جراحی اقتصادی! درمان یا مرگ؟!
بحران ناترازی ها و پرداخت سوبسید به انرژی و سایر اقلام دیگر قابل دوام نیست و با تداوم این روند به زودی شاهد ورشکستگی و فروپاشی نظام اقتصادی کشور خواهیم بود.
مهرداد زرگران:
این روزها پزشکیان از ضرورت انجام یک جراحی اقتصادی در کشور صحبت می کند. او به صراحت گفته است که بدون رضایت مردم و انجام کارهای کارشناسی دست به اقدامی نخواهد زد. این نشان می دهد هیچ طرح فوری در این زمینه در دستور کار دولت او نیست و او قصد دارد شروع این بحث را در جامعه کلید بزند. بحث های شکل گرفته در رسانه ها، جامعه و بین کارشناسان نشان می دهد او در ایجاد حساسیت در محیط عمومی جامعه موفق بوده است.
جراحی اقتصادی در جامعه با حساسیت های اجتماعی روبروست که بی توجهی بدان در گذشته حوادث تاسف بار سال ۹۶ را رقم زد. از طرف دیگر امری پیچیده حیاتی و پرخطر است که درصورت هر گونه بی دقتی، اهمال و یا تاخیر بیش از حد به جای مداوا بیمار را به سمت مرگ خواهد برد. بنابراین اجرای هر گونه طرح عجولانه می تواند از هر نظر برای جامعه خطر آفرین باشد. مطلب زیر را بدون هیچ ادعایی صرفا برای شروع یک بحث حیاتی در جامعه و بین دوستان ارسال می کنم:
امروز در دو مسئله کسی تردید ندارد:
۱) بحران ناترازی ها و پرداخت سوبسید به انرژی و سایر اقلام دیگر قابل دوام نیست و با تداوم این روند به زودی شاهد ورشکستگی و فروپاشی نظام اقتصادی کشور خواهیم بود. اگر قبلا این هشدار برای وقوع حادثه ای در یک یا دو دهه بعد بود. امروز دیگر در آستانه روبرو شدن با آن روز موعود رسیده ایم.
۲) جامعه ما در نحیف ترین دوران به لحاظ معیشتی قرار گرفته است. این بدن دیگر تحمل پذیرش شوک دیگری را ندارد.
در گذشته ما دو دوران طلایی داشتیم که به حل این مشکل بزرگ کشور بپردازیم:
۱) در اوایل دهه ۸۰ و سالهای پایانی دوره محمد خاتمی: در این دوران سیاست های درست اقتصادی دولت موجب بهبود وضع معیشتی مردم، یکسان سازی قیمت ارز، کاهش نرخ تورم و رشد اقتصادی مستمر در کشور شده بود. دولت آماده بود در یک برنامه ۳ تا ۵ ساله قیمت حامل های انرژی را به قیمت جهانی برساند. این طرح با مخالفت مجلس هفتم روبرو شد و به جای طرح تعدیل طرح تثبیت قیمت ها جایگزین شد.
۲) در سال ۸۹ با شروع پرداخت طرح هدفمند یارانه ها: در این دوره نیز کشور از محل درآمدهای نفت که قیمت آن به بالاتر از صد دلار رسیده بود بسبار منتفع و توانمند شده بود. طرح هدفمندی یارانه ها طرح خوبی بود که در زمان مناسب و با شروعی حساب شده خوب آغاز شد اما در ادامه نه تنها به هدف خود نرسید بلکه باری اضافه بر دوش دولت افکند و به هدف رفع ناترازی ها هم نرسید.
همه دولت هایی که سوبسید برای مصرف پرداخت می کنند به فساد و اتلاف منابع در موارد سوبسیدی واقف هستند. نگرانی آنها از بحران های اجتماعی ناشی از قطع این سوبسیدهاست. احمدی نژاد شروعی هوشمندانه در طرح هدفمندسازی یارانه ها داشت. او با اینکه سوبسید اقلام مختلفی را یکجا کاهش داد اما با هیچ بحران اجتماعی روبرو نشد. این موفقیت از آنجا بدست آمد که او با تبلیغات مختلف و ثبت شماره حساب خانوارها قبل از شروع طرح هدفمندی پول یارانه را به صورت سراسری در حساب همه ایرانیان واریز کرد. هر چند این مبلغ مسدود بود اما به مردم این اطمینان را داد که طرح دولت یک شعار توخالی نیست. بنابراین اولین روز افزایش قیمت ها با یک اغتشاش کوچک نیز همراه نشد.
این طرح علیرغم شروع خوب اما با چند اشکال اساسی روبرو شد. ولخرجی های دولت، عدم انجام تعهدات طرح به درستی، بحران تحریم ها و کاهش درآمد نفتی، سیاست های غلط اقتصادی و سیاسی دولت همه و همه روز به روز با افزایش تورم هم قدرت خرید یارانه ها را کاهش داد و هم تورم قیمت کالاهای افزایش یافته را دوباره به فاصله زیادی از قیمت های واقعی آنان رسانید.
چه باید کرد؟
پیشنهادی خام را مطرح می کنم هیچ ادعایی بر سنجیده بودن آن ندارم صرفا قصد تشویق دوستان به یک بحث مهم و اساسی کشور را دارم.
باید هم به سمت اصلاح قیمت ها رفت و هم به مردم اطمینان داد در این اصلاح در قدرت خرید آنان تغییری حاصل نمی شود. واضح است که اصلاح قیمت ها با خود تورم خواهد آورد. احمدی نژاد این اطمینان را با پرداخت یارانه ایجاد کرد. طرح یارانه در عین منفعتی که در دوره قبل ایجاد کرد اما مضار متعددی را نیز با خود همراه آورد.
