◄ مدیریت بحران و روانشناسی اجتماعی، حلقه مفقود اقتصاد ایران
همه ما، مردم و مسئولان، در یک کشتی نشستهایم و به درایت و تدبیر ناخدای این کشتی بزرگ با هشتاد میلیون جمعیت ایمانداریم. کشتی پرعظمت انقلاب اسلامی، سالها در دریای طوفانی با رهنمونها و تدابیر سنجیده ناخدای فرزانه آن بهسوی سواحل پیشرفت حرکت کرده است.
در تاریخ پرفراز و نشیب ایران روزهای روشن و تاریک، زمانهای دشواری و راحتی فراوان داشتهایم. در تاریخ معاصر روزهای دفاع مقدس هنوز چون تابلویی زنده و جاندار در مقابل ما استقامت و ایستادگی مردم ایران و فرزندان دلیر این آبوخاک را به تصویر میکشد؛ اما امروز، روزگاری دگرگونه است. آنچه بهسوی ما میآید بادهای کمجان دریا نیست بلکه بسان طوفان عظیمی است که اگر مراقب نباشیم به آنچه تاکنون ساختهایم آسیب جدی وارد خواهد کرد.
همه ما، مردم و مسئولان، در یک کشتی نشستهایم و به درایت و تدبیر ناخدای این کشتی بزرگ با هشتاد میلیون جمعیت ایمانداریم. کشتی پرعظمت انقلاب اسلامی، سالها در دریای طوفانی با رهنمونها و تدابیر سنجیده ناخدای فرزانه آن بهسوی سواحل پیشرفت حرکت کرده است. در تمامی این سالها مردم به مدیران و مسئولان انقلابی این کشتی ایمان داشتهاند. اگر این کشتی لحظهای از حرکت باید یا خدایی نکرده حفرهای در بدنه آن ایجاد شود، سرنوشت کشتینشینان به تقدیر دریای طوفانی گره میخورد.
چرخهای فشار اقتصادی این بار بیش از همیشه اقشار ضعیف و متوسط جامعه را هدف گرفته است و دشمن بزرگترین دستاورد این تحریمها را جدایی مردم از مسئولان و سلب اعتماد آنان میداند و وای بر ما اگر چنین اتفاقی بیفتد. آنچه در سالهای دفاع مقدس، بزرگترین راهحلها را در مقابل مسئولان کشور نهاد، ازخودگذشتگی و جانفشانی همین مردم بود. بهعنوان کسی که سالها در بحرانیترین وضعیتها، به ساماندهی نهادهای امداد و درمان در زمان جنگ و پسازآن رسیدگی میکردم، صحنههایی از گذشت و ایثار مردم را به چشم دیدم که هنوز پس از سالها از یادآوری آنها اشک در چشمانم حلقه میزند؛ اما آن ایثار و گذشت بیدلیل هم نبود. اگر غمی بود مسئولان شانهای برای بغضهای فروخفته پدر شهید بودند و یا بهپاس ازخودگذشتگی مردم حتی سختترین انتقادها را به گوشجان میشنیدند و تلاش میکردند مرهمی بر زخمهای مردم باشند. نمیدانم ما را چه شده که امروز بیصبر و تحمل شدهایم؟ پذیرفتن مسئولیت در چنین زمانه هراسآوری بهواقع جهاد اکبر است. چراکه در کنار عبور از بحران باید دلی به وسعت دریا داشت تا غم و رنج مردم را بر سینه کشید و در مقابل آنان که زخم عمیق این شرایط را بر جان و تن خود احساس میکنند، سر تعظیم فرود آورد. اکنون کشور بیش از هر چیز به مدیرانی کارآمد و باتدبیر نیاز دارد که مدیریت بحران را بهخوبی بشناسند و بتوانند همراه مردم و ناخدای کشتی از گرداب حوادث بهسلامت بگذرند.
به فرموده مقام معظم رهبری: «... به دولت خدمتگزار و لایق نیز یادآور میشوم که این ملت بزرگ و فداکار، بهخصوص طبقات محروم و پابرهنگان که بار اصلی انقلاب و کشور را همیشه به دوش داشتهاند حقاً شایسته خدمت و سزاوار صمیمیتاند...»
