◄ پنج درس مدیریتی از طبیب تورم تا مسعود کسب وکار ایران
وبلاگ مجتبی لشکر بلوکی-تصمیم گرفته ام که بین 5 تا 8 درصد از زمانم را صرف معلمی کنم و بقیه را صرف امور اجرایی-مدیریتی. البته این پنج تا هشت درصد را نیز به دو قسمت تقسیم کرده ام. نیمی را در دانشگاه صنعتی شریف درس می دهم و نیمی را در کانال تلگرامی می نویسم. در طول مدتی که کانال را ایجاد کرده ام چیزی در مورد امور داخلی وزارت اقتصاد ننوشتم.
وبلاگ مجتبی لشکر بلوکی-تصمیم گرفته ام که بین 5 تا 8 درصد از زمانم را صرف معلمی کنم و بقیه را صرف امور اجرایی-مدیریتی. البته این پنج تا هشت درصد را نیز به دو قسمت تقسیم کرده ام. نیمی را در دانشگاه صنعتی شریف درس می دهم و نیمی را در کانال تلگرامی می نویسم. در طول مدتی که کانال را ایجاد کرده ام چیزی در مورد امور داخلی وزارت اقتصاد ننوشتم.
یک علتش این بود که هر گونه نوشتنی ممکن بود به تعریف از وزارت سوء تعبیر شود اما امروز نقش معلمی ام باعث شد کمی از دو وزیر سابق و فعلی بنویسم. من با مدیران زیادی کار کردم و همچنین در جریان تغییرات مدیریتی (رفتن یک مدیر و آمدن یک مدیر) بوده ام. معمولا مدیران جدید با تغییرات شدید و بنیان افکنی شروع می کنند. هر نظام مدیریتی که قبلی ایجاد کرده، آن دیگری کنار می گذارد و عارش می آید که کار دیگری را ادامه دهد. اصلا تداوم کار مدیر قبلی بدین معناست که شما از خودتان حرفی ندارید. اما این بار چیز عجیبی رخ داد...
وزیر اقتصاد جدید و وزیر اقتصاد قبلی هر دو به من درس بزرگی دادند. زمانی که دکتر کرباسیان خواست بر صندلی داغ وزارت بنشیند نه تنها نظام مدیریت استراتژیک و نظام مدیریت پروژه ها که در زمان دکتر طیب نیا طراحی و مستقر شده بود را کنار نگذاشت بلکه تاکید موکد کرد که این کار باید تداوم بیابد و حتی تبدیل به یک اداره کل مستقل زیر نظر وزیر شود. او پا را فراتر از این گذاشت و در جلسه معارفه خود گفت: در زمان دکتر طیب نیا این نظام ایجاد شده است و ما می خواهیم آن را ادامه بدهیم. حالا ممکن است بگوییم این تعارفات در یک جمع عمومی است. اما او در جلسات خصوصی نیز چنین اراده ای را از خود نشان داده است و از همین رو بود که هفته اول استقرارش اسناد راهبردی تمام مراکز مسوولیت زیرنظر خود را ابلاغ کرد و حتی مدیران خود را موظف کرد که علاوه بر گزارش ماهانه به خود وزیر، شش ماهه نیز عملکرد خود را منتشر و افشا کنند.
و جالب تر اینکه دکتر طیب نیا ایجاد نظام مدیریت استراتژیک را از همان روز اول آغاز کرد. فکر می کنم هنوز وزیر نشده بود. سه نفر از همراهان خود را صدا کرد و به ما گفت: بنشینید و برای وزارت یک برنامه راهبردی منسجم تدوین کنید. و یک جمله گفت که هنوز در گوشم زنگ می زند: گفت اگر وزیر شوم آنقدر مسایل، مشکلات، چالش ها، حاشیه ها و تنش ها زیاد است که اگر برنامه نداشته باشیم، آن ها (چالش ها و حاشیه ها) ما را با خود خواهند برد. امروز که چهار سال از آن گفته می گذرد بارها و بارها این جمله را با خودم مرور می کنم و هر چقدر که کار اجرایی می کنم در سمت مدیر پروژه ها، هیات مدیره و .... بیشتر و بیشتر عمق این جمله را درک می کنم.
و در اثر همین انضباط برنامه ای و عمق نگاه وی بود که وزارت امور اقتصادی و دارایی با کسب بالاترین امتیاز در شاخصهای عمومی و اختصاصی موفق به کسب رتبه برتر در بین تمام وزارتخانهها، سازمانهای مستقل و معاونتهای زیر نظر نهاد ریاست جمهوری شد! در سه نظرسنجی متفاوت بین تیم اقتصادی با اختلاف زیاد، بالاترین رای را آورد. اقتصاد را منفی هفت تحویل گرفت، مثبت دوازده تحویل داد. این یعنی برنامه ریزی راهبردی در ایران جواب می دهد. گاهی اوقات میشد که می رفتیم پیش وزیر و شکایت می کردیم از عملکرد دور از انتظار، او همیشه با آرامش ما را به تداوم راهی که انتخاب کرده ایم دعوت می کرد. حتی گاهی از خود او انتقاد می کردیم اما حتی یک بار – تاکید می کنم حتی یک بار- واکنش منفی نشان نداد.
☑️⭕️درس هایی که از طیب نیا و کرباسیان آموختم را به صورت خلاصه صورت بندی می کنم:
1-اگر برنامه نداشته باشید، به اندک وزش بادی به این سو و آن سو کشیده خواهید شد.
2-برنامه جواب می دهد منتها صبوری می خواهد و تداوم. هر چه برنامه راهبردی تر، صبوری بیشتر و انضباطی پایدارتر.
3-کسانی که تحمل انتقاد از نزدیکان خود را ندارند، باید درد بیشتری را بابت اشتباهات بزرگ تر و انتقادهای بیرونی تحمل کنند.
4-تجربیات موفقی که از گذشتگان به ما رسیده است را باید شجاعانه ادامه دهیم و البته خلاقانه به مسیرهای نو هم فکر کنیم.
5-هفته اول بسیار مهم است. چه طیب نیا چه کرباسیان اراده خود را از روز اول نشان داده اند. اقدامات شما در هفته اول بزرگ ترین سیگنال به بدنه سازمان و ذینفعان است.
از صمیم قلبم آرزو می کنم خداوند به همه مدیران ما نگاه و انضباط راهبردی عطا فرماید که این مرز و بوم نیازمند نگاه هایی با افق بلند است.