◄ چند پرسش در مورد تولید داخل، داخلی سازی و حمایت از تولید کننده داخلی
این که از تولید داخل حمایت کنیم؛ داخلی سازی کنیم و همواره در صنعت به نحوی مدیریت کنیم که از توان داخلی حداکثر بهره مندی را داشته باشیم فی نفسه خوب است اما باید بدانیم که موضوع ابعاد دیگری هم دارد.
این که از تولید داخل حمایت کنیم؛ داخلی سازی کنیم و همواره در صنعت به نحوی مدیریت کنیم که از توان داخلی حداکثر بهره مندی را داشته باشیم فی نفسه خوب است اما باید بدانیم که موضوع ابعاد دیگری هم دارد.
در این ارتباط ضمن تشکر از مقاله خوب آقای مهندس قصابیان در خصوص داخلی سازی مناسب دیدم که مطالبی را از زاویه نگاه خود با مخاطبین به اشتراک بگذارم و مطالب خود را در قالب چند سوال کلیدی که به بنیان ها و چرایی موضوع تولید داخل و حمایت از تولید کننده داخلی می پردازد و ارائه پاسخ های پیشنهادی خود برای روشن تر شدن ابعاد تصمیم گیری بیان نمایم.
بیشتر بخوانید:
ناوگان ساز ریلی، متولی داخلی سازی قطعات نیست!
1-آیا اینکه همه چیز را تولید داخل کنیم در راستای منافع ملی است؟
پاسخ به این سوال 2 جنبه کلیدی دارد:
اول این که وقتی کالای مصرف داخل از داخل تامین می شود به همراه خود اشتغال داخلی، راه افتادن کارخانه های داخلی و... را به همراه دارد و به عبارت دیگر تولید یک کالا در داخل با افزایش تولید ناخالص داخلی (ارزش مجموع کالاها و خدمات تولید شده در داخل) به عنوان مهم ترین نماگر نشان دهنده وضعیت اقتصادی و البته اشتغال همراه خواهد بود.
اما از منظر دیگری در اقتصاد اینکه سعی کنیم همه کالاها و خدمات مورد نیاز را خودمان تولید کنیم موجب کاهش سطح رفاه و البته صرف منابع در محل هایی دارد که بیشترین منافع ملی را لزوما به همراه ندارد.
اینکه تصمیم بگیریم همه چیز را خودمان تولید کنیم مشابه این است که یک خانواده تصمیم بگیرد همه نیازهای خود را خودش تامین کند. یعنی خودش مزرعه ای داشته باشد که نیازهای کشاورزی و دامی را تامین کند، خودش خیاطی کند، خودش نانوایی کند و... حتی اگر ممکن باشد که چنین کند سطح رفاه این خانواده به شدت پایین خواهد آمد. یعنی چون به صورت تخصصی به هیچ کدام از این کارها نمی تواند بپردازد بهره وری پایینی خواهد داشت و در نهایت رفاه کمتری را نسبت به حالتی که در جامعه ای بزرگتر نقشی تخصصی را به عهده بگیرد به همراه خواهد داشت.
فلسفه مبادله هم در اقتصاد به این سبب است یعنی مبادله تجاری فرصتی را به کشورها می دهد که منابع خود را روی محصولاتی که در آنها مزیت نسبی دارند صرف کنند و با داشتن بهره وری بالاتر و با مبادله آن محصولات با کشوری که دارای مزیت نسبی در کالایی دیگر است بتوانند منافع ملی بیشتر و سطح رفاه بیشتری را البته برای هر دو کشور داشته باشند.
آنچه در این مبادله کلیدی است نداشتن کسری تراز تجاری است یعنی اینکه واردات از صادرات بیشتر نباشد.
2- آیا حمایت از تولید کننده داخل در برابر وارد کننده خارجی همواره در راستای منافع ملی است؟
پاسخ به این سوال نیز جنبه های مختلفی دارد:
به طور کلی در اقتصاد می توان گفت تهیه کالایی با قیمت پایین تر رفاه بیشتری را برای مصرف کننده که عموم جامعه هستند به همراه دارد و از این جنبه هرگونه حمایتی از تولید کننده داخلی که کالایی را با قیمت نسبی بالاتری تولید می کند در راستای اعمال تعرفه بر واردات و یا ممنوعیت واردات باعث متضرر شدن جامعه (پرداخت هزینه بالاتر برای کالا یا خدمت) و البته بهره مند شدن تولید کننده داخل و البته دولت از محل تعرفه خواهد شد.
از جنبه ای دیگر کما اینکه در بالا هم اشاره شد کالای وارداتی سبب رونق تولید و اشتغال در کشور دیگر می شود و از این محل منافع ملی آسیب می بیند.
لذا سیاست گذار در هر حمایتی که انجام می دهد باید بداند که این حمایت لازم است برای کالاها و خدماتی مشخص، هدفمند باشد(که به عنوان مثال در آنها مزیت نسبی داریم)؛ و البته تا زمان مشخص، و فرصتی برای تولید کننده برای رساندن خود در سطح تولید کننده های خارجی باشد.
فارغ از شرایطی که در سایه اقتصاد سیاسی امروز داریم و امیدواریم که بهبود یابد، می توانیم بطور کلی نتیجه گیری کنیم که:
اولا اینکه همه چیز را کاملا داخلی سازی کنیم در راستای منافع جامعه نیست و در عین حال حمایت از تولید کننده داخل به هر قیمتی و در هر شرایطی همیشه نمی تواند درست باشد این یعنی باید پیچ تنظیم گری اینجا کار کند و تشخیص درست آن همان حاکمیت صحیح است.
* کارشناس حمل و نقل ریلی