◄ گسترش همکاری با چین بر پایه حکمت و عزت
تجربیات موفق همکاری با چین را نیز نباید فراموش نمود که نمونه آن حضور بسیار خوب در آغاز احداث مترو تهران بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر سوم بهمن 1394 در دیدار آقای شی جین پینگ رئیس جمهوری خلق چین و هیئت همراه، با اشاره به سابقه کهنِ ارتباطات تجاری و فرهنگی دو ملت ایران و چین، تأکید کردند: دولت و ملت ایران همواره به دنبال گسترش روابط با کشورهای مستقل و قابل اطمینان همچون چین بوده و هستند و بر همین اساس، توافق رؤسای جمهوری ایران و چین برای یک روابط استراتژیک ۲۵ ساله، کاملاً درست و حکمتآمیز است.
رهبر انقلاب اسلامی، سخنان رئیسجمهور چین مبنی بر لزوم احیای «جاده ابریشم» و گسترش همکاریهای کشورهای واقع در این مسیر را ایدهای کاملاً منطقی و قابل قبول خواندند و گفتند: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه همکاریهای چین در دوران تحریم را فراموش نخواهد کرد. حضرت آیتالله خامنهای، «انرژی» را یکی از مسائل مهم دنیا خواندند و خاطرنشان کردند: ایران تنها کشور مستقل در منطقه است که در زمینه انرژی میتواند مورد اطمینان قرار گیرد زیرا برخلاف برخی کشورهای منطقه، سیاست انرژی ایران تحت تأثیر هیچ عامل غیرایرانی قرار نمیگیرد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان اظهار امیدواری کردند: نتایج گفتگوها و توافقهای تهران به معنی واقعی کلمه برای هر دو طرف سودمند باشد.
- در بیانات مقام معظم رهبری در ملاقات با رئیس جمهوری خلق چین اصل سودمندی توافق ها برای 2 کشور (با بیان روز دستاورد برد-برد) که مورد تاکید ایشان قرار گرفت زمینه بسیار بنیادی برای گسترش همکاریهای 2 کشور بر اساس حکمت و عزت است که 2 اصل اول سیاست خارجی کشور به بیان معظم له است.
ممکن است این تصور ایجاد شود که با سقف توافق شده برای گسترش همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری چین تا مبلغ 400 میلیارد دلار در ایران، این امر یک نوع استقراض است و سود ما تامین منابع و سود طرف دوم هم منافع مالی است.
اما با نگاهی به تواناییهای ایران در زمینه علوم و فناوری بهویژه در زمینه مهندسی و موقعیت ممتاز ایرانیان در شرکتهای پیشرو فناوری و اقتصادی جهانی و توانایی صنعتی کشور میتوان دریافت که 2 کشور میتوانند مکمل یکدیگر باشند.
(این واقعیت که سالانه بیش از 5 هزار نفر در حوزه مهندسی دانش آموخته میشوند که تقریباً برابر با شمار دانش آموختگان این حوزه در آمریکا است و تعداد مراکز آموزش عالی در ایران که مساوی یا بیشتر از کشور چین است)
همچنین توانمندی صنایع و متخصصین ایرانی که حتی موفق به برنده شدن در مناقصات خارج از کشور در مقابل شرکتهای چینی شدهاند میتواند به یک فرصت برای گسترش همکاریها نه فقط در ایران بلکه در کشورهای منطقه شود.
برای پایهگذاری زمینههای یک همکاری سودمند برای 2 طرف باید گامهایی برای کاهش چالشها برداشت:
- از سوی ایران بهدلیل هنگفت بودن حجم همکاری (چندین برابر سرمایهگذاری در وزارت راه طی سالهای پس از انقلاب و بیش از سرمایهگذاری وزارت نیرو در همین ایام و ...) باید ساختاری مانند صندوق توسعه ملی با ابعاد کارشناسی توانمندتر برای برنامهریزی و نظارت سختگیرانه بر این منابع ایجاد شود تا تجربه گوی سبقت ربودن سازمانها تکرار نشود.
- از سوی چین نیز انتظار میرود قانونگذاری و نظارت سختگیرانه حکومت آن کشور برای جلوگیری از سودجویی افراطی برخی شرکتها در بالابردن کاذب قیمتها و ارزش قراردادها و طولانی نمودن پروژهها از بروز تجربههای ناپسندی مانند اتوبان شمال، برقی کردن راهآهن تهران-مشهد و راهآهن سریع السیر تهران اصفهان جلوگیری بهعمل آید.
