لطفا از پیادهها خبر داشته باشید!
وقتی داریم خودرو خود را در حاشیه خیابان پارک میکنیم، حواسمان خیلی جمع است؛ قانون میگوید نباید جلو در پارکینگها پارک کرد، در کوچههای کمعرضی که فقط یک خودرو از آن رد میشود، نباید پارک کرد، در حاشیه بزرگراهها و در ایستگاههای اتوبوس و زیر تابلوی «حمل با جرثقیل» نباید پارک کرد.
اگرچه همیشه کسانی هستند که آزادانه همه مقررات را زیر پا میگذارند و در همه این مکانها، پارک میکنند اما بیش از ۹۰ درصد رانندگان، در پارک کردن خودرو، به این قوانین احترام میگذارند و از ترس جریمه، حمل خودرو با جرثقیل، اعتراض حتی یک نفر از همسایهها یا به دلیل ناهنجار بودن این کار، در این محلها پارک نمیکنند.
اما معلوم نیست ما را چه میشود که همین بخش حداکثری هم وقتی پای حقوق عابران پیاده وسط میآید، به بخش حداقلی قانونپذیر تبدیل میشوند و قانون و عرف را زیرپا میگذارند.
فقط یک نمونه از برخورد نامناسب بخشی از رانندگان با عابران پیاده را میتوان در پیادهروهای تهران دید. این روزها بخش زیادی از پیادهروهای تهران، مملو از خودروهایی هستند که وقتی جای پارک مناسبی در خیابان نمییابند، بیتوجه به کاربری و تعریف پیادهرو، سر خودرو را کج کرده و وارد پیادهرو میشوند و زیرسایه درختی و کنار دیواری، پارک میکنند!
البته این پدیده را فقط در پیادهروهای پهنی که برای پارک کردن خودرو، وسوسهانگیزترند، نمیبینید بلکه کافی است به برخی خیابانهای باریکتر تهران که مملو از خودروهای پارک شده است و دیگر گنجایش حتی یک خودرو را هم ندارند، نگاه کنید. در این خیابانها و حتی کوچههای کمعرض، خودروهایی را خواهید دید که یا نیمی از عرض آنها در پیادهرو است یا به طور عمودی وارد پیاده رو شدهاند و سر یا ته خودرو را به در اداره یا خانهای که مقصد آنهاست، به قول معروف، چسباندهاند؛ بیتوجه به عابری که پیادهرو برای او ساخته شده و شاید بخواهد به جای گذر از کنار خیابان، از پیادهرو رد شود؛ بهویژه در روزهای آفتابی تابستان یا روزهای بارانی و برفی پاییز و زمستان که ساختمانها میتوانند برای چند لحظه به عابران پناه دهند.
معلوم نیست مشکل کجاست؛ شاید قوانین مربوط به عابر پیاده را خوب ننوشتهاند یا قوانین مربوط به این بخش، نانوشته است و آن بخشی هم که رعایت میشود، مربوط به شخصیت افراد است! شاید هم در اجرای قانون مربوط به پیادهها سختگیری وجود ندارد. تاکنون چند بار پلیس را دیدهاید که در حال جریمه خودروهایی باشد که راه عابران پیاده را چه در سر گذرها و چه در پیادهروها بند آوردهاند؟!
معلوم نیست در اجرای قوانین مربوط به عابران پیاده کجای کاریم، آن هم در شرایطی که حتی از پارک کردن جلو پارکینگ خانههای متروکه از ترس اعتراض حتی یک نفر، پرهیز میکنیم! معلوم نیست ما را چه میشود، اما رفتارهای نابهنجار خودروسواران در زیر پا گذاشتن حقوق عابران پیاده، حداقل برای من چند پیام روشن دارد؛ نخست اینکه خودروها این روزها ارزشی بیشتر از شخصیت و جان آدمها پیدا کردهاند و البته این، در شهری که روز به روز بر طول بزرگراهها و خودروهایش اضافه میشود و رانندگانش، آدمهایی «مسخ شده» به نظر میرسند، امر بعیدی نیست. پیام دیگر اما مربوط به کوتاهی حافظه آدمهای این شهر است. انگار خودروسواران فراموش کردهاند که روزی آنها هم پیاده بودهاند، شاید روزی بخواهند پیاده باشند یا به جبر روزگار، پیاده شوند! آنها شاید حتی فراموش کردهاند که کسی از نزدیکترین افراد خانواده آنها، امروز ممکن است جزو پیادههایی باشد که بخواهد از پیادهرویی که بند آوردهاند، عبور کند.
به نظر میرسد بسیاری از خودروسوارانی که راه عابران پیاده را به هر شکلی بند میآورند، مصداق سوارههایی هستند که از پیادهها خبر ندارند. رانندگانی که بیتوجه به عابران پیاده، حریم پیادهروها را میشکنند و خودروهای خود را در پیادهرو پارک میکنند، انگار فراموش کردهاند پیادهروها ساخته شدهاند تا حتی اگر یک عابر پیاده در شهر وجود دارد، بتواند حق خود را از شهر مطالبه کند. دمدستیترین برخورد با این قانونشکنان مکرر-که هیچگاه با آن برخورد نخواهد شد- انگار این است که بر سر هر پیادهرو بزنند «ورود خودروها ممنوع! »؛ بلکه کارگر بیفتد!
اکرم امینی - روزنامهنگار