر نظر وزارت نیرو، پروژههای مسکن سازی زیر نظر وزارت راه و شهرسازی، پروژههای محیط زیستی زیر نظر سازمانهای محیط زیستی و... انجام شده و بین این پروژهها هیچ ارتباط و هماهنگی در تعیین تجهیزات مصرف انرژی دیده نمیشود. نتیجه اینکه هزینههای بسیار زیادی صرف کارهای همزمان شده که حاصلش نه تنها کاهش مصرف انرژی نیست بلکه باعث افزایش شدید مصرف انرژی میشود.
این در حالیست که اصلیترین حامل انرژی در ایران همان نفت و گاز و محصولات منتجه از سوختهای فسیلی است. یعنی انرژی برق نیز در حقیقت برآمده از انرژی سوختهای فسیلی است. (در حقیقت درصد بسیار ناچیزی از انرژی برقی در ایران را انرژیهای برقابی؛ خورشیدی؛ هستهای و باد، شیمیایی تشکیل میدهد)
اما انرژیهای عرضه شده در کجا مصرف میشوند؟
یکی از نتایج بیتوجهی به مصرف انرژی، عدم توجه سازمانها و وزارتخانه به انتخاب نوع تجهیزات و لوازم خانگی مصرف کننده انرژی برای واحد های مسکونی است.
بخش قابلی توجهی از انرژی در بخش خانگی مصرف میگردد. همانگونه که گفته شد حداقل از این پس، لزوم توجه انتقال همزمان انرژی سوخت گاز و انرژی برقی به منازل و حتی در نقاط دور دست باید مورد بازبینی جدی قرار گیرد.
در حال حاضر برای سازمانهای مختلف فرقی نمیکند سازندگان و یا طراحان ساختمان چه نوع سیستمهای گرمایشی یا سرمایشی برای ساختمانها و واحدهای مسکونی در نظر میگیرند. نه سازمان نظم مهندسی و نه هیچ سازمان و وزارتخانه دیگری برایش مهم نیست انتخاب این سیستمها چه تاثیری در روند کلی مصرف انرژی در بخش مسکونی کشور میگذارد. صرف اینکه الزامات قانونی و مهندسی در حوزه کاری خود سازمان مربوطه رعایت شود، کافی است.
به عنوان مثال چه بسیار شهرکهای مسکونی در شهرهایی با هوای معتدل ایران را میبینید که سیستمهای تهویه مطبوع آنها از سیستمهای اسپلیت انتخاب شده است و این در حالی است که مصرف برق و انرژیی که این سیستمها به شبکه برق تحمیل میکنند بسیار بالاست. بگذریم که بهطورکلی انتخاب این سیستم برای آب و هوای معتدل غیر ضروری و گاهی اشتباه است و کشور ما به بازار بسیار خوبی برای شرکتهای خارجی تولید کننده این سیستمها تبدیل شده است که عمدتاً با مجوز و یا بیمجوز (قاچاق) وارد ایران شده و موجب اختلال در تولید و اشتغالزایی و دانشافزایی داخل ایران نیز میشوند. در حالیکه نگاهی به تجهیزات انرژی مورد استفاده در همان کشورها نشان میدهد به ندرت استفاده کننده چنین تجهیزاتی در آب و هوای مشابه هستند چرا که میدانند ضرورتی ندارد بیهوده مصرف برق بیشتر به شبکه انرژی خود تحمیل کنند.
بالطبع شبکهای از تاجران و وارد کنندگان، طراحان و سازندگان و تاییدکنندگان صنعت ساخت و ساز ساختمان، بازاریان، صنعتکاران .....در این موضوع سهیم هستند اما مشکل اصلی عدم وجود قوانین بهینهسازی مصرف انرژی است. مجلس و دولت که بالطبع نمایندگان مردم هستند باید مسئولیت را بپذیرند وگرنه این راهی که اکنون طی میشود ادامه راه چند دهه پیش است که با طی کردن آن تغییری در مصرف انرژی به وجود نیامده است. چراکه همانند دهههای اول انقلاب، معنا و تصوری که از رفاه میرود، معنایی جز وعده مصرف بیشتر و راحتتر انرژی برای مردم نیست. اما به این موضوع که مصرف راحت چه تاثیری در زندگی چند سال بعد ما و نسل بعدی خواهد گذاشت، توجهی نمیشود.
بنابراین میتوان گفت بحث مهم مصرف انرژی در حد شعار در بین نمایندگان دولت و مجلس باقی مانده و با جدیت دنبال نمیشود و علیرغم اینکه مقام معطم رهبری بارها به رهایی از وابستگی به نفت و گاز اشاره کردهاند اما به نظر میرسد همچنان نفت و گاز به عنوان اولین و آخرین راهگشا در بین مسئولان دیده میشود و تا این منابع عظیم در کشور تمام نشده عزم جدی برای بهینهسازی مصرف آن نیز صورت نمیگیرد وگرنه لیست بلند بالایی از کارها وجود دارد که لازم است انجام شود اما ترک فعل شده است.
سوال اساسی اینست آیا حتما باید به نقطهای برسیم که در تنگنا و معذوریت و ناچاری قرار بگیریم و بعد به فکر راه حل بیفتیم؟ آیا مسیر را برای تحریمهای آینده و فشارهای اقتصادی بیشتر بر خودمان هموار میکنیم؟ آیا منتطریم دشمن به ما لگد تحریم بزند تا بعد تازه به زور از خواب بیدار شویم؟ آیا آن زمان، کارهای نکرده را میتوان به سرعت انجام داد و خود را از زیر بار لگد تحریمهای دشمن رهانید؟ آیا اینگونه به فکر رفاه خودمان هستیم؟
در یادداشتهای آینده، به ادامه بحث در خصوص نحوه مصرف انرژی در بخش خانگی و صنعتی و اینکه آیا واقعا دسترسی آسان به انرژی برای مردم رفاه میآورد یا خیر و اینکه آیا فناوریهای استفاده شده در صنایع به چه میزان به مصرف بی رویه انرژی دامن میزند خواهیم پرداخت.
* کارشناس