بازدید سایت : ۷۲۴۸۷
اتفاقات بزرگ از این مسیرها شروع و به این مسیرها ختم می شود؛

عصر کریدورها؛ ایران مستعد یا منفعل؟

پس از قرن ۱۵ میلادی اکتشافات اروپایی ها منجر به یافتن راه های ارتباطی جدیدی شد که امکان اتصال این قاره با سایر نقاط جهان را از طریق مسیرهای دریایی فراهم می کرد. مسیرهای جدید، امکان های جدیدی را نیز برای جهان غرب فراهم ساخت و زمینه چین تحولات عمیقی در حوزه های مختلف برای جهان غرب شد.

تین نیوز |

 پس از قرن ۱۵ میلادی اکتشافات اروپایی ها منجر به یافتن راه های ارتباطی جدیدی شد که امکان اتصال این قاره با سایر نقاط جهان را از طریق مسیرهای دریایی فراهم می کرد. مسیرهای جدید، امکان های جدیدی را نیز برای جهان غرب فراهم ساخت و زمینه چین تحولات عمیقی در حوزه های مختلف برای جهان غرب شد. تنها پس از این رخداد بود که اروپا از «نقطه پایانی راه ابریشم»، تبدیل به «مبدا تحولات جهانی» شد. کشف راه های دریایی علاوه بر تولید ثروت و قدرت برای کشورهای اروپایی، مسیر را برای به دست آوردن سرزمین های جدیدی هموار کرد که پس از مدت کوتاهی به «جهان تازه» مشهور شدند.

این سرزمین های نو، تبدیل به محوری جدید شدند که جهان بینی نوینی را به خود جلب می کردند. جهان بینی نوینی که در آن تولید ثروت و توسعه در تکنولوژی اساسی ترین ارزش برای پیشرفت تلقی می شد. این جهان بینی تازه، بر خلاف گذشته نه از طریق مسیرهای زمینی بین آسیا، اروپا و آفریقا، بلکه از طریق مسیرهای دریایی از غرب اروپا به آمریکا تسری یافت و زمینه ی پیدایش ابر قدرتی به نام آمریکا را در عصر معاصر فراهم کرد. محور غربی به رهبری آمریکا شکل جدیدی از توسعه و تولید ثروت را بر پایه ی تجارت دریایی به جهان عرضه کرد که تا به امروز ادامه دارد.

پس از خیزش اقتصادی و صنعتی قدرت های آسیایی نظیر چین و هند در سال های اخیر، رقابت های ژئوپلتیک و ژئواکونومیک در جهان پای در عصری جدیدی نهاده است. عصر جدیدی که می توان آن را یادآور عصر رونق راه های زمینی دانست که برای قرن ها منشا اصلی قدرت و ثروت در آسیا بود و با اسم رمز «راه ابریشم» رونق و آبادی را سلسله وار برای شهرهایی که در امتداد این مسیرهای تجاری زمینی بودند، از شیآن و کاشغر و سمرقند و بخارا تا مرو و ری و بغداد به ارمغان آورده بود.

این عصر جدید که پس از سال ۲۰۱۳ و اعلام رسمی ابتکار کمربند و راه چین برای دستیابی به بازارهای جدید در غرب به شکلی قدرتمند خود را تثبیت کرد، زمینه ساز تحرکات و اقدامات مهمی از سوی کشورهای منطقه شده است و هریک با استراتژی ها و ابتکارات منحصر به فرد در تلاش هستند تا سهم خود را از منافع سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در «عصر کریدورها» تضمین کنند. این تلاش ها منجر به رقابت گسترده ای در حوزه های تجاری، اقتصادی و زیرساختی شده است که در نهایت شکلی از توسعه بر پایه ادغام منافع اقتصادی را برای کشورهای دخیل به ارمغان خواهد داشت. بدیهی است که این توسعه در حوزه های اقتصادی، بر جنبه های سیاسی و فرهنگی نیز اثرگذار خواهد بود.

