◄ انتقال بهره برداری ریلی به مردم مقدم بر توسعه شبکه
آنچه باعث شده شبکه ریلی کشور نتواند به اهداف عملکردی تعیین شده نایل آید، عدم بهره برداری درست و بهینه از دارایی های موجود، به اندازه نرم جهانی است.
چندین سال است که عدم دستیابی شبکه راه آهن کشور به اهداف عملکردی تعیین شده در اسناد بالادستی، به عدم توسعه شبکه چه از منظر زیرساخت و چه از منظر ناوگان و آلات نقلیه ربط داده می شود. اما در واقع، آنچه باعث شده شبکه ریلی کشور نتواند به اهداف عملکردی تعیین شده از جمله حمل بار 30 درصدی و حمل مسافر 10 درصدی نایل آید، نه حجم کم خطوط و یا ناوگان موجود، که عدم بهره برداری درست و بهینه از دارایی های موجود، به اندازه نرم جهانی است.
ضریب اشغال پایین معلول بهره برداری نامناسب و نه کمبود زیرساخت
بنابراین، بهبود در مدل بهره برداری از شبکه ریلی قطعا مقدم بر توسعه زیرساخت های شبکه ریلی است. چرا که با توسعه بیشتر، با فرض عملکرد فعلی، نه تنها بهبودی در فعالیت شبکه حاصل نخواهد شد، بلکه شبکه ناکارآمد فعلی صرفا ابعاد بزرگتری پیدا خواهد کرد. به بیان دقیق تر، زمانی می توان توسعه شبکه را در دستور کار قرار داد که ظرفیت شبکه موجود به معنای واقعی کلمه به سر حد اشباع رسیده باشد. این در حالی است که بعضی از خطوط ریلی موجود در کشور هنوز به 10 درصد ضریب اشغال واقعی نیز دست نیافته اند.
واقعا باید این سوال را از خودمان بپرسیم که چگونه مدل بهره برداری موجود باعث شده است که یک محور دو خطه در کشور ما، تنها ظرفیت حمل بار 12 میلیون تن در سال را دارد در حالی که یک محور تک خطه دیزلی در کشورهایی چون چین، روسیه و قزاقستان بین 20 الی 100 میلیون تن جابجایی بار سالانه ثبت کرده است. بدون شک وقتی به واسطه نبود سیستم های بهره برداری به روز، بلاک های طویل 50 کیلومتری هنوز در شبکه ریلی ایران یافت می شود، نمی توان انتظار دیگری جز پایین بودن نرخ بهره وری و عملکرد شبکه ریلی کشور داشت.
راه آهن انگیزه ای برای بهبود بهره برداری ندارد
نکته حائز اهمیت اینجاست که شرکت راه آهن، به عنوان متولی اصلی بهره برداری از شبکه ریلی کشور، هیچ انگیزه ای برای بهبود بهره برداری و افزایش میزان عملکرد شبکه ریلی ندارد. قصه پر غصه ایست که شبکه ریلی کشور حتی دخل و خرج خود را هم نمی تواند سر به سر کند و بدون وجود کمک ها و مشوق های دولتی معلوم نیست که قادر به ادامه حیات خواهد بود یا خیر. در حالی که صنعت حمل و نقل ریلی در بسیاری از کشور ها تبدیل به صنعتی سودآور و خودبسنده در حوزه تامین مالی شده است و نیازی به حمایت ها و مشوق های دولتی ندارد.
چندین سال است که مسئولان دولتی راهکار بهبود وضعیت شبکه ریلی را توسعه هر چه بیشتر آن از منظر زیرساخت و دارایی های موجود می دانند. اما باید اذعان کرد که توسعه بیشتر این سیستم ناکارآمد، آن هم با استفاده از بیت المال و منابع عمومی، صرفا این سیستم غیر بهره ور را به یک سیستم غیر بهره ور تر و حجیم تر تبدیل خواهد کرد. بنابراین مسئله توسعه روزافزون شبکه ریلی نیست. بلکه باید بهره برداری از شبکه ریلی اصلاح شود تا خود به خود مسئله توسعه روی ریل بیافتد.
تمرکز شرکت راه آهن بر تنظیم گری به جای تصدی گری
مهمترین راهکاری که باید در شرایط حال حاضر اتخاذ شود، اعطای حق بهره برداری از شبکه ریلی به بخش غیردولتی است. به بیان دیگر باید نقش مردم و نهادهای غیردولتی در بهره برداری از شبکه ریلی کشور پر رنگ تر شود و خود راه آهن که می بایست نقش تنظیم گر در این حوزه را بازی کند، بر روی نقش اصلی خود تمرکز نماید و روابط بین بخش های غیردولتی بهره بردار از شبکه را سامان دهد. به بیان ساده تر، وقت آن رسیده است که راه آهن پارو زنی ناکارآمد و تنظیم گری ناکارآمد را با تنظیم گری دقیق و قاعده مند عوض کند و بهره برداری از شبکه ریلی را مطابق با قانون به مردم واگذار نماید.
واگذاری بهره برداری از محورهای ریلی به بخش غیردولتی علاوه بر آنکه پشتیبان قانونی قوی دارد، بدون شک نیاز روز شبکه ریلی برای عبور از بحران های فعلی و پیش رو است و هر روز تاخیر در اجرای آن، بحران ها و چالش های شبکه ریلی را افزایش می دهد. از سوی دیگر، اجرای این راهکار با توجه به آنکه می تواند به صورت آزمایشی روی بعضی از محورها آغاز گردد و به صورت تدریجی در کل شبکه اعمال شود، بنابراین ریسک عدم موفقیت پایین خواهد بود.