◄ آینده مهندسی و چشم انداز فردا/ در جستجوی تحقق پذیری مهندسی انسان نگر
در روی دیگر سکه، مهندسی انسان نگر نیازمند وارد شدن جدی عالمان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی به مسائل توسعه است. درست است که علوم انسانی در دنیا و خیلی بیشتر در ایران، جوان است، به گونه ای که رابرت مرتن معتقد است جامعه شناسی هنوز انیشتین خود را پیدا نکرده است؛ ولی سطح انتظارات در اجتماعی کردن این علوم با نهادسازی و ورود به گفتمان جامعه و خصوصا مقوله توسعه، بالا است.
مهدی استادی جعفری: مهندسی انسان نگر، بر خلاف رویکرد مرسوم که صرفا به ساخت و ساز بیشتر و بدون توجه به نیاز جامعه و بعضا مخرب محیط زیست انجام می گیرد، مهندسی برای تمامی افراد جامعه است و به عنوان نماینده مسئولیت پذیر جامعه، خیرِ جمعی و خواست عمومی را دنبال می نماید. در این رویکرد به طور مشخص، به انسان و نیازهای امروز و آینده اش نگریسته می شود و به دنبال جهانی است که در آن همه می توانند برای کمک به پیشرفت زندگی خود و دیگران برنامه ریزی کنند. مهندسی انسان نگر به دنبال ایجاد نگرش جامع نگر و ارائه آموزش هایی است که از توانمندسازی افراد، همه شمولی طرح ها و پروژه های مهندسی و اقدامات بین بخشی و بینسازمانی حمایت می کند.
برای تحقق پذیری مهندسی انسان نگر، باید ضمن تبیین مبانی، روش تفکر سیستمی نسبت به مقوله مهندسی و نقش آن در فرآیند توسعه نیز مورد توجه قرار گیرد و چارچوب سازی شود. از این رو، ضروری است تا جریان حاکم، غالب و عمومی مهندسی در فرآیند تصمیم گیری، برنامه ریزی و مدیریت منابع بسوی توسعه را از منظر مهندسی و جریان های مرتبط با آن تحلیل شود.
برای تحلیل اینکه «جریان مهندسی در کشور در چه بستری حرکت می کند، چه آینده ای دارد و چقدر به توسعه پذیری جامعه کمک می نماید؟»، لازم است چهار موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرند. اول اینکه وضعیت موجود چیست و امروزه مهندسی در چه شرایطی به سر می برد، دوم این مطلب که چه آینده ای برای مهندسی متصور هستیم و قرار است به کجا برسیم، سوم این موضوع که در چه مسیری قرار است حرکت کنیم و نهایتا اینکه ابزارها و وسیله های در دسترس و قابل اتکا چه هستند و اصولا چه ابزارها و امکاناتی برای این مهم نیاز داریم و در اختیارمان است. در ادامه، هر کدام از این موضوعات و یا مراحل مورد بررسی قرار می گیرند.
- شرایط فعلی مهندسی و جریانات حاکم در چرخه مهندسی امروز
تشخیص شرایط موجود و تحلیل فرصت ها و موانع موجود و ظرفیت هایی که در حال به کارگیری است و یا مغفول واقع شده، در شناخت وضع امروز کشور در آن چیزی که «حکمرانی مهندسی» می توان خواند، بسیار مهم و موثر است. باید دقیقا مشخص نمود که نظام تعریف مسئله و پروژه، نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری، اولویت دهی به پروژه ها، آمایش سرزمینی، تخصیص اعتبار، برنامه ریزی و مدیریت این موارد چیست؟ باید معلوم شود که در شناخت و تحلیل مسائل، چه موضوعاتی مهم هستند و چه مواردی حاشیه ای؟ در انتخاب و اولویت دهی پروژه ها، چه نهادهایی دخیل هستند و اصولا در این فرآیند تعارض منافع چه میزان و با چه مختصاتی وجود دارد؟ آیا اصولا مسائل اجتماعی ناشی از توسعه و پروژه های عمرانی درنظرگرفته می شوند؟ اعتقاد به سازگاری طرح ها با محیط زیست چقدر وجود دارد و اینکه آیا طرح های عمرانی براساس یک یا مجموعه نیازهایی تعریف شده و در واقع در پاسخ به رفع آن نیازها، چارچوب سازی می شوند و یا مسائل غیرفنی و یا رانت گروهی بر خیر جمعی اولویت پیدا نموده است؟ مهم است مشخص شود که در حل مسائل اساسی و یا اینکه مسیر آنها از هم جداست؟ و نهایتا اینکه، سرمایه های انسانی به عنوان مهمترین کنشگران توسعه در بخش مهندسی در جایگاه واقعی خود هستند و آینده خود را در همان مسیر توسعه ملی می دانند و یا اینکه سرخورده، خسته، ناامید و بی انگیزه، دل به جدا شدن از وضعیت موجود را دارند؟