پدید آمدن چنین شرایطی برای ایران ، به عنوان یکی از کلیدی ترین مسیرها در تاریخ مسیرهای تجارت زمینی، فرصتی مناسب به منظور بازیابی نقش محوری خود و تاثیر گذاری بر روندهای منطقه ای و بین المللی است. اما ذکر این نکته ضروری است که فرصت ها همیشگی نیستند و در نبود تدابیر لازم به منظور بهره گیری از آن ها از دست خواهند رفت. علیرغم اهمیت جغرافیایی ایران و نقش تاریخی این کشور در ایجاد اتصال میان اقلیم های مختلف، با توسعه ابزارها ، امکان نادیده گرفتن نقش تاریخی و جغرافیایی ایران در دوره حاضر به شکلی جدی وجود دارد و چنین رخدادی به معنای کنار رفتن ایران در ایجاد اتصال های ریلی، جاده ای، دیجیتال و انرژی میان کشورهای مختلف در جهان آینده است. چنین رخدادی در آینده ای نه چندان دور ایران را تبدیل به «کشوری نامرئی» در منطقه خواهد کرد.

وجود چنین خطر بزرگی حکایت از فرصت های بزرگی دارد که در عصر کریدورها برای ایران مهیا است تا با ابتکارات و راهبردهای منحصر به فرد، به بازآفرینی نقش تاریخی و جغرافیایی خود در عصر حاضر بپردازد. این امکان برای ایران بیش از هرکشوری فراهم است تا با تکیه بر سابقه تمدنی، موقعیت جغرافیایی و بهرمندی از ۱۵ همسایه، اصلی ترین برنده جنگ کریدورها در منطقه ی غرب آسیا باشد.

این مساله تا به امروز نادیده گرفته شده است و در غیاب ایران، ترکیه عهده دار ایجاد ابتکار در این روند است. این کشور به ویژه پس از جنگ اوکراین تلاش دارد تا با بهره گیری از مسدود شدن مرزهای روسیه با اروپا، نقش خود را به عنوان اصلی ترین مسیر دسترسی شرق به غرب، با استفاده از کریدور میانی پر رنگ کند. در کنار ترکیه کشورهای حوزه خلیج فارس نیز تلاش دارند که با توسعه روابط با چین، امکان ایجاد اتصال میان شرق آسیا با مدیترانه و شمال آفریقا را فراهم کنند. کشورهای دیگری مانند پاکستان نیز با استفاده از شراکت راهبردی با چین بازیگرانی فعالی در «جنگ کریدورها» هستند.

جنگ کریدورها: نبرد با ابزار ابتکار و راهبرد

شاید اطلاق واژه ی جنگ بر رقابت های اقتصادی به نظر کمی دور از واقعیت برسد. اما باید اشاره کرد که چشم انداز منافع اقتصادی و سیاسی در زمینه کریدورهای ریلی، جاده ای و انرژی به اندازه ای پر رنگ هست که کشورها به آن به عنوان یک جنگ برای کسب بیش ترین منفعت نگاه کنند. امری که حتی می تواند منجر به جنگ های نظامی شود که نمونه آن را در سال ۲۰۲۰ و در مناقشه ارمنستان و جمهوری آذربایجان شاهد بودیم. علیرغم مبسوق به سابقه بودن تنش میان ارمنستان و جمهوری باکو، تحولات اخیر در قفقاز را باید در فضای جنگ کریدوری تحلیل کرد. نزاعی که در آن ترکیه تلاش دارد تا با استفاده ابزاری از باکو، دسترسی مستقیم شرق به غرب را از آسیای میانه تا مدیترانه فراهم کند. این استراتژی که در قالب ابتکار ترنس کاسپین منجر به تقویت کریدور میانی خواهد شد، این فرصت را برای ترکیه فراهم خواهد کرد که تبدیل به مسیر اصلی اتصال شرق و غرب شود.

