کسبوکارهای نوین، سرآغاز رشد اقتصاد ایران
همه میخواهند بدانند مسیر آینده کجاست؟ افق طلوع اقتصادِ در انزوای ایران کجاست؟ در این مقاله به موقعیت امروز اقتصاد ایران و خاستگاه رشد آن اشاره شده است؛ با هم بخوانیم.
وبلاگ علی سرزعیم-همه میدانند که اقتصاد ایران در دوره تحریم با افت نسبتاً شدیدی مواجه شد و انتظار میرفت که با رفع تحریم، اقتصاد بتواند به مسیر رشد خود بازگردد. کاهش شدید قیمت نفت در سال 1394 و ماندگاری قیمت نفت در ارقام پایین نشان از آن داشت که دیگر نمیتوان به افزایش درآمدهای حاصل از صادرات منابع نفت و گاز امید بست.
تنها روزنه امید در این بخش از محل افزایش صادرات نفت بود که در سال 1395 محقق شد و ایران توانست با بازپسگیری بازارهای نفتی خود رشد اقتصادی بالایی را در آن سال تجربه کند. سؤالی که پیوسته پیش روی اقتصاددانان قرار دارد آن است که آینده رشد اقتصادی ایران چگونه خواهد بود وقتی که نه امیدی به افزایش قیمت نفت هست و نه امیدی به افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت؟
در چنین فضایی البته طبیعی است که نگاهها متوجه سرمایهگذاری خارجی شود و مسئولان تصور کنند که سرمایهگذاری خارجی شاید بتواند راهگشای مسیر رشد اقتصادی ایران باشد. این تصور با توجه به چندین واقعیت منطقی به نظر میرسد اما به شرحی که گفته خواهد شد نگاه کافی و صددرصد درستی نیست.
وقتی که اقتصاددانان میخواهند منابع رشد را در سطح کلان دسته بندی کنند معمولاً به پنج خاستگاه اشاره میکنند: 1) افزایش سرمایهگذاری، 2) افزایش عرضه نیروی کار، 3) افزایش سرمایه انسانی یعنی آموزش، 4) ارتقای سطح تکنولوژی و 5) افزایش بهرهوری کل عوامل. به عبارت دیگر گفته میشود که برای تولید در سطح کلان به سرمایه و نیروی کار نیاز است و آموزش موجب افزایش بهرهوری نیروی کار و ارتقای سطح تکنولوژی موجب ارتقای بهرهوری سرمایه خواهد شد و دیگر عوامل مؤثر در رشد در بهرهوری کل عوامل طبقهبندی میشود. حال اگر با این چارچوب نظری به عملکرد رشد اقتصادی ایران در سه دهه گذشته نگاه کنیم متوجه میشویم که رشد اقتصادیِ محققشده عمدتاً از محل افزایش سرمایهگذاری بوده که به مدد درآمد نفت میسر شده است. متاسفانه هرم جمعیتی و افزایش سالهای تحصیلات نتوانسته تأثیر چندانی در رشد اقتصادی ایران داشته باشد. حال اگر تصور این باشد که در سالهای آینده درآمد نفت پایین خواهد بود نمیتوان امید داشت که اقتصاد ایران در آینده بتواند رشد اقتصادی را از نوعی که در گذشته تجربه میکرده دوباره تجربه کند. باید به خاطر داشت که سرمایهگذاریهای موجود به شکل راه، پل، بیمارستان، دانشگاه و ماشینآلات نیز به تدریج دچار استهلاک میشود و سرمایهگذاری دولتی در آینده عمدتاً صرف جبران سرمایهگذاریهای موجود خواهد شد و منابع چندانی برای سرمایهگذاریهای جدید باقی نخواهد ماند.
با این تحلیل عدهای به ضرورت سرمایهگذاری خارجی به عنوان راهی برای برونرفت از این مشکل نگاه میکنند. به اعتقاد آنها سرمایهگذاری خارجی موجب میشود تا هم میزان سرمایهگذاری افزایش یابد و هم سطح تکنولوژی در کشور ارتقا پیدا کند و هردو در رشد اقتصادی مؤثر خواهند بود. در ارزیابی این دیدگاه باید گفت که این نگرش درست است اما کافی نیست و به اعتقاد اینجانب اقتصاد ایران میتواند رشد خود را از محل دیگری نیز تأمین کند. آن محل کجاست؟
قبل از اینکه پاسخ این سؤال را بدهم بد نیست به یک واقعیت جالب در اقتصاد امریکا اشاره کنم. همه میدانند که عملکرد اقتصاد امریکا در دهه 90 میلادی بسیار ممتاز بود. برای اقتصاددانان این سؤال مطرح بود که خاستگاه رشد اقتصادی امریکا در این مقطع چه بوده است؟ پاسخی که در ابتدا به ذهن میرسید این بود که تکنولوژی اطلاعات موجب این رشد شدید اقتصادی شد. اما این پاسخ که در نگاه اول بسیار درست و منطقی مینماید در یک نگاه عمیقتر دچار اشکال است زیرا به قول رابرت سولو – برنده جایزه نوبل و پدر نظریههای رشد- کامپیوترها روی میزها بود ولی در فرآیند تولید قرار نداشت. بنابراین کامپیوتر نمیتوانست این رشد را ایجاد کند. پس خاستگاه رشد اقتصادی امریکا در دهه 90 چه بود؟ استیگلیتز پاسخ این سؤال را در کتاب درسی خود به نقل از یک گزارش از شرکت مکنزی آورده است. این گزارش میگوید که رشد اقتصادی امریکا از جایی رخ داد که هیچکس فکرش را نیز نمیکرد! فروشگاههای زنجیرهای والتمارت. این فروشگاههای زنجیرهای شیوهای برای توزیع و فروش در پیش گرفتند که موجب شد بهرهوری به شدت افزایش یابد و این امر اثرات خود را در کل اقتصاد بزرگ امریکا بر جای گذارد.
