خوشنام با عزت
«حاج اکبر نظریان» را بیشتر کرمانیها می شناسند. هرکس به دلیلی. بازاریان به خاطر حضور مؤثرش درخانه اصناف و تجار به خاطر حضور طولانیاش در اتاق بازرگانی.
«حاج اکبر نظریان» را بیشتر کرمانیها می شناسند. هرکس به دلیلی. بازاریان به خاطر حضور مؤثرش درخانه اصناف و تجار به خاطر حضور طولانیاش در اتاق بازرگانی. او یکی از سه نفر پایهگذارانی بود که پس از انقلاب، همراه با مرحوم حاج احمد کامیابی و مرحوم حاج علی علیاحمدی اتاق بازرگانی کرمان را تحویل گرفتند، اولین انتخابات اتاق را نیز ایشان پایهگذاری کرد. پس از آن تا اوایل دهه 80 در اتاق حضور داشتند.
در سالهای اولیه دهه 70 که تصمیم گرفته بودم کارت بازرگانی بگیرم، به اتاق بازرگانی کرمان رفتم. حاج اکبر از من پرسیدند: «برای چه آمدی؟» گفتم: «آمدم که کارت بازرگانی بگیرم». گفتند: «خب چه بهتر که تو بیایی و راه پدر را ادامه دهی.» گفتند که بنشین و یک درخواست بنویس. من هم که کاغذی به همراه نداشتم، یک برگه سفید گرفتم و روی آن درخواست صدور کارت دادم. وقتی کاغذ را خدمت ایشان بردم، ابتدا نگاهی کردند و بعد گفتند: «ببین اگر کس دیگری بود از او قبول میکردم ولی چون به آیندهات امیدوارم و میدانم که راه پدر را میروی و این در پروندهات میماند، خوب نیست که روی یک کاغذ سفید که سربرگ ندارد درخواست نوشته باشی و همیشه در پرونده ثبت باشد. بهتر است یک سربرگ برای خودت تهیه کرده و با ارائه درخواست برروی آن، از همین ابتدا با دیسیپلین و با حساب و کتاب تقاضای صدور کارت بازرگانی در پروندهات ثبت شود».
آن موقع مثل این روزها کامپیوتر در دسترس نبود و نمیشد سریع پرینت گرفت. باید به مراکز تایپ و تکثیر مراجعه میکردیم. گرچه کمی سخت بود ولی رفتم و سربرگ را چاپ کردم. تقاضایم را نوشتم و به اتاق تحویل دادم. امروز بعد ازآن همه سال میفهمم پایبندی به اصول در اقتصاد چقدر مهم است.
بعدها ریاست اتاق را با اصرار ایشان پذیرفتم. میگفتند با شرایطی که من دارم (کهولت سن وخستگی مفرط از مسئولیت طولانی) بهتر است کسی بیاید که جوانتر باشد و ادامه راه را برود. وقی پذیرفتم چند توصیه جدی درمورد مسئولیت ریاست اتاق به من کردند که همه آنها آویزه گوشم شد.
اولین مورد، دقت، صیانت وحفظ منافع ملی بود. اینکه اتاق نباید به منافع شخصی بیندیشد، نباید کار انتفاعی کند، نبایستی نگاه جناحی داشته باشد. میگفتند دراین سالها من به زحمت اتاق را از سیاسی شدن، انتفاعی شدن و کار شخصی کردن پرهیز دادهام. خیلی تاکید داشتند که رمز موفقیت اتاق بازرگانی همین است که در طول زمان نه سیاسی شود و نه انتفاعی. این توصیه در ذهن من حک شد و چه دراتاق کرمان و چه در اتاق ایران تلاش کردم آن را به کار ببندم.
نکته دومی که تاکید فراوان داشتند این بود که اقتدار و جایگاه اتاق باید حفظ شود. باید اسم اتاق همراه و مترادف با اعتبار و اعتماد باشد. اتاق باید پرچمدار امینی برای جایگاه والای بخش خصوصی باشد. میگفتند اگر بخش خصوصی قوی میخواهیم باید اتاق قوی داشته باشیم و اگر اتاق قوی داشته باشیم، حتماً حاکمیت به بخش خصوصی اعتنا خواهد کرد.
سومین نکتهای که روی آن خیلی تأکید داشتند این بود که «به امضای خودتان خیلی اهمیت بدهید». کاری کنید وقتی مرقومهای به دست کسی میرسد و امضای شما را دارد، باعلاقه و دقت متن نامه را بخواند و با احترام به آن نگاه کند. اینطور نباشد که مجموعه نامههای با امضای شما آنقدر زیاد شود که وقتی جایی میرود کسی به آن اعتنایی نکند. میگفتند یکی از مهم ترین الزامات برای مسئول اتاق آن است که بداند چه بنویسید، چه درخواست کند.
رییس اتاق باید بسیارسنجیده عمل کرده و کم بنویسد و کمتر هم درخواست کند. عملاً کم نامهنگاری کند اما آنچه که مینویسد پرمعنا و مفهوم و بهجا و به قاعده باشد.
همه این خاطرات و دیدهها و شنیدهها را که کنار هم میگذارم، درمییابم که چه چیز از ایشان مردی ماندگار، محبوب، شریف و عزتمند ساخته است. مجموعه خصایصی که میتواند مرامنامه فعالان اقتصادی و بازارایان معتبر باشد اما این روزها متأسفانه رو به فراموشی است.
حاج اکبر عزیز روحت شاد و بدان همیشه در یادها خواهی بود.