پایان دفتر وزارت: ایران را از یاد نبریم
حکمرانی بیسرزمین، بدون حس تعلق به یک فرهنگ و تمدن و در خلاء امکانپذیر نیست پس ایران را از یاد نبریم.
امروز روزِ بستن رسمی دفتر وزارت بود. در پی آن بودم و هستم که چرکنویسهای این دفتر را پاکنویس کنم و به ملت عزیز ایران گزارش کنم تا شاید بهکار جوانان و آیندگان آید. کوتاه سخن آنکه حکمرانی بیسرزمین، بدون حس تعلق به یک فرهنگ و تمدن و در خلاء امکانپذیر نیست پس ایران را از یاد نبریم.
دوم: شرط کارآمدی حکمرانی در درون، فراهمآوردن شرایطی است که مردمان برقراریِ عدالت را حس کنند. این موضوع هم بحثی ذهنی و رمانتیک نیست شاخصهای آن تامین و تعهد به حقوق اساسی شهروندان و صلح اجتماعی، حاکمیت قانون، وجود فرصتهای برابر برای همگان، دسترسی آزاد به اطلاعات، امکان رقابت منصفانه برای کسب منفعت خصوصی مشروع برای تمام شهروندان و در نهایت امکان خلق ثروت ملی توسط یک ملت بهنحوی که همگان احساس بهبود کنند، و در بیرون، تامین منافع ملی در صحنه جهانی است. اینکار نیز از رهگذر دفاع مقتدرانه از سرزمین با تجهیز به قدرت سخت و نرم به منظور تضمین امنیت ملی، تامین صلح و روانی حرکت در مبادلههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تجاری با سایر ملل بهدست میآید.
سوم: عمران و آبادانی ایران مهم است. آن هم با توجه به سطح دانش روز بشری و توجه به فنآوریهای مدرن و افزایش توان زیستپذیری در سرزمین و روانی حرکت در آن است. گذر از تکیه صرف بر استخراج و مصرف منابع طبیعی و مادی به اقتصاد دانش بنیان نیازمند زیر ساختهای سختافزاری و نرمافزاری مدرن، کارآمد و زایندهاست.
چهارم: انسان متمدن عضو سازمان مدنی سلول بنیادین جامعه در روزگار نوین است. توجه به فکر، هویت و شخصیت این انسان اساسِ کار است. اگر مطبوعات رکن چهارم است و اگر افکار عمومی مهم است، ریشه آن در این حقیقت نهفته است. بنابراین، از رسانه جامعه مدنی مراقبت کنیم. بههوش باشیم که ضدِّرسانه جای رسانه را نگیرد.
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی است.