این نکته مهم چه درسی برای اقتصاد ایران دارد؟ آیا اقتصاد ایران از جایی که کمتر به آن توجه شده میتواند رشد کند؟ پاسخ اینجانب مثبت است. اقتصاد ایران در آینده رشد خود را از جایی که کمتر کسی به آن فکر کرده بود کسب خواهد کرد و آن چیزی نیست جز عرصه اینترنت و فناوریهای فضای مجازی. ایجاد دیجیکالا، اسنپ، تپسی، کارپینو، مامانپز، چیلیوری و دیگر برنامههای آنلاین در ایران موجب شده تا همان سرمایههای موجود در اقتصاد به شکل بسیار کارآمدتری مورد استفاده قرار گیرد. در گذشته مسافرها و خودروها بودند اما وقتی اسنپ آمد موجب شد تا یک بازی برد- برد در اقتصاد شکل گیرد که هم مردم و هم صاحبان خودرو منتفع شدند. این برنامه اینترنتی بهرهوری را به سهم خود افزایش داد. مهمتر از همه روحیه یأس و ناامیدی را که نسبت به اقتصاد ایران وجود داشت درهم شکست و کسانی را که دچار غرولندهای افراد مأیوس مبنی بر بیعاقبت بودن اقتصاد بودند متحول کرد و نشان داد که میتوان در همین اقتصاد نیز کار بزرگ کرد و از همین اقتصاد درآمد خوبی حاصل کرد. اینک جامعه جوان ایران دیگر امید خود را به بخش دولتی و سیاستهای آن وابسته نکرده است بلکه دارد میآموزد که میتوان با کارآفرینی شغل ایجاد کرد و به درآمد مقبولی دست یافت. بیتردید گسترش این روحیه موجب انفجار کارآفرینی در اقتصاد ایران خواهد شد و خواهد توانست متغیر بهرهوری را در اقتصاد ایران افزایش دهد. یکی از سرکوفتهایی که پیوسته به ایران زده میشد این بود که کشورهایی مثل چین و کره جنوبی بخش مهمی از رشد خود را از محل افزایش بهرهوری کسب کردهاند ولی ایران در گذشته قادر به این کار نبوده است. اینک میتوان گفت که میتوان امید داشت اقتصاد ایران در آینده از این محل رشد خوبی را تجربه کند. اهمیت این رشد در آن است که رشدی باکیفیت است و متکی به درآمد نفت نیست!
شاید اشاره به این واقعیت نیز بد نباشد که برخلاف آنچه عموم مردم تصور میکنند معجزه رشد اقتصادی چین عمدتاً محصول سرمایهگذاری خارجی نبوده است. سرمایهگذاری خارجی در چین قطعاً نقشی در رشد اقتصادی این کشور داشته اما عامل اصلی این امر نبوده است. علت رشد اقتصادی چین تحولاتی بود که درون این اقتصاد رخ داد و بهرهوری را در آنجا بالا برد. شیوههای نظیر مسیرهای دوگانه (DUAL TRACK) موجب شد تا اقتصاد چین نخست رشد درون زایی را تجربه کند و بعد سرمایه گذاری خارجی در واکنش به این رشد درونزا متوجه این اقتصاد شد.
حال یک بار دیگر این سؤال را مطرح میکنیم که آیا امیدی به آینده اقتصاد ایران هست؟ پاسخ من مثبت است. اقتصاد ایران در اثر کارآفرینیهایی که جوانههای آن زده شده میتواند رشد درونزایی را تجربه کند که ناشی از افزایش بهرهوری است و البته میتوان انتظار داشت که سرمایهگذاری خارجی در واکنش به این رشد درونزا متوجه اقتصاد ایران شود. لذا میتوان به آینده امیدوار بود و این امیدواری مبنای قابل دفاعی دارد.