کلاهدار کایزن از سایپا رفت
هر چه بود امروز در 19 اسفند ماه حکومت 26 ماهه زمستانی گروه سایپا به انتها رسید و انتظار برای شکفتن سازمان در بهار به دست جواد توسلی مهر بالا رفته است.
همه چیز از 22 دی ماه 1400 آغاز شد؛ در شبی سرد؛ به یک باره زمستانی سخت بر گروه سایپا مستولی گردید!
هوا چنان سرد شد که همه چیز منجد گردید، از « روابط » تا « ضوابط »؛ حتی فضای گفتگویی سازمانی هم تحت تاثیر این سرمای استخوان سوز قرار گرفت؛ به نوعی که نفس ها در سینه حبس شد.
«نفس، کز گرمگاه سینه می آید برون، ابری شود تاریک
چو دیوار ایستد در پیش چشمانت
نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم؟
ز چشم دوستان دور یا نزدیک»
مردی با ادعای « کلاهداری کایزن » کلید سایپا را در دست گرفت و با ادعاهایی درشت تر پا به عرصه سایپا گذاشت؛ اما هوا سرد بود و سرما چنان در وجود «سرمایه های سازمانی» رسوخ کرده بود همه به دنبال جایی گرم بودند تا شاید دمی از شدت سرما کاسته شود اما نشد که نشد!
در بهار که فصل شکوفه و زادن است؛ اندیشه هایی در سازمان شکفته شد که جز پژمرده گی سازمانی ثمری نداشت. البته اندیشه که نه! بلکه تفکرات شخصی تجربه نشده و نیازموده در سازمان به مظان آزمون گذاره شد، از چابکی سازمانی بگیر تا انجام تحول و انقلاب در صنعت خودرو؛ همه چیز در گفتار خوب و در کردار نه چندان موفق.
متاسفانه نقدی و نقادی هم جایگاه خود را از دست داده بود، در حکومت زمستانی فاصله گذاری شدید ایجاد شد؛ مسیر ترددها جدا گردیدند، دیدار با حاکمان چنان دشوار و بوروکراتیک شد که دیدن پادشاهان سهل تر از دیدن مدیرانی که داعیه خدمت داشتند! حکومت زمستانی چنان رعبی در سازمان ایجاد کرده که:
«وگر دست محبت سوی کس یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است»
هر چه بود امروز در 19 اسفند ماه حکومت 26 ماهه زمستانی گروه سایپا به انتها رسید و انتظار برای شکفتن سازمان در بهار به دست جواد توسلی مهر بالا رفته است.
یکی از ویژگی های محمدعلی تیموری گفتار درمانی های او بود؛ اگر چه امید دادن به مردم توسط مدیران خوبست اما به شرط آنکه از پشتوانه ای عملی برخوردار باشد. مردم، وقتی انطباق سخن و عمل را ببینند، امیدوار می شوند و به آنها اعتماد پیدا می کنند. در این معادله، رابطه معکوسی هم وجود دارد که بسیار خطرناک است. افرادی که تلاش می کنند با «گفتار درمانی»، مردم را سرگرم کنند ولی گفته هایشان پشتوانه عملی ندارد، این اقداماتشان موجب ناامیدی مردم و بی اعتمادی می شود.
متاسفانه در دوره مدیریت جناب تیموری چیزی جز گفتار درمانی دیده نمی شد. وقتی گفته فراوان باشد و کرده کم؛ حاصل جز زیان نمی شود! با بررسی آمار مشاهده می شود وقتی محمد علی تیموری کلید سایپا را به دست گرفت زیان انباشته این شرکت رقمی معادل 56 هزار میلیارد بود و امروزه که می رود زیان این شرکت به مرز 100 هزار میلیارد نزدیک شده است!
کارنامه تیموری همچون هر مدیر دیگری خاکستری رنگ است؛ اما بسیاری به دلایلی چون حبس هزاران ایده، جابجایی های مکرر در تیم های مدیریتی؛ تغییرات پی در پی در ساختار و سازمان؛ بی اعتنایی به منابع انسانی و ... تیرگی بیشتری در رنگ خاکستری عملکرد او می بینند. او که همواره خود را متخصص کیفیت و «کلاهدار کایزن» معرفی می کرد؛ ثابت کرد که با نگاه تک بعدی نمی توان شرکتی به بزرگی سایپا را اداره کرد به تعبیر حافظ:
«نه هر که طَرْفِ کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاه داری و آیینِ سروری داند»