در حاشیه سفر آقای شی جین پینگ به عربستان
چه کسی باور می کند که سیاستمداران ایران تا این حد در امور اهبردی واقعیت گریز باشند. البته من هم چنان معتقد به همکاری با چین هستم. لیکن از روی هوشیاری و با حفظ منافع ملی.
بحث موضع گیری چین برای من هیچ تازگی نداشت. چین این رویه را سال هاست که اتخاذ کرده است. لیکن، گروهی در تهران به هر دلیلی نمی خواستند نشانه های آن را ببینند. شاید هم به دلیل حجم فساد فوق العاده ای که پیرامون قراردادهای چینی وجود داشت و دارد.
تنها دو نمونه را برایتان ذکر کنم. یکی کلی و دیگری جزیی.
1. چین سرمایه گذاری بسیار بزرگی در توسعه کریدور دریای عمان - بندر گوادر تا چین انجام داده است. پروژه ای که به گفته ای بیش از ۴۲ میلیارد دلار ارزش آن است. عبور از کوه های هندوکش با تمام ناامنی های آن و کشور پاکستان از حیث مهندسی در مقایسه با عبور از یک مسیر موازی نسبتا مسطح از چابهار تا چین، و تا حد زیادی آماده بهره بردای و نیازمند سرمایه گذاری یک دهم آن پروژه به هیچ وجه قابل توجیه نیست. بخش جاده ای آن تا حد زیادی موجود است و تنها نیاز به ارتقای سطح سرویس داد و بخش ریلی آن نیز تا حد زیادی اجرا شده است. تنها چیزی که این پروژه را با معنی می کند، دور زدن ایران است. در همان موقع من به چینی ها پیشنهاد کردم که شما بیایید روی این پروژه سرمایه گذاری کنید و اگر می خواهید وارد خاک افغانستان شوید، از طریق خواف - هرات و سپس تاجیکستان و قرقیزستان اقدام نمایید که کمترین هزینه را دارد. به قرقیزستان رفتم و با رئیس جمهور آنجا صحبت کردم. ایشان گفت من نیز موضوع را با چینی ها طرح خواهم کرد. قرقیزها به شدت نیازمند این کریدور بودند. همین پیشنهاد را با تاجیک ها نیز در میان گذاشتم. چندین مکاتبه انجام دادم. لیکن، دریغ از کوچکترین پاسخ. معلوم بود که آنها تصمیم گرفته اند ایران را دور بزنند، تا از حیث استراتژیک هیچ گونه وابستگی به ایران برای اتصال به دریای عمان و خلیج فارس نداشته باشند.
2. پروژه برقی کردن راه آهن تهران - مشهد را با هدف سرعت 200 کیلومتر در ساعت و با ظرفیت حدود 40 میلیون مسافر در سال با مبلغی در حدود 2 میلیارد دلار قطعی کردم. در سفری که آقای شی چین پینگ به تهران داشت، تنها قراردادی که امضا شد، همین یک قرارداد بود که خود او هم قبل از سفرش به تهران بر آن تاکید کرده بود که می خواهم این قرارداد در حضورمن امضا شود. دقت کنید، قرار داد. نه یادداشت تفاهم. قرارداد یعنی همه مذاکرات در باره مسیر، مشخصات فنی، قیمت و جزئیات به نتجه رسیده و همه چیز قطعی شده و دو طرف متعهد به اجرای پروژه شده بودند. پس از آن ما می بایست 15 درصد مبلغ پروژه را به صندوق پروژه تودیع کنیم. علیرغم تنگنای ارزی دولت، با هماهنگی مجلس شورای اسلامی، بلا فاصله این کار انجام شد و امروز که این مطلب را می نویسم، این مبلغ در صندوق پروژه موجود است. یعنی چیزی در حدود 300میلیون دلار. برای شروع فعالیت، طرف چینی می بایست یک ضمانتنامه پیش پرداخت به طرف ایرانی می داد تا قرارداد فعال گردد. ضمانتنامه پیش پرداخت کمترین ریسک را دارد. چون در برابر آن، طرف قرارداد کل مبلغ را برداشت می کند. از آن تاریخ تا کنون، هنوز چینی ها این ضمانتنامه را در اختیار طرف ایرانی قرار نداده اند و قراداد امضا شده متوقف است.
وقتی که حضرات سیاست نگاه به شرق را مطرح کردند، من در موقع مسئولیت نبودم. لیکن، به دلیل وظیفه ملی از تعدادی از دوستان که فکر می کردم در تصمیم گیری ها و یا دستِ کم در توجیه قضایا موثرند از جمله آقایان مصباحی مقدم، احمد توکلی و مرتضی نبوی وقت گرفتم و خدمتشان رسیم و گفتم، داستان از این قرار است. این اتکا به چین، امری موهوم است. لیکن، گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من/آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.
و امروز باید شاهد پرده افتادن از چنین سیاستی باشیم.
چه کسی باور می کند که سیاستمداران ایران تا این حد در امور اهبردی واقعیت گریز باشند. البته من هم چنان معتقد به همکاری با چین هستم. لیکن از روی هوشیاری و با حفظ منافع ملی.
* استاد دانشگاه
سلام. پیام سفر آقای شی به جنوب خلیج فارس برای تهران اینست که ما چینی ها به تجارت با کشوری که با دنیا سر ستیز دارد و تحت تحریم است و گزینه حمله نظامی علیه آن همچنان روی میز غرب هست علاقه ای نداریم.
در جنوب شما تعدادی کشور نفت خیز وجود دارند که بیش از شما میتوانند به ما نفت و گاز بدهند و ثبات دارند و بانک ها و شرکت های ما بابت تجارت با آنها و سرمایه گذاری در میدان های نفتی و گازی آنها لازم نیست خطر تحریم را به جان بخرند. کلی هم از ما اسلحه و موشک خواهند خرید. به نصف قیمت مشابه امریکایی!!!
اگر خیلی هم بد اخلاقی بکنید همین چند بشکه نفت را هم از شما نخواهیم خرید.
بروید و رابطه تان را با دنیا درست کنید و با آژانس همکاری کنید، در آن صورت ما مخلص شما هم هستیم.