باید بپذیریم که بحران، جدی و فشار سنگین بر مردم واقعی است. این تنها دولت نیست که باید بار سنگین حمایت و هدایت مردم را بر دوش بکشد. تمامی نهادها و ارگانها، از نمایندگان مجلس گرفته تا مدیران جزء باید آستانه تحمل خود را بالا ببرند تا اگر کسانی حتی با تندترین انتقادها به آنها مراجعه کردند بتوانند گوشی برای شنیدن داشته باشند. بسیاری از مردم در این شرایط سخت، خود را نیازمند حمایت میبینند و این حمایت همیشه مادی نیست. گاه تنها گوش دادن به درد دل مردم و قدم برداشتن در راستای حل مشکلات میتواند مردم را امیدوار نگه دارد. امید چیزی است که امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمند است. نهتنها مردم بلکه کارآفرینان و سرمایهگذاران جامعه نیز به امید و توجه نیاز دارند. زمانی که کارآفرینی در چنین شرایط دشواری ریسک سرمایهگذاری را میپذیرد و مسئولیت شغل عدهای را بر شانه میگیرد، کمترین انتظارش اندکی حمایت و همراهی از طرف مدیران و مسئولان است. باید بپذیریم که اجباری به تولید شغل وجود ندارد. چهبسا بسیاری از سرمایهگذاران با سرمایه خود در خارج از مرزها زندگی راحتتری داشته باشند. این تنها عشق به ایران اسلامی و مردم جامعه است که این احساس وظیفه را در آنان به وجود میآورد که در این شرایط سخت اقتصادی بمانند و بسازند. نبود این سرمایهها منجر به بیکاری خیل عظیمی از مردم میشود. فشار بیکاری و عدم امنیت شغلی در کنار فشارهای خارجی جامعه را به گسست و فروپاشی میرساند و اینیک هشدار جدی است. همانگونه که مقام معظم رهبری در فرازی دیگر از سخنان خود میفرمایند:
«... کار دیگری که باید انجام دهیم این است که صحنه جامعه را از سه دشمن بزرگ، یعنی فقر، ناامنی و بیسوادی پاککنیم. باید آنها را از جامعه برطرف کنیم. باید برای رفع آن برنامهریزی و کار و تلاش بشود. ناامنی در یک کشور – چه ناامنی قضایی و چه ناامنی شغلی و مدنی – برخلاف توصیه اسلام است و یک ضد ارزش هست. باید برای تأمین آن کار بشود...»
آنان که دلسوز انقلاب هستند در این شرایط باید به مسئولان هشدار بدهند که آستانه تحمل اجتماعی نیز حدودی دارد. فشارها که افزایش یابد نمیتوان از مردم گرسنه انتظار حمایت و همراهی داشت. نباید گذاشت تفرقهافکنان از مشکلات پیشآمده به نفع منافع خود سواستفاده کنند و خدایی نکرده بذر تفرقه را با سیاهنماییهای خود در سطح جامعه بپراکنند. بهخصوص اکنونکه میبینیم این تفرقهافکنی مناطق مرزی و اقوام ما را هدف گرفته است تا جامعه را از ریشههای خود جدا کند و بهسوی اهداف شوم خود بکشاند.
اقوام مختلف ایران و بهخصوص ساکنین مناطق مرزی نباید احساس طردشدگی و تنهایی کنند. این مسئله برای کشور ما یک مسئله اساسی و حساس است. آنچه در تمام این سالها دشمنان را به وحشت انداخته است همبستگی و اتحاد مردم ایران اسلامی با هر قومیت، زبان و فرهنگ است. نباید اجازه داد این تنوع فرهنگی بهجای افزایش همدلی و توسعه، تبدیل به عامل تفرقه و جدایی گردد. آنچنانکه دشمن تلاش دارد بر طبل جداییطلبی بکوبد. مردم نیز باید واقعیات را ببینند و درگیر جوسازیهای مسموم دولتهای بیگانه نشوند. سالهاست که دولتهای بیگانه برای چندتکه کردن ایران عزیزمان تلاش میکنند. درزمانی که از هر سو دیگران تلاش دارند تا احساسات ما را با بزرگنمایی مشکلات به بازی بگیرند باید تلاش کنیم تعقل را جایگزین نگاه احساسی و با هر اقدام تفرقهافکنانهای برخورد کنیم.
