خاطره ای تلخ اما عبرت آموز از بازنشستگان
در یک کلام بازنشسته اسیر حوداث است و احساس عجز و استیصال بر او حاکم می شود.
جرقه اعتراضات اخیر را مسئله ای فرهنگی زد، اما این جرقه بر بستری اقتصادی و سیاسی تبدیل به یک حرکت اعتراضی در سطح جامعه ایران شده است.
یکی از تلخ ترین خاطراتم در معاونت رفاه ( مهر 1392 تا مهر 1400) مواجهه با بازنشستگان بود. یکی از آنها به سینه من زد و گفت میدونی امثال تو روزی دانش آموز من بودند؟ می دونی از روزهای تعطیل می ترسم که نوه ها به منزلم می آیند و برای پذیرایی دستم خالی است؟
برخورد مسالمت آمیز با معترضان بازنشسته، تجربه کم نظیری است. اگر تعمیم این تجربه به سایر گروه ها امکان پذیر بود، تفاوت اساسی در رفتار سیاسی جامعه و رابطه دولت با مردم در ایران رخ می داد. اعتراضات اخیر حرکتی فرهنگی و سیاسی است، در صورتی که اعتراض بازنشستگان اقتصادی است. افزایش حقوق بازنشستگان هرچند زمینه ساز کسری بیشتر دولت بود اما با مرزهای اقتدار و ایدئولوژیک نظام رو در رو نمی شد.
برای فهم حوادث پائیز 1401 به تحلیل های مختلف نیازمندیم وضعیت اقتصادی و اجتماعی هر یک از اقشار می تواند بخشی از واقعیت را روشن سازد.
در هشت سالی که معاون رفاه اجتماعی بودم، بارها با بازنشستگان معترضی که روبروی وزارتخانه تجمع کرده بودند گفتگو کردم. ارتباط نزدیک و نظرسنجی از بازنشستگان درکی از زندگی این گروه از مردم به من داد، که بخشی از خاطرات تلخ زندگی من خواهد ماند.
بازنشستگان یکی از اقشار بزرگ جمعیتی اند. در کشور 5 میلیون و 500 هزار بازنشسته و حدود 25 میلیون و 600 هزار خانوار داریم. بنابراین احتمالا حداقل از هر 6 خانواده سرپرست یک خانواده، بازنشسته است. وضعیت بازنشستگان کشور شاید بتواند بخشی از واقعیت امروز ما را توضیح دهد. گروهی از جوانانی که امروز در خیابان ها معترض اند فرزندان بازنشستگان کشورند.
بازنشستگان در عموم کشورها نسبت به سایر اقشار احساس خشنودی کمتری دارند و آینده را بیش از سایر اقشار تیره می بینند. براساس پیمایش ارزش های جهانی در سال 2021 به طور متوسط احساس شادی در جهان 3.14 از عدد 4 است در صورتی که این عدد برای بازنشستگان 3.03 است در ایران ناخشنودی بازنشستگان بیش از سایر اقشار نیست، اما به هر حال نارضایتی آنها بالاست.
بازنشستگی برای عموم افراد یک سقوط اقتصادی و اجتماعی است. تنزل در شان اجتماعی کارمندان پس از بازنشستگی را به سختی می توان توصیف کرد. انسان یک مرتبه خانه نشین می شود، فرزندان به سن ازدواج رسیده اند و برحسب سنت ایرانی پدر باید برای او دست بالا زند یا جهیزیه بدهد، بیماری ها شروع می شوند، هزینه درمان از زمان بازنشستگی تا فوت حداقل پنج برابر تولد تا زمان بازنشستگی است و معمولا کمک بیمه کفاف هزینه درمان را نمی دهد، افزایش حقوقش سالانه توسط دولت تعیین می شود که عموما کمتر از تورم است. در یک کلام بازنشسته اسیر حوداث است و احساس عجز و استیصال بر او حاکم می شود.
یکی از گروه هایی که در چند سال گذشته به اعتراضات خیابانی دست زدند، بازنشستگان کشور بودند. حتی بازنشستگان نیروهای مسلح که اعتراض خیابانی آنها پدیده نادری است، در چند سال اخیر در کنار سایر بازنشستگان دست به اعتراض زدند. بازنشستگان شاید تنها گروهی باشند که موفق به برگزاری تجمع و اعتراض خیابانی به صورت مسالمت آمیز شدند.
در برخی از سال ها مانند 88 تا 90 هیچ اعتراضی ثبت نشده است، که احتمالا به علت جلوگیری از همسوئی با مسائل سیاسی بوده است. اما نزدیک به 30 درصد از تجمعات بازنشستگان کشوری در پانزده سال اخیر در دو سال 99 و 1400 بوده است.
حدود 51 درصد اعتراضات به تنهایی در تهران رخ داده است. به جز شهر آبادان، اعتراضی مربوط به شهرهای کوچک و متوسط گزارش نشده است. تقریبا تمامی اعتراضات در شهرهای دارای مرکزیت سیاسی (مراکز استان ها) رخ داده است.
به جز هفت مورد (6.1 درصد) برخورد خشن و تقابل امنیتی با اعتراضات، در 107 مورد (94 درصد) موارد یا برخوردی صورت نگرفته است (78 مورد برابر با 68.4 درصد اعتراضات) و یا در 29 مورد (25.5 درصد) نیز یا به درخواست معترضان رسیدگی شده یا اینکه وعده رسیدگی داده شده است. در مجموع می توان گفت، برخورد حکومت با بازنشستگان ملایم و غیرخشونت آمیز بوده و حکومت جمهوری اسلامی، با اعتراضات بازنشستگان برخورد سرکوبگرانه نداشته است.
* معاون اسبق رفاه اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی