◄ کاشتن لوله آب
بدیهی است که شرکت ساخت مدافع خطوط آهنی باشد که ساخته و بدیهی است که برای آنها توجیه بیاورد و تبلیغ کند
مشهور است که دو نفر بیل به دست در خیابانی، یکی مشغول کندن بود و دومی مشغول پر کردنِ همان حفره ای که اولی کنده بود. پرسیدند چه می کنید؟ گفتند ما سه نفر هستیم که یکی زمین را می کَنَد، آن دیگری لوله را در زیر زمین قرار می دهد و نفر سوم روی لوله را با خاک پر می کند. امروز نفر لوله گذار نیامده، اما ما دو نفر داریم وظیفه مان را به نحو احسن انجام می دهیم.
این حکایت خیلی شبیه به حکایت احداث خطوط آهن در این کشور است. عده ای در مجلس طرح می آورند و تصویب می کنند که از فلان جا به بهمان جا ریل کشیده شود. اگر از ضرورت و هزینه و فایده و مطالعه امکان پذیری (Feasibility Study) ساخت این راه آهن بپرسی جواب درست و درمانی نمی گیری. آن دیگری دستور را به دولت ابلاغ می کند. سومی در بودجه برایش اعتبار در نظر می گیرد. سازمان برنامه اعتبار را تخصیص می دهد، بانک نقدینگی را تامین می کند، شرکت ساخت (و توسعه زیربناهای حمل و نقل کشور) می سازد و شرکت راه آهن بهره برداری می کند.
اگر از راه آهن بپرسید که چرا از راه آهن بم - زاهدان یا راه آهن مشهد - سرخس یا راه آهن همدان بار و مسافر چندانی عبور نمی کند و راه آهن هرات تعطیل است و اگر بپرسید که این هزینه هنگفت که برای ساخت این خطوط آهن صرف شده چقدر بازدهی داشته و چقدر در حمل و نقل بهبود حاصل شده؟ راه آهن جواب می دهد که مگر من ساخت این راه آهن را در خواست کرده ام که حالا از من بازخواست می کنید؟ که البته درست می گوید.
بدیهی است که شرکت ساخت مدافع خطوط آهنی باشد که ساخته و بدیهی است که برای آنها توجیه بیاورد و تبلیغ کند اما اگر از این شرکت بپرسید که شما بر طبق کدام توجیه آن خطوط بی مصرف (یا دقیق تر بگوئیم کم مصرف) را ساختید؟ احتمالا می گوید که کار من ساخت است. هر جا را که به من دستور بدهند میسازم .ماموریت فعلی من رساندن ریل به همه استان هاست و به بهشت و جهنمش کاری ندارم. من مسیر ( واریان) بهینه را پیدا میکنم، زیر سازی و روسازی و ایستگاه و پل و تونل را طراحی میکنم ،هزینه ها را برآورد میکنم، یک عددی را برای بار و مسافر و منافع طرح فرض میکنم، نرخ برگشت سرمایه گذاری را محاسبه میکنم، مصالح تامین میکنم و پیمانکار استخدام میکنم و میسازم و تحویل میدهم و در این کار تجربه زیادی دارم که انصافاً دارد.
اگر از شرکت ساخت بپرسی چرا راه آهن تبریز - میانه بعد از دو دهه هنوز پا در هواست؟ و چرا راه آهن هرات را تا نصفه راه ( ایستگاه روزنک) بردید و رها کردید؟ نمیگوید که این طرح ها از همان ابتدا هم توجیه نداشته اند بلکه بی پولی را دلیل میآورد.مدعی ست که پول بدهند، راه آهن تحویل بگیرند.که البته بیراه نمیگوید.
اگر از سازمان برنامه بپرسی چرا اعتبار تخصیص نمیدهی برای ساخت خط آهن مصوب؟ مگر نمیدانی طولانی شدن ساخت باعث هزینه بیشتر پروژه میشود؟ میگوید میدانم، خوب هم میدانم اما کسر بودجه دارم. در آمد نامعلوم نفت و هزار دهان باز و کوهی بدهی به این و آن. شندغاز اعتبار عمرانی و چند هزار پروژه .که البته درست میگوید. اگر بپرسی چرا لقمه را به اندازه دهانت نمیگیری؟ جوابش اینست که کس دیگری برای من لقمه میگیرد؛ برو از خودش بپرس.