تجربه تلخ حضور چین در برقی کردن راهآهن تهران مشهد این بود که در مناقصه سال 86 کنسرسیوم برنده با زیمنس و آلستوم زیر 800 میلیون یورو و چینیها بالای 2500 میلیون یورو پیشنهاد دادند و در قرارداد با ترک تشریفات مناقصه سال 92 بعد از 5 سال با بهانه حجم 400 میلیارد دلاری همکاری شرکت چینی با آمریکا انصراف دادند.
تجربیات موفق همکاری با چین را نیز نباید فراموش نمود که نمونه آن حضور بسیار خوب در آغاز احداث مترو تهران بود.
گاهی یک تصمیم ، در شرایط گرفته شدن اش ! بهترین تصمیم دنیاست
در آن شرایط خاص_ وقتی انتخاب دیگری برای ما ، نگذاشته باشند
اما ؛ همان تصمیم در شرایط دیگر، اشتباه ترین تصمیم ممکن است! ، همیشه تصمیمات( چه تصمیمات کلان حکومتی، چه تصمیمات شخصی و بسیار رویتن زندگی ) در شرایط خودش باید مورد نقد قرار بگیرد _ و مثلا از خودمان یک سوال ساده کنیم که " در آن شرایط! آیا تصمیم بهتری می توانستم بگیرم!! یا خیر؟" این سوال اگر منصفانه و درست پاسخ داده شود، پاسخ اصلی اخذ یک تصمیم یا رد آن است.
سلام.بیایید نگاهی به تاریخ بیندازیم.
در اوائل قرن 19 میلادی با روس ها سرشاخ شده بودیم و جنگ با روسها از 1803 شروع شده بود، رابطه با انگیس هم شکرآب بود.حکومت ایران با روی کار آمدن ناپلئون در فرانسه (1804) به این جمع بندی رسید که چاره ای جز نزدیک شدن به فرانسه نمانده است.شاه قجر به دامان ناپلئون غلطید و در ماه مه 1807 قرار داد فین کن اشتاین را با او امضا کرد. در آن زمان برای سران ایران معلوم نبود که آیا فرانسه نیز حاضر است در روابط بینالملل هزینه نزدیکی به ایران را بپردازد؟ از قضا پاسخ این سوال خیلی سریع روشن شد و ناپلئون دو ماه بعد ، قرارداد تیلسیت را با الکساندر اول امضا کرد و فین کن اشتاین دود شد و رفت هوا.گرچه ناپلئون به عهد تیلسیت هم وفادار نماند ، اما معلوم شد که قصد ناپلئون از این دوستی ، استفاده از ایران بعنوان اهرم فشار بر روسیه و انگلستان بوده و روابط استراتژیکی در کار نبوده است.کاملاً معلوم شد که ناپلئون در روابط بین الملل وزنی برای ایران قائل نبوده و حاضر نبوده برای رابطه با ایران هزینه ای بپردازد.چرا؟
چون در این بده بستان، ایران متاعی برای عرضه به فرانسه نداشته است. واقعیت آنکه ،ایران در آن دوره متاعی برای عرضه به هیچ جا نداشت.دنیا ، دنیای بده بستان است و اگر چیزی دندان گیری برای عرضه نداشته باشید چیزی هم گیرتان نمی آید مگر آنکه امتیاز نفت و راه آهن و گمرکات و شیلات و کاپیتولاسیون را بدهید.
راز بقا در دنیای آن روز و امروز و همیشه ، قوی بودن است. قوتی که مایه درونی داشته باشد.مایه اصلی قدرت ، اقتصاد قوی و سهم هر چه بیشتر در تجارت جهانی ست. قدرت سیاسی و نظامی در پی قدرت اقتصادی می آیند. اگر فکر میکنیم عرضه ی نفت باعث افزایش سهم ما در تجارت جهانی و اسباب قدرت سیاسی و نظامی ست اشتباه میکنیم چون نفت هر روز بیش از پیش نقش تعیین کننده ی خود را در بازار جهانی از دست میدهد.
پیمان همکاری بلند مدت اقتصادی و امنیتی بین موش وشیر، به موش قدرت نمیدهد بلکه او را نوچه ی جناب شیر میکند.کما اینکه پیمان همکاری بلند مدت اقتصادی و امنیتی بین فتحعلیشاه و ناپلئون ،به فرض تداوم، به ایران قدرت نمیداد بلکه ایران را نوچه ی فرانسه میکرد.