◄ هولدینگ کمپانی و چابکی ؟
دلیل نمیشود ساختاری که در چند کشور(عمدتا اروپایی) جواب داده مناسب ایران باشد. یک حلقه این وسط دارد فراموش میشود و آن "بومی سازی" است که ظاهرا کسی دغدغه آن را ندارد و قرار است پیشنهادات رولن برگر مو به مو اجرا شوند.
سعید قصابیان*
قرار شده راه آهن به یک هلدینگ متشکل از 6 شرکت تبدیل شود. مدیران وقتی در مورد جزئیات و نقاط ضعف این طرح مورد سوال قرار میگیرند سوال کننده را به مشاور آلمانی حواله میدهند و فراموش میکنند که پس از اینکه رولن برگر کارش را تحویل داد و رفت ایشان باید پاسخگوی تغییر ساختار راه آهن باشند(البته اگر پرسش و پاسخی در کار باشد).
دلیل نمیشود ساختاری که در چند کشور(عمدتا اروپایی) جواب داده مناسب ایران باشد. یک حلقه این وسط دارد فراموش میشود و آن "بومی سازی" است که ظاهرا کسی دغدغه آن را ندارد و قرار است پیشنهادات رولند برگر مو به مو اجرا شوند.
دوستان از این طرح انتظار چابکی دارند. شاید رولن برگر مطلع نباشد اما همه کسانی که تجربه کار در دستگاه اداری این کشور را دارند میدانند که 6 شرکت و یک هولدینگ در دولت به معنای هفت مدیر عامل و هفتاد نفر عضو هیئت مدیره و هفتاد و هفت حقوق و پاداش و عیدی سالانه و هفت ساختمان و بیست و چند معاون و حدود صد مدیر کل و صد و چند خودرو دولتی و دویست و چند راننده خودرو و بیش از پانصد منشی مدیر و پنج هزار کارمند و هزار آبدار چی و حراست و خدم و حشم و دفتر و دستک.
کارمندان بخش سیاستگذاری کلان ریلی مستقر در وزارتخانه و کارمندان نهاد تنظیم مقررات (رگولاتوری) ریلی را هم به این لشکر بیفزایید. آیا میشود از این دستگاه اداری عریض و طویل انتظار چابکی داشت؟ این همه آفتابه و لگن برای چه؟ کدام شام و نهار؟ مگر در آمد حملونقل ریلی از غیر از حمل بار بهدست میآید؟ آیا در آمد این حمل بار( که بخشی از آن باید ضرر مسافر کشی ریلی را بپوشاند) چقدر سود دارد که بتوان با آن این همه شکم را سیر کرد؟ اگر حمل بار این قدر میتوانست سود تولید کند چرا این بیست و چند شرکت خصولتی ریلی این همه به راه آهن بدهکار هستند؟ گیرم که احداث خطوط را هم به این شرکت بسپاریم. اگر احداث خط این قدر سود میداد الان وضع شرکت ساخت و شرکت تراورس این نبود. هر جور که حساب کنید امروز اقتصاد حملونقل ریلی زمینگیر است و هزینه این 6 شرکت نهایتاً از جیب ملت تامین میشود.این گفته که این هولدینگ از دولت بودجه نمیگیرد به شوخی شبیه است.
دوستان عزیز ، سروران گرامی، اگر یک سیستم اداری ناکارآمد و فربه و پر هزینه است راهش این نیست که آنرا 6 برابر بزرگ کنیم. پس اصل 44 و شعار کوچکسازی و کاهش تصدی گری در دولت چه میشود؟
اگر یک دهه پیش چند شرکت حملونقل ریلی دولت ساخته به دست خودمان عَلَم کردیم و حالا از عملکردشان راضی نیستیم هیچ اشکالی ندارد که آنها را به تعطیلی بکشانیم (واقعیت آنست که آنچه در بخش ریلی رخ داد خصوصی سازی نبود). حداقل فایده این کار این است که مفهوم خصوصی سازی کمتر لوث میشود. اما دوستان راه آهن لطف کنند و شکست تجربه خصولتی سازی را بهانه ساخت این غول اداری نکنند و برای این اقدام به دنبال بهانه موجهتری باشند.
*کارشناس حملونقل ریلی
عنوان خصولتی سازی عنوان مناسبی است .یعنی در اصل مردم مشارکت داده نشدند.بلکه خصولتی ها مشارکت یافتند
علاوه بر اینکه مالکیت اکثریت قریب به اتفاق شرکت های ریلی (بقول نویسنده محترم) خصولتی هستند ، درد مزمنی که از نظر مشاور خارجی احتمالا دور مانده ، اینست که شرکت های به اصطلاح خصوصی ریلی ، با "تفکر" و دیدگاه صددرصد دولتی و حتی در اغلب موارد با حضور "همیشگی" مدیران دولتی اداره شده اند! وقتی مجموعه ای با رفتارها و باورهای دولتی شکل گرفته و اداره شود، مگر می تواند بنگاه دار خصوصی موفقی باشد؟!
واقعا اگر قرار باشد با همین ساختار و آنطور که شما نوشتید این هولدینگ ایجاد شود هزینه ها سر به فلک خواهد کشید و عملا شرکت ثبت نشده ورشکسته خواهد بود.
واقعا اگر قرار باشد با همین ساختار و جناب مهندس قصابیان آنطور که شما نوشتید و به واقع درست هم می باشد. اگر این هولدینگ ایجاد شود هزینه ها سر به فلک خواهد کشید و عملا شرکت ثبت واقعا اگر قرار باشد با همین ساختار و آنطور که شما نوشتید این هولدینگ ایجاد شود هزینه ها سر به فلک خواهد کشید و عملا شرکت ثبت نشده ورشکسته خواهد بود. ورشکسته خواهد بود.