◄ تضمین اصل و کف سود سرمایه گذاری لازمه ورود سرمایه مردمی به پروژه های عمرانی
اگر شرایط احداث و بهره برداری از این پروژه ها به گونه ای است که سرمایه گذاری مردمی در این پروژه ها از سوی مردم فاقد توجیه است، منطقا باید به حل مشکلات و ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت در جهت جذب سرمایه بپردازیم و نه اینکه این اصل مهم و این تجربه ارزشمند بشری را به کل انکار نماییم.
اخیرا گزارشی به نقل از بعضی کارشناسان در شبکه خبری تحلیلی تین نیوز منتشر شد که در آن عنوان شده است که سرمایه های مردمی هیچ علاقه ای به مشارکت در پروژه های عمرانی دولتی ندارند چون نرخ بازگشت سرمایه ها پایین و موعد بازدهی آنها نامعلوم است و از همه مهمتر به مجری نابلد سپرده می شوند که با قدرت تمام می تواند انجام یک پروژه مثل راه آهن تبریز-میانه را 20 سال طول بدهد. به اعتقاد این دسته از کارشناسان، مردم با طناب دولت به چاه پروژه های عمرانی وارد نمی شوند.
ذکر بدیهیات چاره کار است؟
در خصوص این اظهار نظر باید گفت، این یک امر بدیهی است که با روند فعلی تامین مالی، ساخت و بهره برداری از پروژه های عمرانی، مردم هیچ علاقه ای به هدایت سرمایه های خود به این بخش نخواهند داشت. کما اینکه در سایر بازارهای مالی با این میزان از عدم قطعیت ها، بهره وری پایین در مصرف منابع و آشفتگی مدیریتی در عمل هیچ سرمایه ای از سوی مردم به آن ها هدایت نخواهد شد. در واقع هیچ سرمایه گذاری در چنین بازار پر ریسک و بی پشتوانه ای سرمایه گذاری نخواهد کرد.
بنابراین می توان گفت این اظهار نظر درست است. اما ثم ماذا؟ باید پرسید اگر چنین شرایطی وجود دارد که به واسطه پایین بودن نرخ بازگشت سرمایه، نامعلوم بودن نرخ بازدهی و طولانی شدن زمان اجرای پروژه به واسطه وجود مجریان نابلد، سرمایه گذاری در پروژه های عمرانی از سوی مردم با استقبال مواجه نخواهد شد، آیا باید حرکت به سمت این نوع از تامین سرمایه برای احداث زیربناهای توسعه کشور با استفاده از ظرفیت عظیم سرمایه های مردمی را به کل انکار کرد؟
این دسته از کارشناسان آیا راهکاری برای حل این مشکل ارائه نمی کنند و صرفا به واسطه دلایل مطروحه اصل اهمیت و ضرورت انکار ناپذیر ورود و مشارکت مردم به تامین مالی پروژه های زیربنایی را زیر سوال می برند؟
این مسئله دقیقا شبیه آن است که بگوییم با توجه به شرایط موجود کشور و موانعی که بر سر راه تولید و ایجاد کسب و کارها وجود دارد، مسئله تولید در کشور شکل نخواهد گرفت و مردم عطای تولید را به لقای آن خواهند بخشید فلذا نیاز است تا نفت بیشتری بفروشیم و کالاهای مورد نیاز را وارد کنیم. در حالی که راه حل درست، ایجاد بستر مناسب برای تولید و تسهیل کسب و کار است.
روش های تجربه شده ای برای تامین مالی مردمی پروژه های زیربنایی در جهان وجود دارد
در خصوص پروژه های زیربنایی نیز وضعیت به همین منوال است. اگر شرایط احداث و بهره برداری از این پروژه ها به گونه ای است که سرمایه گذاری مردمی در این پروژه ها از سوی مردم فاقد توجیه است، منطقا باید به حل مشکلات و ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت در جهت جذب سرمایه بپردازیم و نه اینکه این اصل مهم و این تجربه ارزشمند بشری را به کل انکار نماییم.
ایجاد بستر تامین مالی مناسب به نحوی که سرمایه گذاران مردمی و خصوصی در آن نه تنها آسیب نبینند بلکه اصل و کف سود سرمایه گذاری خود را تضمین شده بیابند و به علاوه شیوه احداث و مهمتر از آن بهره برداری به نحوی باشد که هم در مصرف منابع اسراف اتفاق نیافتد و هم پروژه بتواند به بازدهی مطلوب و مورد نظر دست یابد، مهمترین مسیری است که می بایست بدنه کارشناسی و همچنین اجرایی کشور به سمت آن حرکت کنند.