- آینده مهندسی و چشم انداز فردا
اصولا تصویر ما از آینده، مختصات و شرایط آن، نه تنها عامل انگیزه زا برای حرکت به سمت مطلوب است، بلکه نشانگر جهت گیری ها، اولویت دهی ها و انتخاب های ما نیز هست. مهم است که چشم اندازی که می خواهیم بدان برسیم، محصول مشارکت کنشگران و بازیگران کلیدی و اصلی است و یا تصمیمی شتابزده، دستوری، از بالا به پایین، وقطعی و در یک کلام بدون برنامه. آیا تصویری که از چرخه و نظام حکمرانی مهندسی در ذهن داریم، پایدار است و یا مقطعی و قرار است با تغییر دولت و یا مدیری دستخوش تغییر گردد؟ آیا با اولویت ها و نیازهای مردم هماهنگ است و اصطلاحا مهندسیِ آینده، جامع نگر و انسان نگر است؟ آیا بستر لازم برای ارزیابی های اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی را فراهم نموده است؟ آیا اجزای جزئی برای دستیابی به آن تصویر کلی، به زمان حساس است و در آن بین یک روز، یک ماه و یک سال تفاوت وجود دارد؟ آیا نظام خدمات مهندسی در جایگاه درست قرار گرفته و به طور خلاصه، مهندس مشاور، هدایتگر، تصمیم گیر و دارای اختیار بابت پیشبرد پروژه های عمرانی است و یا اینکه ماشین امضا و تسهیل گر تصمیمات از قبل گرفته شده کارفرمایان است؟ آیا بستری برای پایش طرح ها، مستندسازی تجارب و آموخته ها و نظامی برای انتقال آنها به سایر دست اندرکاران فراهم شده است؟ این مواردی که در قالب سوال مطرح شد، هر کدام زمینه و محوری در ترسیم آینده مهندسی هستند که باید بدان توجه نمود.
- مسیر پیش بینی شده برای حرکت اصلاح گرایانه
به طور کلی، امید می رود حرکت آگاهانه، مسئولانه و با برنامه ای که پیش بینی نیازهای لازم را در حین حرکت کرده باشد، به سمت نتیجه مطلوب برسد. انتخاب مسیر درست در میان فضای مه آلود، تاریک و مبهم، خود یک هنر و موفقیت محسوب می شود و می بایست در بستر گفتگو و مشارکت جمعی صورت پذیرد و نه به صورت نسخه ای که پیچیده شود و از بالا به پایین تحمیل گردد. از طرفی دیگر، این مسیر بایستی انعطاف پذیری طرح ها را در مقابل پیامدهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تضمین نماید. باید مشخص شود که برای انتخاب مسیر درست، فقط جامعه مهندسی و توسعه طلب دخیل بوده اند و یا اینکه جامعه شناسان و عالمان علوم انسانی نیز مشارکت داده شده اند؟ آیا در این مسیر، اعتقادی به آموزش مداوم در حین حرکت وجود دارد؟ آیا بستری برای نخبخه پروری و توجه به نخبگان در این مسیر دیده شده و اعتقادی به به کارگیری نخبگان جامعه مهندسی در میزهای تصمیم گیری های کلان وجود دارد و یا اینکه سایه سیاست زدگی و بی برنامگی بر این مسیر سنگینی می کند؟
- ابزارها و امکانات مورد نیاز
آنگاه که مبدا (وضعیت و شرایط موجود)، مقصد (چشم انداز ترسیم شده در آینده) و مسیر (بایدها و نبایدها) برای بهبود جریان مهندسی و توسعه پذیری جامعه مشخص گردید، در مرحله چهارم ضروری است تا ابزارها و امکانات موردنیاز تشخیص داده شده و انتخاب گردد. این انتخاب نباید بر مبنای سعی و خطا باشد. ابزارها و وسایل لازم در این مسیر، دارای ویژگی هایی از جمله چندبعدی بودن، چند سازمانی بودن و چند رشته ای بودن است. ابزارها به نوعی بیانگر روش های ارزیابی و تصمیم گیری بوده و باید از ایجاد شرایط بابت گفتگوی اجتماعی و مشارکت همگان در انتخاب ابزارهای تصمیم گیری حمایت کند. باید مشخص گردد که مسئولیت ها به درستی تبیین شده و اجرا شده اند و یا خیر. باید به این سوال پاسخ داد که مسئولیت عدم انجام کار درست و در زمان درست را چه کسانی به عهده داشته اند و اینکه اصولا آیا جایگاه و بستری کارآمد برای تصمیم گیری تعریف شده و یا خیر.