ابتکار کریدور میانی ترکیه : استراتژی گسترش در آسیای میانه

کریدور میانی، ابتکاری است که اتصال میان ترکیه و چین را با گذر از مسیر گرجستان، آذربایجان، دریای خزر و سپس قزاقستان یا ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان فراهم می کند . بر اساس ارزیابی بانک توسعه آسیایی دو مسیر دسترسی عمده ابتکار کریدور میانی عبارتند از راه آهن ترانس قزاقستان که پس از تکمیل در سال ۲۰۱۴ ، ۱۰۰۰ کیلومتر از مسیر حمل و نقل شرق به غرب در سراسر این کشور را در برگرفت؛ و راه آهن باکو - تفلیس - قارص ( BTK ) که در سال ۲۰۱۷ عملیاتی شد . راه آهن BTK یا " جاده ابریشم آهنین " ، امکان حمل و نقل ریلی مستقیم میان منطقه قفقاز و ترکیه را ، پس از مسدود شدن مسیر ریلی میان ارمنستان و ترکیه ، در نتیجه ی درگیری ارمنستان و جمهوری باکو در اوایل دهه ۱۹۹۰ میسر کرد.

اتصال این مسیر ترانزیتی بین آذربایجان و ترکیه، علاوه بر اینکه تلاشی برای کوتاه تر کردن مسیر چین به اروپا بود، ارتباط بین ترکیه و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را نیز افزایش داد. از دیدگاه آنکارا، کریدور میانی یک مسیر تجاری بسیار جذاب است زیرا علاوه بر ایجاد ارتباط میان ترکیه و آسیای میانه، وابستگی کشورهای آسیای میانه را به روسیه و ایران کاهش می دهد.

کریدور میانی

خواستگاه این ابتکار به سال ۲۰۰۹ باز می گردد و توسط فاتح جیلان پیشنهاد شد. هدف اصلی ترکیه برای راه اندازی ابتکار کریدور میانی، ایجاد یک مسیر ترکیبی است که موجب پیوند اروپا و آسیا شود و همکاری های منطقه ای را با کشورهای در امتداد ترانس کاسپین افزایش دهد. برای این منظور مسیرهای بندری مختلفی پیش بینی شده است که جابجایی محموله از مبدا به مقصد را با استفاده از چندین روش حمل و نقل و به صورت ترکیبی اما تحت یک قرارداد یا بارنامه به انجام می رسانند. نمونه هایی از مزایای ترانزیت از مسیر کریدور میانی عبارتند از خدمات توقفگاه، ردیابی کارآمد حمل و نقل و به حداقل رساندن هزینه های هماهنگی لجستیک.

ترکیه قصد دارد تا ۳۰ درصد از بارهایی که مسیر کریدور ترنس سیبری گذر می کنند را به کریدور میانی جذب کند. این کشور از طریق ابتکارات دوجانبه، سه جانبه و چند جانبه به دنبال بهره بردن از موقعیت جغرافیایی ترکیه در قلب مثلث تجاری اروپا ، آسیا و آفریقا است.

علیرغم اینکه ترکیه در ابتدا برای ترغیب کشورهای آسیای میانه برای همراهی با ابتکار کریدور میانی با مشکلاتی از جمله نفوذ روسیه روبرو بود، تبلیغات و روایت سازی های این کشور از قدرت سخت و نرم خود موجب شد تا پس از اعمال تحریم های غربی بر علیه روسیه، نظر کشورهای آسیای میانه به همکاری با آنکارا جلب شود. این مساله موجب خلق فرصت های تازه ای برای ترکیه به منظور افزایش نفوذ در منطقه آسیای میانه خواهد شد.