اگر از دولت بپرسی این همه طرح ساخت راه و راه آهن و فرودگاه و اتوبان برای چه؟ بردن ریل به همه استان ها چه توجیهی اقتصادی دارد؟ می گوید اولا مصوبه مجلس است و ثانیا من خادم مردم هستم و در این چند سال مستعجل اگر فلان راه و راه آهن را تمام نکنم، در سفر استانی چه بگویم؟
اگر از نماینده بپرسی این همه طرح ساخت راه و راه آهن و فرودگاه و اتوبان برای چه؟ میگوید وجود راه اسباب توسعه منطقه من است و می پرسد که آیا انصاف است که شهر من با این همه سابقه مبارزات انقلابی و فداکاری و سال ها تحمل محرومیت راه آهن نداشته باشد؟ اگر یادآوری کنی که با راه آهن الزاما به توسعه نمی رسی و با این همه طرح، دولت با کسر بودجه مواجه میشود، رو ترش میکند که حالا که نوبت به ما رسید فیلتان یاد کسر بودجه کرده؟ بروید از هزینه های دیگر دولت بزنید و کاری به پروژه من نداشته باشید والا ...
می بینید که همه به نحو احسن مشغول کاشتن لوله آب هستند و کاری به حضور و غیاب آن همکار دیگر ندارند. به نظر می رسد این وسط جای یک سرکارگر خالی است که بیل و کلنگ دستش نباشد و ما جماعت خاک بردار و لوله گذار و چاله پر کن را به سمت اثر بخشی و مصلحت جویی ملی و بهره وری راهنمایی کند.
با سلام- آقاي مهندس قصابيان در اين نوشته ارزنده مشكل فقدان هماهنگي و بي توجهي به بهره وري را خوب مطرح كردند. ولي به راه حل معضل بحث نكردند. يكي از ريشه هاي اصلي معضل مورد نظر، دولتي بودن نهادهاي مزبور است كه به اتكاي منابع مالي دولتي فعاليت دارند و بهره وري براي اين دستگاه ها شاخص حياتي نيست. ضمنا مي توان در اين بحث مصاديق را بهبود داد و برخي از عبارتها را دقيق ننوشته اند و مي توان برخي مثالها را آورد كه شركت راه آهن هم مديريت ضعيفي در بهره برداري دارد و اهداف مقرر را برآورده نمي كند. بهرحال براي چاره جويي وجود اسناد بالادستي راهبردي (مثل برنامه راهبردي بخش حمل و نقل و برنامه راهبردي حمل و نقثل ريلي و طرح جامع حمل و نقل) و تطبيق عمل نهادها با اسناد بالادستي و بودجه ريزي عملياتي براي هر بخش ضرورت دارد كه بخشي از اين معضل در اصلاح ساختار بودجه مورد توجه قرار گرفته ولي تهيه برنامه هاي راهبردي بخش حمل و نقل و زيربخش ريلي هنوز مورد توجه نيست. همچنين واگذاري ساخت و بهره برداري به روشهاي مشاركتي مي تواند باعث بهبود توجه به بهره وري باشد .
جناب ناصریان با تشکر از راهنمایی شما. من بر کوتاه نویسی اصرار دارم و لذا طبیعی ست که برخی موارد از قلم بیفتند.موافقم که یکی از ریشه های اصلی بهره وری نازل ، دولتی بودن نهاد های مورد بحث است.
در مورد مدیریت ضعیف راه آهن در بهره برداری همین بس که سرعت بازرگانی زیر 5 کیلومتر بر ساعت اصلا قابل قبول نیست. مقاله ای دارم که راه حل مشکل را در خارج کردن سیر و حرکت از انحصار راه آهن عنوان کرده ام. مقاله دیگری در هدر دادن سوخت در مدیریت کشش دارم که مزیت حمل و نقل ریلی در صرفه جویی سوخت را زیر سوال میبرد.
معضل بودجه ریزی با تغییر نظام بودجه نویسی به شیوه عملیاتی قابل حل است که متاسفانه سال هاست که فقط حرفش را میشنویم ولی در همچنان بر همان پاشنه قبل میچرخد.
همانطور که تلویحا اشاره کردم متاسفانه در تدوین بودجه و در کمیسیون تلفیق نمایندگان بیشتر منطقه ای فکر میکنند و با دیدگاه ملی به ردیف های بودجه نگاه نمیکنند. تخلف مجریان و حتی بودجه نویسان از اسناد بالا دستی هم قوز بالای قوز است. هر چند اسناد بالا دستی هم دستخوش بلاتکلیفی هستند .کما اینکه بفرموده شما برنامه هاي راهبردي بخش حمل و نقل و زير بخش ريلي اصلا مورد توجه نيست. موفق باشید.
