شهروندی مورد پذیرش متخصصان امور شهری
پس از آنکه رویکرد مدرنیسم دوران پهلوی شهرها را در برگرفت و خودرو به درون محلات راه یافت رفته رفته سیستم محلات رو به زوال گذشت و افراد سطح بالاتر از محلات خود کوچ کردند .
علت پویایی محلات در گذشته وجود دیالکتیک شهروندی و تعاملات اجتماعی صورت گرفته در بطن آن بود تا جایی که هر محله متشکل از افرادی فنی، مستضعف، نخبه و یا حتی مجنون و غیره بود و هر خانوار با مشخصه های خاص خود در محله معرفی شده بود.
خانوارهای ساکن یک محله مانند یک خانواده در کنار یکدیگر رشد می افتند و افراد برخوردارتر در هر زمینه ای کمک حال افراد ضعیف تر می شدند.
پس از آنکه رویکرد مدرنیسم دوران پهلوی شهرها را در برگرفت و خودرو به درون محلات راه یافت رفته رفته سیستم محلات رو به زوال گذشت و افراد سطح بالاتر از محلات خود کوچ کردند و از سطح محلات مرکزگرایی کشوری رخ داد و تمامی تمرکزها بر روی پایتخت قرار گرفت.
به عقیده کارشناسان آنچه که سبب ارتقای کیفیت زیست پذیری و محیطی در محلات می شد همین عرصه میان فکری در میان ساکنان آن بود که متاسفانه این عرصه میان فکری اکنون شکسته شده است.
در نهادهای شهری کنونی نیز تلاشی برای دید کثرت گرا و تعاملی میان شهروندان و نهادهایی که به شکل مستقیم و غیرمستقیم با شهروندان در ارتباط است نمی شود و دید کثرت گرا از میان رفته و مشارکت ها بصورت نمایشی و ژورنالی شده است.
تلاش شهرخوانی آن است که این خلاء را پر کند و ماهانه یک جلسه متشکل از شهروندان و متخصصان برنامه ریزی شهری در یک محیط فرهنگی برگزار می کند تا در یک گفتگوی دوستانه نظرات شهروندان یا به تعبیر شهرسازان دید عابر را از منظر تجارب احساسی در شهر مورد بررسی و نقد قرار دهد.
تاثیر این جلسات تا آنجا مشخص می شود که با برگزاری تنها هفت جلسه توانست از مرزهای اهواز عبور کرده و در شهر بهبهان واقع در استان خوزستان اشاعه یابد.
آنچه که می توان به آن امید بست گسترش این رویکرد و مداخله جدی شهروندان در امور مربوط به مدیریت شهری است تا شهروندان و برنامه ریزان شهری توامان بتوانند در عرصه تصمیم سازی و تصمیم گیری برای اجرای طرح ها آنگونه که رضایت بخش است مداخله نمایند یا به تعبیر دیگر دید از بالا به نقشه های شهری و با دید عابر و افقی شهروندان ترکیب شود.