تعریف قواعد بازی به نحوی که تامین مالی پروژه های عمرانی برای همه طرف ها یک بازی برد - برد باشد، هم شدنی است و هم انقلابی در تکمیل و بهره برداری از زیربناهای عمرانی کشور به وجود خواهد آورد. اگر چنین فضایی ایجاد شود، مسلما سرمایه های مردمی که در شرایط حال حاضر کشور چون سیلی ویرانگر به همه بازارهای غیرمولد و سوداگرانه وارد می شود، ترجیح خواهد داد تا به سمت یک سرمایه گذاری مولد، مطمئن و سودمند کوچ نماید. چنین مدل هایی نه تنها موجود است بلکه سال ها است در بسیاری از کشورهای جهان در حال اجرا است.
* کارشناس حمل و نقل
حرف آقاي شاهجويي در اينكه بايد حركتي سازنده داشت و شرايط جذاب يراي سرمايه گذاري غيردولتي فراهم نمود حرف خوبي است ولي نحوه آن را بيان نكردند. آقاي شاهجويي عزيز اگر روشي براي جذاب كردن سرمايه گذاري سراغ داريد بيان فرماييد. البته اينجانب روشهاي جذاب نمودن را بررسي كرده و پيشنهاد تنظيم لايحه قانوني در اين خصوص را دارم.
سلام و عرض ارادت خدمت مهندس ناصریان
روش جذاب سازی مدنظر مدل اجرایی تاسیس شرکت سهامی عام پروژه محور است که به کرات در گزارش های مختلف به آن اشاره کرده ام. با این وجود اگر گزارشی در خصوص پیشنهاد تنظیم لایحه قانونی تدوین بفرمایید از نظرات ارزشمند شما بهره مند خواهیم شد.
تشكيل شركت سهامي عام روشي براي جمع آوري منابع خرد است مشروط به سودآوري پروژه. ابتدا بايد سودآور بودن پروژه را فراهم نمود.
سلام. در اگر نتوان نشست
نویسنده محترم کارشناسان را سرزنش میکنند که اصل سرمایه گذاری مردمی در پروژه ها ی عمرانی دولتی را به کل انکار کرده اند و نصیحت کرده اند که بجای انکار باید به حل مشکلات و ارائه راهکارهایی برای بهبود این وضعیت در جهت جذب سرمایه بپردازیم و پرسیده اند ثم ماذا؟
اما راه کاری که خودشان ارائه کرده اند پراست از اگر و اما . اگرو اماهای رویایی!
که اگر بستر تامین مالی مناسب به نحوی که سرمایه گذاران مردمی و خصوصی در آن نه تنها آسیب نبینند بلکه اصل و کف سود سرمایه گذاری خود را تضمین شده بیابند
و اگر شیوه احداث و مهمتر از آن بهره برداری به نحوی باشد که هم در مصرف منابع اسراف اتفاق نیافتد
و اگر پروژه بتواند به بازدهی مطلوب و مورد نظر دست یابد
و اگر قواعد بازی به نحوی باشد که تامین مالی پروژه های عمرانی برای همه طرف ها یک بازی برد - برد باشد
و اگر چنین فضایی ایجاد شود و اگر . . .
اگر به قول ایشان چنین مدل هایی موجود است و سال ها است در بسیاری از کشورهای جهان در حال اجراست بسم الله. تشریح بفرمایند ما هم یاد بگیریم.
اینکه جذب سرمایه های مردمی به پروژ های دولتی خوب است را که خواجه حافظ شیرازی هم میداند. ایشان زحمت بکشند مکانیزم اجرایی آنرا معرفی کنند . که وقتی یک پروژه دولتی نرخ برگشتش زیر ده در صد است ، در شرایط تورم 50 درصدی ، دولت چه اصل و سودی را میتواند تضمین کند ؟
در اگر نتوان نشست.
سلام. بخش دوم
نویسنده محترم ایجاد بستر تامین مالی مناسب به نحوی که سرمایه گذاران مردمی و خصوصی در آن نه تنها آسیب نبینند بلکه اصل و کف سود سرمایه گذاری خود را تضمین شده بیابند را آرزو کرده اند.
چه کسی باید اصل و سود را تضمین کند؟ دولت؟ سیستم بانکی؟ نرخ تورم 50 درصد است و نرخ برگشت سرمایه گذاری طرح های عمرانی دولتی بیش از ده درصد نیست. سیستم بانکی ( به نمایندگی از دولت) چند درصد سود را میخواهد تضمین کند ؟ 20 درصد ؟ 30 درصد ؟ 40 درصد؟ 50 درصد؟ فرض کنید شهروند عزیز ما آتش بزند به مالش و 35 درصد را قبول کند. تضمین اصل و سود به معنای اینست که دولت جور آن 25 درصد ما به التفاوت با ده درصد نرخ برگشت پروژه را بکشد ، تازه منت مردم هم به سرش باشد که دارند 15 درصد زیر تورم سود میگیرد.
آیا این همان بار ما لایطاق نیست که قرار بود بر گُرده سیستم بانکی گذاشته نشود؟
این اسمش میشود مشارکت دادن مردم در پروژه های عمرانی دولتی؟