پوپولیسم اقتصادی
تین نیوز| وبلاگ موسی غنی نژاد-شاید تجربه تاریخی هیچ کشوری به اندازه آرژانتین درس آموز نباشد. مورخان اقتصادی در این خصوص بحث دارند که در پایان سده نوزدهم میلادی کدام یک از دو کشور استرالیا یا آرژانتین بالاترین درآمد سرانه جهان را داشتند. کشاورزی آرژانتین بسیار مولد و زیربناهای آن عالی بود. همه این عوامل موجب شده بود که در پایان جنگ جهانی دوم، آرژانتین به عنوان کشوری توسعه یافته تلقی شود. اما، با قدرت گرفتن دولت پوپولیستی «خوان پِرون» و اتخاذ سیاست صنعتی کردن از طریق جایگزینی واردات، اقتصاد این کشور وارد مرحله افول و بی ثباتی شدیدی شد.
صادرات کشاورزی از دهه 1950 میلادی رو به کاهش گذاشت و شرایط مبادله تجاری به شدت به زیان بخش کشاورزی تغییر داده شد تا فرآیند صنعتی شدن تسهیل گردد. افزایش هزینههای دولتی برای تامین مالی سرمایهگذاری در بخش صنعت به کسری بودجه شدید دولت و در نتیجه بروز تورم و بی ثباتی اقتصاد کلان انجامید. آرژانتین از دهه 1950 میلادی به تدریج تبدیل به کشور جهان سومی شد که اقتصاد آن در دراز مدت، افت و خیزهای شدید رشد اقتصادی، تورمهای دو تا سه رقمی، صنایع ناکارآمد وابسته به حمایتهای دولتی و نزول چشمگیر بهرهوری حتی در بخش کشاورزی را تجربه کرد. آنچه موجب شد آرژانتین از مسیر پیشرفت عادی خود خارج شود مداخلات بی رویه دولت در فعالیتهای اقتصادی بود. سیاستهای پوپولیستی پرون موجب بیثباتی سیاسی و اقتصادی در کشور شد و در نهایت به سرنگونی دولت وی در سال 1955 انجامید. مخربترین جنبه سیاست وی ایجاد شقاق و تخاصم میان اقشار مختلف مردم بود که با به راه انداختن جنگ فقیر و غنی، آشفتگی اقتصادی و سرکوب سیاسی را ناگزیر به همراه داشت.
با اینهمه، سیاستهای شدیدا ناسیونالیستی،عوامفریبانه او اکثریت غیر قابل انکار مردم را پشتیبان اوکرده بود. او پس از برکناری از قدرت به اسپانیا رفت اما حزب پر قدرت پرونیستی که حزب «عدالت خواه» نامیده میشد، عملا مدیریت سیاسی کشور را با دشواری روبهرو کرده بود و اجازه نمیداد سیاستهای دوره پرون، مانند ملی کردن راه آهن مورد تجدید نظر قرار گیرد. پرون بعد از هجده سال دوباره در سال 1973 با کسب اکثریت آرا به قدرت بازگشت و نشان داد که همچنان محبوب غالب مردم آرژانتین است. گرچه او در سال 1974 از دنیا رفت اما تفکرات پوپولیستی و دولتگرای او نفوذ خود را در سیاست و اقتصاد آرژانتین همچنان حفظ کرد. مالیه تورمی میراث شوم شیوه حکومتداری پرونی بود که تقریبا همه دولتهای آرژانتین، چه نظامی و چه غیر نظامی، از آن پیروی میکردند.
افزایش هزینههای دولت با آهنگی بیش از درآمدهای مالیاتی، سنت عوام پسندانه پرونی بود که در کوتاهمدت همه را راضی میکرد اما در دراز مدت موجب تورم میشد و اثر مثبت اولیه را خنثی میکرد. سیاست چاپ پول برای تامین هزینههای دولت یا مالیه تورمی دور باطلی است که در نهایت به سقوط ارزش پول ملی میانجامد و باعث بیثباتی شدید اقتصاد ملی و نارضایتی اجتماعی و سیاسی میشود. حذف صفر یا تغییر واحد پول ملی چاره ساز نبود و تا زمانی که دولت تحت فشار احزاب تودهگرا و سندیکاها نمیتوانست انضباط مالی را بر دستگاههای عریض و طویل خود برقرار سازد، غول تورم سر بر میآورد و سامان جامعه را به هم میریخت. در چنین شرایطی، تنها پرونیستها، با نفوذ و محبوبیتی که داشتند میتوانستند این بن بست ایجاد شده توسط مغز متفکرشان را چارهسازی کنند. «کارلوس منم» که بهعنوان پرونیست در انتخابات سال 1989 پیروز شده بود، برخلاف انتظار همگانی سیاست آزاد سازی اقتصادی را بالاخره در پیش گرفت. اما گروههای متشکل که در سیستم اقتصاد دولتی به سبک پرونی ذینفع بودند، به راحتی حاضر نشدند به اصلاح وضع موجود تن دهند و اقتصاد این کشور همچنان گرفتار تلاطمها و رفت و برگشتهای ناشی از بقای بازماندههای سیاستهای پوپولیستی است.
درآمد سرانه آرژانتین در آغاز سده بیستم میلادی(1909) حدود 50 درصد بیشتر از ایتالیا و 180درصد بیشتر از ژاپن و تقریبا 5 برابر برزیل بود. بیش از یک سده بعد، طبق برآورد بانک جهانی برای سال 2015، درآمد سرانه آرژانتین در حدود 12460 دلار آمریکا است که تقریبا 40 درصد درآمد سرانه ایتالیا(32810 دلار)، کمتر از یک سوم درآمد سرانه ژاپن(38840 دلار) و تنها 25 درصد بیشتر از درآمد سرانه برزیل(9850 دلار) است. افول اقتصادی آرژانتین موضوع بسیار جالبی برای مورخان اقتصادی است، اما نکته بارز و واضح این تجربه تلخ بنبست سیاستهای پوپولیستی است که هنوز گریبان این کشور را رها نکرده است