بر همین اساس دولت آنکارا توجه ویژه ای به « خلق روایت » برتری جویانه در حوزه های مختلف فرهنگی و نظامی دارد. تاکید بر هویت ترکی و در پیش گرفتن سیاست های پان ترکیستی و نیز اغراق و بزرگ نمایی در حوزه های نظامی با انجام مانورها و عملیات های نمایشی پر سر و صدا در قفقاز و شمال سوریه و همچنین تاکید بر قدرت توان پهپادی این کشور در جنگ اوکراین همگی نمونه هایی از «خلق روایت» برتری جویانه ای هستند که فرصت های تجاری و سیاسی تازه ای را برای ترکیه به همراه دارند.

علاوه بر این مساله، ترکیه با در پیش گرفتن «دیپلماسی گسترش» در تلاش است تا همکاری های راهبردی و عمیقی را با کشورهای آسیای میانه ایجاد کند. این دیپلماسی که در قالب سازمان دولت های ترک ظهور و بروز پیدا کرده است، چشم اندازی از توسعه روابط میان ترکیه، آذربایجان و کشورهای آسیای میانه به دست می دهد که در پی آن ترکیه از توان بالایی به منظور اثرگذاری بر مناطق قفقاز و آسیای میانه برخوردار خواهد شد. نقش اساسی ابتکار کریدور میانی در شکل گرفتن چنین همگرایی ای از نمونه های بسیار مهم برای فهم اهمیت مسیرهای ترانزیتی و خطوط انرژی است.

کریدور CPEC : بستری برای همکاری مشترک چین، پاکستان و عربستان

کریدور اقتصادی چین و پاکستان( CPEC ) از ابتدا ابتکاری کاملا انحصاری از سوی چین و پاکستان بود تا مسیر دسترسی چین به بندر اقیانوسی مهم پاکستان در گوادر را فراهم کنند. علیرغم علاقه هر دو کشور برای جلب همکاری های بین المللی از سوی کشورهای مختلف، اجرای توافقات مربوط به CPEC همچنان منحصر به چین و پاکستان خواهد بود. اما با علاقه عربستان به سرمایه گذاری در بندر گوادر ممکن است این کشور نیز تبدیل به ضلع سوم این ابتکار شود.

می توان پیش بینی کرد که با ورود عربستان به توسعه کریدور CPEC این کشور تبدیل به یک متحد استراتژیک برای چین به منظور گسترش یکی از اصلی ترین مسیرهای ابتکار کمربند و راه شود که زمینه دسترسی چین به بازارهای خاورمیانه و آفریقا را فراهم خواهد کرد. باید بر این نکته تاکید شود که حضور در آفریقا هدفی مهم و بلند مدت برای چین است چرا که رشد جمعیتی این قاره، چشم انداز مناسبی از بازارهای جدید را در برابر چین قرار می دهد. بازاری که تا سال ۲۰۵۰ بیش از یک چهارم جمعیت جهان را شامل خواهد شد. بر همین اساس نگاه چین به عربستان به عنوان متحدی استراتژیک احتمالا نگاهی منطقی ارزیابی می شود .

کریدور چین و پاکستان( CPEC )

مشارکت عربستان در توسعه مسیر اصلی از دهلیز جنوبی ابتکار کمربند و راه ، منافع مختلفی را برای چین به همراه خواهد داشت. نخست اینکه عربستان این توان را دارد تا امنیت انرژی چین را که مصرف کننده بیش از یک چهارم عرضه جهانی انرژی است را تامین کند. همکاری ها در حوزه انرژی از مهم ترین موضوعاتی است که برای هر سه ضلع این همکاری حائز اهمیت است. این همکاری ها به طور متمرکز در سرمایه گذاری های پالایشگاهی عربستان در گوادر تحت عنوان شهر نفت متبلور خواهد شد و پاکستان را تبدیل به یک هاب به منظور تامین انرژی مورد نیاز چین خواهد کرد.

از سوی دیگر مشارکت فعالانه عربستان در این ابتکار می تواند زمینه ساز ورود سایر کشورهای عربی به ابتکار کمربند و راه باشد و هم اکنون نیز برنامه ریزی هایی به منظور اتصال ریلی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به کریدور CPEC در جریان است و احتمال دارد در آینده نزدیک شاهد اقدامات بیشتری در این مورد باشیم.