آقای قصابیان مجددا افاضه می فرمایید که محور سرخس چنین و چنان
الان بیشتر بار ترانزیت ریلی از همین محور عبور می کند
این قدر لجاجت بر یک مطلب نادرست چه سرانجامی را در پی خواهد داشت
دوست عزیز در راه آهن خراسان . البته که الان بیشتر بار ترانزیت ریلی از همین محور عبور می کند ، چون جز این مسیر ترانزیتی دیگری نداریم !!
این بیشترین باری که میفرمایید از این محور عبور میکنید میدانید چند تن است؟ به جداول آماری راه آهن از سال 90 تاکنون مراجعه بفرمایید. رکورد آن مربوط به سال 1396 است با 1.58 میلیون تن برای کل بار ترانزیت. در روز به 4400 تن هم نمیرسد.شما به این میگویید ترانزیت؟ قبول کنید که این راه آهن علی رغم پتانسیل زیادی که دارد ، عملا بی مصرف است.برای حمل این مقدار بار در هیچ جای دنیا راه آهن احداث نمیکنند.
ولی خب این راه آهن ساخته شده و کار عاقلانه اینست که از این دارایی حداکثر بهره برداری را بکنیم . در مقاله های قبلی به برخی دلائل ناکامی در ترانزیت اشاره کرده ام . حرفم این است که برای توسعه تجارت و ترانزیت به چیز هایی بیش از راه آهن احتیاج داریم. سربلند باشید.
سلام آقای قصابیان
خوشحالم این بار مستنداتی هم ذکر فرمودید
هر چند ناقص عنوان فرمودید اما خود ارزشمند است
به آمارهای سالیانه راه آهن سرخس از بدو کار ،توجه نمایید و اعلام نمایید
نکته بعدی با این متر شما الان برای کجا باید راه آهن بکشیم
تبریز از محور سرخس کمتر حمل بار دارد
شمال کمتر حمل بار دارد
همدان همین طور و ...
مشکل فعلی راه آهن سرخس ،مشکلی ذاتی نیست بلکه عارضی است من انتقادم به جناب عالی در این است که وقتی به استدلالهای شما ریز می شویم مشاهده می شود که شما توجهی به تفاوت ایرادات ذاتی و عارضی نمی کنید
ایرادات عارضی برای بهترین طرح ها هم ممکن است پیش آید و از این منظر که چقدر هزینه رفع عارضه وجود دارد باید در نظر گرفته شود
مخلوط کردن این دو و نتیجه گیری کردن از قوت استدلال می کاهد
4400 تن یعنی حداقل دو قطار باری تکمیل با 45 واگن از سرخس هر روزه حر کت کند و دو قطار 45 واگنی باری خالی هم وارد سرخس شود به اضافه 4 رام قطار مسافری هم دارد که با توجه به موقعیت بسیار صعب العبور گردنه مزداوند خیلی مهم در جلوگیری از تصادفات جاده ای است
لطفا مثل سابق کمی با تامل بیشتر قلم بزنید و با آقای قربانعلی بیک کمتر مسابقه بگذارید چون نوشته های ایشان هم این روزها خیلی خواندنی نیست ممنون از بذل توجه تان
این متن شما اقای قصابیان خوب و نقطه زن و جذاب و با جان مایه انتقادی محکم و توفنده بود
وقتی این گونه می توانید بیان مطلب بفرمایید چرا سراغ نامهربانی با یکی از مهربان ترین مردمان شهرهای ایران می روید
یاد حرف عزیزی می افتم که به انتقادات ما می گفت همه ی حرف های شما درست و بجا است و مثل پلو هفت رنگی می ماند که متاسفانه بر رویش مارمولکی وجود می گذارید
محکم و سفت متعرض مورد نادرستی شدن ، حکایت از دلسوزی و دردمندی دارد اما در کنارش باید مواظب مارمولک ها هم بود
خواننده پرو پا قرص شما : ناشناس معروف
جناب ناشناس معروف .با سلام و احترام و تشکر از توجه و راهنمایی های شما .طیب الله انفاسک
سلام و سپاس آقای مهندس ناصریان
استفاده کردم.
سلام و سپاس آقای مهندس قصابیان
استفاده کردم.