بازدید سایت : ۷۲۴۸۷

◄ مصیبت سرکوب قیمت به جای مهار پایدار تورم

هیچ وقت عرضه ارزان یک کالا، منجر به کاهش قیمت آن کالا در بازار نمی شود بلکه صرفا منجر به انتقال رانت به گیرنده کالا با قیمت سرکوب شده می شود.

تین نیوز |

‌سرکوب قیمتی را وقتی دولت ها انجام می دهند که معمولا تورم های بالا دارند. اما این ظاهر قضیه است و قیمت گذاری خود باعث تورم بالاتر می شود. این که چرا این اتفاق می افتد را در ادامه توضیح خواهم داد.

ابتدا لازم است مفهوم قیمت تبیین شود:

مفهوم کاربردی قیمت=هزینه فرصت یک کالا بر حسب پول. خیلی ساده یعنی اینکه به ازای داشتن آن کالا از داشتن چقدر پول باید چشم پوشی کنم.

‌مثلا اگر کسی در بخت آزمایی شرکت کند و یک سمند با قیمت کارخانه (مثلا 150 میلیون تومان) برنده بشود، محال است به همین قیمت حاضر به فروش باشد.

دلیل هم روشن است: قیمت سمند یعنی پولی که از فروش آن گیر صاحب سمند می آید (حدود 260 میلیون تومان). به عبارت دیگر، هیچ وقت عرضه ارزان یک کالا، منجر به کاهش قیمت آن کالا در بازار نمی شود بلکه صرفا منجر به انتقال رانت به گیرنده کالا با قیمت سرکوب شده می شود.

استدلال کسانی که با اعطای زمین رایگان یا ارزان می خواهند قیمت مسکن را کنترل کنند هم با همین نگاه رد می شود.

‌جا نیفتادن همین مفهوم ساده منجر به اشتباهات فاجعه باری در سیاستگذاری می شود. برخی مسئولان فکر می کنند می شود به صورت دستوری قیمت تک نرخی توی یک بازار ایجاد کرد.

مثال دردناکش را همه ما به چشم دیدیم: ارز 4200. حتی اگه خرید و فروش با نرخی خارج از این هم ممنوع یا قاچاق اعلام بشود (که سال 97 شد!)، باز هم از نظر مردم قیمت دلار 4200 تومان نیست بلکه قیمتی خواهد بود که می توانند به یک نفر دیگر بفروشند ولو در بازار موسوم به سیاه.

اما هزینه فرصت پولی یا قیمت کالا معمولا در کجا و چگونه کشف (تعیین) می شود؟ در بازار و طبق مکانیزم تعادل عرضه و تقاضا، ‌تعیین دستوری هر قیمتی خارج از تعادل بازار چه تبعاتی دارد؟

‌اگر بیشتر از قیمت تعادلی بازار باشد: کسی به آن توجه نمی کند چون مردم با قیمت بازار که کمتر است معامله می کنند. اگر قیمت دستوری کمتر از قیمت تعادلی باشد:

‌برخی عرضه کنندگان حاضر نمی شوند کالایشان را در آن قیمت بفروشند و کاهش عرضه رخ می دهد. از طرف دیگر، متقاضیان خرید کالا هم افزایش پیدا می کند، در نتیجه مازاد تقاضا و صف برای آن کالا شکل می گیرد. صف هم یعنی نقض کرامت انسانی، فساد و ...!

برخی متقاضیان حاضرند با قیمت بالاتری کالا را بخرند. همین باعث شکل گیری بازاری غیررسمی می شود. با توجه به غیرقانونی بودن این کار و ریسک جریمه دولت، قیمت در این بازار رسمی از قیمت در بازار تعادلیِ بدون مداخله دولت حتما بالاتر خواهد بود.

چه تعداد بازار در اقتصاد داریم؟ به تعداد انواع کالاها و خدمات. بالغ بر ده ها میلیون.

‌اگر فرض کنیم که تعداد کالاها و خدمات حتی مثلا 20 میلیون باشد، بیش از 231 شبانه روز (بدون وقفه) طول می کشد که فقط اسامی این کالاها و خدمات را نام ببریم!

برنامه ریزی متمرکز و دولتی تامین کالاها و خدمات خیالی ویران کننده بیش نیست! کالاها و خدماتی که زنجیره ارزش آنها به شدت در هم تنیده است. ادعاهایی مثل رصد زنجیره همه کالاها و خدمات جهت تعیین ارزش آنها یا مقابله با قاچاق یا ...، فقط نشان دهنده ناشیگری گوینده آن است.

به عبارت دیگر، فقط سازوکار بازار می تواند بهترین پاسخ را به سوالات زیر در مورد عمده کالاها و خدمات بدهد:

‌-چقدر تولید شود؟

‌-چه کسی تولید کند؟

‌-به چه قیمتی فروخته شود؟

‌-چه کسی بخرد و مصرف کند؟

 مهمترین تبعات سرکوب قیمتی:

‌الف-انحراف در تخصیص منابع

‌به قول فریدمن شاید اقتصاددانان چیزی ندانند اما به خوبی می دانند که چگونه می توان کمبود و یا مازاد یک کالا را به وجود آورد! اعمال سقف قیمت و اعمال کف قیمت.

‌ب-افزایش قیمت آزاد

‌به دلیل افزایش هزینه مبادله در بازار غیررسمی.

پ-ایجاد انگیزه فرار در تولیدکننده

‌تولیدکنندگانی که بی خیال تولید نشوند، برای فرار از ضرر و زیان، به سمت کاهش کیفیت و وزن (مثلا جعبه‌ ها را کوچکتر می کنند یا وزن کالا را کاهش می دهند) یا تولید کالاهای جدیدی که در لیست قیمت گذاری نیستند خواهند رفت (مانند ماست پرچرب!).