البته لازم است به این نکته نیز اشاره شود که علیرغم روابط سطح بالا و خوب چین و کشورهای عربی از جمله عربستان و امارات، توسعه سرمایه گذاری های عربی در گوادر به معنای کاهش نفوذ چین در این بندر و به طور کلی در پاکستان خواهد شد و این مساله احتمالا موجب می شود تا چین با احتیاط بیشتری این سرمایه گذاری ها را تحت نظر داشته باشد.

ایران، مستعد اما منفعل: فقدان کلان استراتژی ملی در حوزه کریدورها

علیرغم نقش پر رنگ ایران در تاریخ راه های تجارت زمینی و برجای ماندن نشانه های مختلفی از رونق مسیرهای تجاری در اقلیم ایران بزرگ، در عصر حاضر ایران را نمی توان بازیگر فعالی در جنگ کریدورها دانست. دلیل اصلی این انفعال، فقدان کلان استراتژی ملی ایران به منظور بهره مندی از منافع جاری در مسیرهای ترانزیت بین الملل است. منافعی که علیرغم تولید ثروت، بیش از اینکه مادی باشند، موجب افزایش قدرت راهبردی ایران خواهند بود.

در حال حاضر ایران هیچ ابتکاری را در حوزه ی کریدورها به جهان عرضه نکرده است و تنها فعالیت ایران در این حوزه مربوط به کریدور شمال جنوب است. این فعالیت نیز بعد از ۲۲ سال و تنها پس از جنگ روسیه و اوکراین شکلی نسبتا جدی به خود گرفته است. هرچند شکل دادن به این کریدور نیز نیازمند رفع مشکلات مختلف سخت افزاری و نرم افزاری در حوزه ترانزیت است. با وجود اهمیت کریدور شمال جنوب، نمی توان این کریدور را مهم ترین کریدور عبوری از ایران دانست. استراتژی کریدوری ایران باید مشتمل بر ابعاد مختلفی باشد که زمینه لازم را به منظور ایجاد ارتباطات ریلی، جاده ای، دریایی و همچنین پیوندهایی در حوزه های انرژی و دیجیتال با کشورهای همسایه فراهم کند.

بر همین اساس نیاز است تا در اولین گام، با تاکید بر « سیاستگذاری راه » به عنوان مکمل سیاست همسایگی و استراتژی نگاه به شرق، کلان استراتژی ملی ایران به شکل «یک ابتکار منحصربه فرد » شکل گیرد و سپس با «ایجاد روایت» توسعه پیدا کند. رفع مشکلات نرم افزاری و از بین بردن موانع قانونی گذر کالا از ایران از جمله مهم ترین معضلاتی هستند که باید مورد توجه باشند. همچنین به منظور از بین بردن نا هماهنگی های حاصل از تعدد سازمان ها و تصمیم گیرندگان در امر ترانزیت، لازم است تا امور مرتبط با کریدورها از سوی یک «متولی واحد» برنامه ریزی و اداره شود.

بدیهی است که فرصت های ایجاد شده در عصر کریدورها همیشگی نخواهند بود و ابتکارهای مختلفی در منطقه تلاش دارند تا نقش تاریخی ایران به عنوان اقلیم پیوند دهنده شرق و غرب را کم رنگ کنند. به نتیجه رسیدن این تلاش ها و ادامه انفعال ایران در عصر کریدورها، نتیجه ای جز بی اثر کردن نقش سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران در تحولات منطقه و بین الملل نخواهد داشت و در بلند مدت، ایران را تبدیل به کشوری نامرئی در قلب جهان خواهد کرد. برای غلبه بر این خطر، « سیاستگذاری راه » راهکاری است که با نفی ناکارآمدی های موجود و تاکید بر ظرفیت های تاریخی و جغرافیایی ایران موجب افزایش قدرت و ثروت ملی خواهد شد.

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
منبع: بازار
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.