دولت پزشکیان می تواند به جای طرح یارانه ها، با افزایش حقوق ها در سال ۱۴۰۴ مطابق با تورم اعلامی به مردم اطمینان دهد طرح های دولت در اصلاح قیمت ها هر اثری بر تورم داشته باشد با افزایش حقوق ها جبران خواهد شد. در عین حال برای پوشش دخل و خرج دولت چند مورد از اقلام سوبسیدی مانند بنزین برق و آب را با اصلاح قیمت همراه سازد. با تداوم این روند می توان به تدریج هم قیمت ها را به مرور اصلاح کرد و هم قدرت خرید مردم را با وجود تورم ایجاد شده حفظ کرد.
در قانون برنامه گذشته افزایش حقوق ها حداقل برابر تورم یک اصل بود. در تمام دوره خاتمی بدین اصل عمل شد اما از دوره احمدی نژاد اجرای آن با توجیهات نابجا به کنار گذاشته شد. دلیل فقر روزافزون مردم از سال ۸۶ به بعد همین بی توجهی به اجرای این اصل مهم بود. دولت اگر می خواهد جراحی اقتصادی در بحث سوخت انجام دهد قبل از آن باید نشان دهد نهادی قابل اعتماد در اجرای این اصل مهم است.
فقط حقوق!
سرمایه مردم چه
ریال چه
آیا فکری به حال مسکن مردم کردید
مردم در حال حاضر با کسری زندگی میکنند که این کسری با پس اندازگذشته جبران میشود با یک شوک درمانی دیگر این شکاف کسری افزایش می باد
افزایش حقوق با تورم حداقل راه حل است ولی دولت باید کاهش هزینه را از خود شروع کند ولی بریز و بپاش های همین بک ماه گذشته و عدم صدور یک دستور یا حرف ساده برای کاهش هزینه دولت نشان میدهد که جناب پزشکیان صرفا کاهش معیشت مردم و ریاضت اقتصادی مردم را میخواهد
آینده خوبی با پزشکیان برای کشور متصور نیستم
در اینکه ادامه وضع فعلی دیگر امکان پذیر نیست و باید به فوریت علاجی برای این مشکل بسیار بزرگ کشور انجام شود کسی تردیدی ندارد اما چرا مردم با وجود آگاهی از شرایط همدلی چندانی نشان نمیدهند علت دارد و بی دلیل نیست متاسفانه در طرحهای قبلی تعدیل قیمتها وعده های بسیاری برای حمایت از مردم و صنایع و غیره داده شد اما متاسفانه در عمل اتفاق خاصی نیفتاد و در همه امور در بر روی همان پاشنه سابق چرخید و فقط تورم و گرانی افسارگسیخته نصیب ملت گردید بعنوان نمونه قرار بود با درآمد حاصله از اصلاح قیمتها نسبت به اسقاط و جایگزینی ناوگان فرسوده پرمصرف و آلاینده حمل و نقل کشور در تمامی انواع آن اقدام شود اما آیا در واقعیت و در عمل این اتفاق روی داد ؟ جواب متاسفانه خیر هست و عین همین موضوع در بحث کمک به صنایع برای اصلاح خطوط تولیدشان برای حذف تولیدات پرمصرف و جایگزینی با کالاهای با مصرف کم انرژی و اصلا اصلاح خود کارخانه های پرمصرف انرژی هم روی داد و همه این اهداف و خیلی اهداف مهم دیگر فقط در حد شعارهای زیبا بر روی کاغذ باقی ماندند وگرنه اگر مردم واقعا عزمی در مسئولان برای تحقق این شعارها در عمل ببیند با این حرکت مهم و عظیم همدلی و همراهی خواهند کرد نکته بسیار مهم دیگر در بحث تعدیل قیمت کالاهای سوبسیددار در آن است که اگر قرار بر این است که این حرکت به صورت مرحله ای انجام گیرد اولویت به کالاهایی داده شود که علاوه بر مصرف بسیار بالا در داخل کشور در بحث قاچاق نیز آمار بالایی دارند چراکه قاچاق این اقلام علاوه بر بروز مشکلات شدید اقتصادی برای کشور مسبب بیشمار مشکلات امنیتی برای کشور و نیروهای انتظامی و امنیتی نیز شده اند و باعث ایجاد انواع و اقسام ناامنی در جاده ها و مرزها و همه نقاط کشور گردیده است که با کاهش آمار قاچاق این اقلام مقداری از گرفتاری و فشار کاری نیروهای فوق نیز کاسته خواهد شد تا به امور خیلی مهمتری رسیدگی نمایند و از درگیری بین این نیروها با تعدادی از مسببین این مشکلات هم کاسته خواهد شد مثلا آب و برق یا گاز CNG و برخی موارد مشابه یارانه دار در کشور هم دچار ناترازی و سو مصرف و قیمت نادرست است اما امکان قاچاق آنها تقریبا وجود ندارد و در صورت تصمیم بر تعدیل مرحله ای قیمتها نبایستی در اولویت اول قرار بگیرند.
خوب اونی که حقوق بگیر نیست چه کار باید بکنه.
سوبسید دستمزد و ماشین های چند برابر قیمتی که مردم میدن چی انگار همتون صف بستین بر علیه مردم و نابود کردن زندگیشون