در برخی گزارشات و منابع آمده است که میزان تحقق پذیری برنامه های توسعه کشور حدود 30 درصد بوده که این میزان بسیار ناامیدکننده و نگران کننده است. تحقق ناپذیری برنامه ها به معنای عدم شناخت مبدا، مقصد، مسیر و ابزارهاست. باید توجه نمود که برنامه توسعه از نظریه های توسعه نشات می گیرند و نظریه های توسعه از مبانی فکری. با این وصف، توجه به زیست بوم، انسان شناسی، توجه به ریشه ها و زمینه ها و بنیان های فکری، مواردی هستند که نظریه های توسعه را می سازند و براساس آن می توان به چرایی توسعه و چگونگی آن به درستی اندیشید.
پیشنهاد می گردد که برنامه ها جهت دستیابی و تحقق مهندسی انسان نگر دارای 12 محور باشد: دانش و بینش مهندسی، برنامه ریزی جامع نگر، طراحی مهندسی، کار گروهی، آینده نگری، خلاقیت، مهارت تحلیل، مسئولیت های حرفه ای و اخلاقی، ارتباطات و تعامل، مهندسی و جامعه، یادگیری مداوم، و کار با ابزار مدرن.
در روی دیگر سکه، مهندسی انسان نگر نیازمند وارد شدن جدی عالمان و متخصصان علوم انسانی و اجتماعی به مسائل توسعه است. درست است که علوم انسانی در دنیا و خیلی بیشتر در ایران، جوان است، به گونه ای که رابرت مرتن معتقد است جامعه شناسی هنوز انیشتین خود را پیدا نکرده است؛ ولی سطح انتظارات در اجتماعی کردن این علوم با نهادسازی و ورود به گفتمان جامعه و خصوصا مقوله توسعه، بالا است. امروز جامعه از نهاد علمی و تخصصی علوم انسانی انتظار دارد تا نسبت به بازتعریف نقش خود در جامعه پذیری و زیست پذیری جوامع اندیشه کند و بتواند تحولی را در کاربردی سازی علوم انسانی ایجاد کند.
کاربردی کردن علوم انسانی یک فرآیندی است چهاربخشی که از دانش افزایی، کارکردی کردن، کاربردی کردن و تجاری نمودن علوم تشکیل می شود. از منظر نگارنده، در کشور ما بخش های دانش افزایی و کارکردی کردن علوم انسانی بسیار بیشتر مورد توجه قرار گرفته و دو بخش کاربردی کردن و تجاری ساختن علوم انسانی مورد غفلت واقع گردیده است. این مسئله نیز ریشه در کم توجهی حکمرانی نسبت به توسعه و عدم ایجاد سازوکار بهره گیری از طیف علوم انسانی در تهیه طرح ها و برنامه های توسعه خصوصا در تعریف پروژه های مهندسی و عمرانی بوده که نیازمند تغییر نگرش بسمت توجه به موضوعات اجتماعی-فرهنگی توسعه و بطور مشخص مهندسی انسان نگر می باشد.
به نظر می رسد رسالت امروز جامعه شناسان در جامعه، اعتلای علوم انسانی معطوف به توسعه و پیشرفت کشور است. آنان می توانند نقش موثری را در فرآیند شناخت و تحلیل وضع موجود و انتخاب مسیر درست برای بهبود کشور را در اختیار مدیریت کلان کشور قرار دهند. دلیل این مدعا این است که جامعه شناسان این توانایی را دارند که نسبتِ توسعه علمی را با نیازهای جامعه و خواسته های آنان هماهنگ کنند، معنا بخشی را بیافرینند و علوم را در خدمت بهبود رفاه، رضایتمندی و رفاه عمومی قرار دهند. بنابراین، اگر تاکید می گردد که مهندسی انسان نگر، دانش مهندسیِ در حال رشد به همراه مهارت تعامل با جامعه، بینش و نگرش متعالی و انسانی است، این جامعه شناسان هستند که روش و مسیر درست را برای دستیابی به این موضوعات را می توانند در اختیار جامعه علمی و حرفه ای قرار دهند.
* مهدی استادی جعفری دکتری شهرسازی و مشاور توسعه