ت-مقابله با نوآوری

‌دولت در واکنش به تصمیم تولیدکنندگان در تولید کالاهای جدید خارج از لیست (مانند ماست میوه‌ ای)، ممکن از تولید هر نوع محصول جدید را ممنوع نماید!

ث- افزایش هزینه‌ های دولت و وقوع فساد

‌اگر اشتباه نکنم، بودجه سازمان حمایت در 1400 بالغ بر 700 میلیارد تومان است.

‌البته کنترل دولتی ناگزیر با خودش پارتی بازی و رشوه را به همراه خواهد آورد. ضمن این که در توزیع کالاهای با قیمت دولتی هم انواع انحراف ها محقق خواهد شد.

ج-وقوع صف و سهمیه‌ بندی

‌مازاد تقاضا برای کالای «تنظیم بازار» (لفظ تنظیم را هم بی معنا کرده ایم!) منجر به صف می شود. هزینه های آشکار صف، فرار از کنترل قیمت ها و بازار سیاه هم دولت را مجبور به سهمیه بندی می کند! سهمیه بندی=نادیده گرفتن نیاز مردم، این هم یعنی بازار سیاه بزرگتر!

چ-تبدیل تورم هموار به جهش یکباره قیمت ها

‌قیمت گذاری، تورمی را که در طول یک سال به صورت روزانه و ماهانه ایجاد می شود به جهش یک باره قیمت تبدیل می کند! اتفاقی که در قالب جهش های ارزی در اثر پریدن فنر ارز بارها تجربه کرده ایم. تبعات منفی این جهش ها بر رفاه خانوار به مراتب بیشتر است.

ح-قیمت گذاری و تشدید قاچاق

‌سرکوب قیمت ممکن است باعث وقوع یا تشدید قاچاق شود. مثال بارز و همیشگی آن را در انرژی شاهد بوده و هستیم. یا مثلا سرکوب قیمت دام (ولو با توجیه امنیت غذایی)، سبب قاچاق شدید دام زنده (حتی ماده) به خارج شد. این ضایعه هم امنیت غذایی را در خطر قرار داده است. یا سرکوب قیمت دارو سبب قاچاق شدید دارو به خارج کشور شده و می شود و همین امنیت دارویی را از بین می برد.

‌وقتی دولت قیمت فولاد را سرکوب می کند و صادراتش را ممنوع، طبیعی است که عده ای فولاد یا الومینیوم را قراضه کنند و چون در مقطعی صادرات قراضه آزاد بود به عنوان قراضه صادر کنند!

خ-قیمت گذاری و تشدید تورم

‌مهمتر از همه این که قیمت گذاری ممکن است سبب کسری بودجه شود. این اتفاق در مواردی رخ می دهد که دولت برای جبران زیان تولید کننده مجبور به دادن یارانه شود. مثال بارز آن ارز 4200 یا یارانه پنهان انرژی است که خودش تقریبا دو برابر بودجه دولت است.

د-قیمت گذاری و اختلال در زنجیره تولید

‌یکی از هنرهای حکمران اقتصادی این است که شکست های هماهنگی و همسویی (Coordination Failures) در طول زنجیره تولید را از بین ببرد. دولت های ما نه تنها این کار را نکرده اند بلکه با سرکوب قیمتی، این مشکل را تشدید هم کرده اند! با سرکوب قیمت یک کالا، تنها راه کاهش زیان یا افزایش سود تولیدکننده آن، کاهش هزینه‌هایش می باشد. مهمترین اقلام هزینه ای هم عمدتا، نهاده‌ها هستند. به این ترتیب، سود تولیدکننده کالا در تعارض با سود تولیدکننده نهاده قرار می گیرد و مشکل هماهنگی در طول زنجیره تشدید می شود.

با همه این توصیفات، چرا دولت ها کماکان به دنبال سرکوب قیمتی می روند؟

‌- کنترل قیمت ها جذاب است! دولت ها به مردم می گویند که داریم کار می کنیم. قیمت را ظاهرا تثبیت می‌کنند، اما چون تولیدکننده زیان می کند، تولیدش را کاهش می دهد. متعاقبا در بازار کمبود می شود و قیمت جهش می کند.

-چون مردم دلیل بالا رفتن قیمت ها را نمی دانند. فکر می کنند سرکوب قیمت ها راه کاهش قیمت هاست. فکر می کنند عدم دخالت دولت در قیمت گذاری سبب فاجعه اقتصادی می شود. تا تورم های مزمن و دو رقمی داریم، تقاضای اجتماعی برای قیمت گذاری هم داریم. در واقع کشور دهه‌ هاست درگیر این تعادل شوم است.

-دولت قیمت گذاری می کند چون نمی خواهد کار اصلی که کنترل کسری بودجه و اصلاح نظام بانکی است را انجام دهد.

‌- البته گروه های ذینفع از قیمت گذاری هم هستند که راهروهای دولت و مجلس رو خوب بلدند و ...

‌این تعادل شوم، بدون آگاهی مردم و مطالبه اجتماعی شکسته نخواهد شد ...

* رئیس اندیشکده حکمرانی شریف

** برگرفته از حساب توییتری علی مروی

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • رضا پاسخ

    البته همه کالاها مشابه هم نیستند.
    بعضی کالاها حباب قیمتی دارند و با سیاستگذاری در جهت افزایش عرضه قیمت آنها قابل کنترل است.
    مثلاً دولت به مقدار زیادی زمین در اختیار دارد و اگر آنرا برای آماده سازی در اختیار سرمایه گذار قرار دهد می تواند عرضه زمین را افزایش دهد و به این صورت قیمت زمین کنترل می شود و یا حداقل افزایش نامتعارف نخواهد داشت.