باوجود آنکه بسیاری از مسئولان با خلوص نیت به فعالیت میپردازند اما هستند کسانی که بر سرشاخه نشسته و تیشه به ریشههای درخت میزنند. نمیتوان تمام تقصیر را متوجه عوامل بیگانه و خارجی دانست. بسیاری از مدیران با عملکرد غلط خود، با واگذاریهای اشتباه، با عدمحمایت از بخش تولید و سرمایهگذاران؛ حتی مأیوس کردن آنها، با ایجاد موانع در فعالیتهای سرمایهگذاران و کارآفرینان، با فساد و رانتخواری اقتصاد کشور را به مرز فروپاشی خواهند رساند. همانطور که مقام معظم رهبری در بیانات خود به نفوذ دشمن از راههای گوناگون اشارهکردهاند بعید نیست برخی عوامل خودفروخته در راستای نابودی اقتصاد کشور دست به رفتارهایی چنین ناشایست بزنند. متأسفانه در سالهای اخیر فشارهای بسیاری از سوی برخی مدیران نالایق بر سرمایهگذاران و تولیدکنندگان کشور وارد میشود تا بهجایی که آنها را وادار میکند از روشهایی غلط برای نجات سرمایه و شغلهایی که ایجاد کردهاند استفاده کنند. گاهی توسل به رانت و رشوه آخرین و تنها راه نجات سرمایهگذاران است، درحالیکه در تمامی قوانین بر حمایت از سرمایهگذاران تأکید بسیار شده و راهحلهایی منطقی در پیش پای مقامات مسئول قرار دارد اما برخی با بیتوجهی و حتی گاهی با مقاصدی شخصی این راهحلهای قانونی را نادیده میگیرند و سرمایهگذاران و کارآفرینان را به استیصال میرسانند. این مسئله تنها مربوط به یک گروه و جناح خاص هم نیست. بلکه در هر گروه و با هر تفکر سیاسی ممکن است پروژه نفوذ دشمنان گروهی را به سودای خام بیندازد. مدیران در هر جایگاهی باید احتمال خطا و سوءاستفاده را از سوی برخی عناصر زیرمجموعه خود بدهند و این مسئولیت با مدیران است که در هر جایگاه و مقامی با هر اشتباهی برخورد جدی کنند و در مقابل فساد بایستند. عدم مقابله و بیتفاوتی نسبت به مشکلات یکی از نشانههای ناامیدی است. در همین رابطه مقام معظم رهبری در بیانات اخیر خود بهصراحت اعلام فرمودند: جامعه در حال پیشرفت است و مدیران بیحوصلگی و ناامیدی را از خود دور کنند.
اداره کشور در زمان بحران نیاز به مدیرانی انقلابی با دانش مدیریت بحران و روانشناسی اجتماعی دارد تا با شجاعت بتوانند بحران را مدیریت کنند. مدیران کشور باید بتوانند در لحظات بحرانی با قاطعیت مسئولیت را بر عهده بگیرند و برتصمیماتشان جدی و قاطعانه پافشاری کنند. در فضای پر از ترس و تردید، چشم مردم به مسئولان است تا راهحلهایی عملی بیابند. با توجه به فضای پیشآمده، باید پرسید چه کسانی شرایط را بهگونهای پیچیده کردهاند که مدیران جرات تصمیمگیری و مقابله با بحران را ازدستدادهاند درحالیکه رهبر جامعه بر قاطعیت مسئولین تأکید بسیار دارند.
