◄ کاش وزیر جدید هم این را بخواند...
بعید نیست اینهمه کارگروه و کمیته که در ساختار دولت بهوجود آمده به دلیل فقدان چنین معیارها و قرار و مدارها باشد!
دنیای ریاضیات دنیای صلح و روشنی است. همه چیز با منطق خاصی سر جای خودش قرار میگیرد و قواعد آنچنان شفاف و قاطع و محکماند که چارهای جز پیروی و رعایت برای آدمی نمیگذارند.
جایی هم که تعارضی پیش بیاید به سرعت توافقی جهانی بر سر آن شکل میگیرد و کار تمام میشود! گویی ریاضیات قسم خورده است که هیچ نزاعی بر سر هیچ امر مبهمی شکل نگیرد و در همان آغاز ظهور، کارش برای همیشه یکسره گردد!
مثلا عملیات ساده جمع و تفریق و ضرب و تقسیم و توان و ریشه را در نظر بگیرید. شاید کسی فکرش را نمیکرد انجام اینها مشکلی پیش بیاورد...اما یک روز وقتی چند تا از اینها بهطور درهم! بین چندین عدد نشستند، حسابگر چند بار محاسبه کرده و هر بار جواب متفاوتی بهدست آورده!
2*3+4 هم 14 میشود هم 11؟!!
هر دو به نظر درست میآید! کدام یک را باید ترجیح داد؟
روح ریاضیدانها شاد....فوری قرار و مداری، کنوانسیونی چیزی تصویب میکنند و ملت را از سر درگمی رها میسازند و پیش میروند! ضرب بر جمع تقدم دارد، بنابراین جواب درست 11 است و تمام!
کاش همه امور به همین شفافی و راحتی بود! تفاوت بقیه امور با دنیای اعداد این است که برای 3 فرقی نمیکند اول در 2 ضرب شود بعد با 4 جمع شود یا اول با 4 جمع شود بعد در 2 ضرب شود! نه منافعی دارد نه حس بدی به او دست میدهد ... فقط بلاتکلیف است و عدد تاب بلاتکلیفی ندارد. ولی درمورد ما آدمیان داستان پیچیده میشود ...یا شاید هم پیچیدهاش میکنیم چون منافعی در میان است. البته منفعت داشتن هیچ بد نیست و اگر نباشد که آدمیان هم میشوند اعداد! اما گاهی شاید در شناسایی اولویتها و حتی یک قدم عقبتر در تعیین اقلام ارزشمند که در اولویتبندی به کارِمان بیاید، دچار اشتباه یا اختلاف میشویم. اینجور جاها بد نیست از دنیای اعداد الهام بگیریم و دست به دامان یک نهاد یا کنوانسیون یا قرار و مدار بالادست شویم که بگوید وقتی 2 امر خواستنی در جایگاه انتخاب قرار میگیرند اولویت را به کدام قلم با ارزش بدهیم؟
مثلا این قرار و مدار بالادست یکبار برای همیشه برای ما مشخص کند که اگر در گوشهای از کشور، سرمایهگذاری علاقه داشت در یک قطعه زمینی مجتمع تفریحی یا کارخانهای و... احداث کند که اتفاقا خیلی هم به رونق کسب و کار و گردشگری منطقه کمک میکند و اشتغال میآفریند ولی آن زمین درست در مجاورت یک تقاطع خطرناک قرار گرفته است که کمی بالاتر هم جاده پیچ میخورد به سمتی که دید ندارد، اولویت با ایمنی است یا سرمایهگذاری؟
یا بعضا فراهم کردم الزامات ایمنی هزینه سنگینی دارد ولی سرمایهگذار حاضر نیست به آن تن دهد فقط مشتاق است بیشترین بهره را از کاربران و تردد آنها ببرد و الزامات را مزاحم و «قابل اجتناب» میپندارد!
اگر قرار و مدارهای سفت و محکم و الزام آوری در این زمینهها وجود داشته باشد که مثل عملگرهای ریاضی تمام کننده باشند چقدر توقعات و توانمندیها و مخاطرات منطقیتر میشدند.
حتی ممکن است در چنین حالتی نیاز به کارگروه اشتغال و تقابل آن با الزامات ایمنی پیش نیاید و همه تکلیفشان را بدانند. حتی تا آنجا را بدانند که مبلغ سرمایهگذاری و اشتغال چقدر باشد که بر جان آدمیان ترجیح پیدا کند...
(واقعا شدنی است؟ خیلی آرمانی است؟)
بعید نیست اینهمه کارگروه و کمیته که در ساختار دولت بهوجود آمده به دلیل فقدان چنین معیارها و قرار و مدارها باشد!
ای کاش فقط یک کارگروه در دولت تشکیل شود برای تعیین تقدم امور بر هم! من مطمئنم اگر تنبلی نکنیم شاید نه همه تقدم و تاخرها ولی به برخی از آنها که حیاتیتر است میتوان رسیدگی کرد تا تکلیفشان یکبار برای همیشه روشن شود. خواهیم دید کلی وقت و انرژی مسئولان در اثر عدم نیاز به شرکت در جلسات و بحث و بررسی تعارضات آزاد میشود. آنگاه شاید فرصت کنند به جای روزمرگی و دوندگیهای بیثمر، به بهبود کیفیت خدماتشان بپردازند یا از اوضاع کاری زیر مجموعهشان مطلع شوند یا کمی به ارزیابی خود و عملکردشان بپردازند.
پ.ن:
راه و حریم آن قربانی بیدفاع این فقدان بزرگ است که تبعا زمینه بخشی از عدم ایمنی تردد در جادهها را فراهم میکند.