در همین راستا میتوان به چند مسئله اساسی، ازجمله بحران ارز در سالی که گذشت و سالی که در پیشروست اشاره کرد. در سال آینده با کمبود منابع ارزی و افزایش فشارهای ناشی از تحریمهای ناجوانمردانه، شرایط اقتصادی بسیار دشوار خواهد بود. در چنین شرایطی باید با مراقبت بیشتری از ذخایر ارزی استفاده نمود. با افزایش فشار تحریمها قطعاً فروش نفت محدودتر و ذخایر ارزی کاهش پیدا خواهد کرد. دولتمردان باید توجه کنند که این منابع مختصر ارزی نباید خرج واردات کالاهای غیراساسی و حتی گاه بیمصرف شود. در لیست کالاهای وارداتی گاه کالاهایی را میبینیم که بیشتر به مزاح و شوخی میمانند. آیا واقعاً کشور به 96 تن اره دستی، 1700 تن ظروف ملامین، 184 تن فانوس بادی، چکش، مربا، دفترچه مشق، پیچگوشتی، کلاهگیس و سبیل مصنوعی نیاز دارد؟ آیا دولت نباید بر واردات انواع کالاهایی که با ارز دولتی وارد میشود نظارت داشته باشد؟ تصمیمات اشتباه در مورد ارز میتواند جامعه را رو به فروپاشی ببرد. بالا رفتن بیرویه قیمت ارز، شاید در برههای از زمان به نفع دولت باشد اما بهتناسب این بالا رفتن درآمد کارکنان در بخش خصوصی و دولتی بیارزش میشود و فشار برای بالا رفتن دستمزدها نیز افزایش مییابد و همزمان سرمایه کارآفرینان را بیارزش میکند. در چنین شرایطی بیثباتی و فشار، منجر به از بین رفتن فضای کسبوکار میشود. اکنون زمان آن نیست که با چند نرخی کردن ارز این منبع مهم را به باد بدهیم و به بازار آشفته ارز دامن بزنیم. دولت باید از قدرت خود در جهت آرام ساختن فضای اقتصادی کشور استفاده کند. این اولین بار نیست که ما در شرایطی اینچنین گرفتارشدهایم. اگر باور داریم ما برای آرمانها و هدفهایمان این فشارها را تحمل میکنیم، باید شرایط را بهگونهای مدیریت کنیم که در این جنگ نابرابر شکست نخوریم. این منابع باید در زمینههای درستی سرمایهگذاری شود تا زمینههای تولید مانند اکنون وابسته به محصولات خارجی نباشد. واردات کالاهای سرمایهای و اساسی برای تولید باید در اولویت دریافت ارز دولتی قرار بگیرد و راهکارهایی برای جبران فشار بر کارآفرینان پیشبینی شود. تنها در این شرایط است که اعتماد از بین رفته بین بخش تولید و سرمایهگذاری خصوصی و مدیران جامعه بازخواهد گشت و قدرت تحمل این شرایط تحمیلی آسانتر خواهد شد.
در این شرایط جامعه به حمایت اقشار مختلف از کارآفرین تا کارگر، از سرمایهگذار تا فعالان بخشهای خدماتی نیاز جدی و واقعی دارد. مردم باید بدانند که مسئولان در درجه اول با تمام قدرت و شجاعت خود حاضرند به دل طوفانزده و پیش از دیگران با مشکلات دستوپنجه نرم کنند. فعالان بخشهای تولیدی و کارآفرینان و سرمایهگذاران باید بدانند که میتوانند به مدیران دولتی اعتماد کنند، چراکه آنان در کنار آنها هستند و نه در مقابلشان. تنها در چنین شرایطی میتوان امید داشت جامعه با یکپارچگی و همبستگی از هر حادثه و طوفانی بهسلامت بگذرد. حلقه رابط مردم و مسئولان اعتماد است و باید این هشدار را جدی گرفت که وای از آن روزی که حلقه اعتماد بین مردم و مسئولین گسسته شود و مسئولان نیز ناآشنا به روانشناسی اجتماعی و آسیبهای اجتماعی توان مدیریت بحرانهای اقتصادی را نداشته باشند.
*عضو هیئتمدیره انجمن پایانهداران بنادر ایران
برای محقق شدن وجلب اعتماد مردم واستحکام میثاق عموم باحکومت نیاز به انتخاب بجای رئیس جمهور لایق وتوانا ونمایندگان دلسوز برای مجلسه فرصتی برای تکرار اشتباه نیست