در حصار اقتصاد دولتی
وبلاگ موسی غنی نژاد-روشنفکران به طور کلی، حتی در کشورهای پیشرفته میانه خوبی با سرمایه داری و اقتصاد بازار ندارند و وقتی شما به کشورهای جهان سوم می آیید این مشکل چندین برابر می شود. تفکرات روشنفکران ایرانی از سال های ۱۳۲۰ شمسی به بعد، عمدتا چپ و ضد سرمایه داری بود. با گذر زمان در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ این مسئله تشدید هم شد.
وبلاگ موسی غنی نژاد-روشنفکران به طور کلی، حتی در کشورهای پیشرفته میانه خوبی با سرمایه داری و اقتصاد بازار ندارند و وقتی شما به کشورهای جهان سوم می آیید این مشکل چندین برابر می شود. تفکرات روشنفکران ایرانی از سال های ۱۳۲۰ شمسی به بعد، عمدتا چپ و ضد سرمایه داری بود. با گذر زمان در دهه های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ این مسئله تشدید هم شد.
پدیده نسبتا جدید در این دو دهه نفوذ اندیشه های چپ در جریان های سیاسی، مذهبی بود. نیروهای مذهبی سنتی همیشه با اندیشه های چپ گرایانه مرزندی روشنی داشتند اما با رشد اسلام سیاسی در میان روشنفکران جوان و تحصلکرده غرب که به شدت تحت نفوذ اندیشه های مارکسیستی بودند، گرایش جدید پدید آمد که در واقع ترکیبی نامتجانس از تفکر چپ و اسلام بود. نمونه برجسته این نوع از روشنفکران دکترعلی شریعتی است که تفکرات و تبلیغات گسترده ضد سرمایه داری او تأثیر مهمی روی مبارزان سیاسی در جریان انقلاب اسلامی گذاشت. درست است که او یک سال پیش از انقلاب اسلامی فوت کرد اما جای تردید نیست که مهر تفکرات او بر ایدئولوژی انقلابیون به ویژه در حوزه اقتصادی خورده است. مصادره های اموال فعالان اقتصادی بخش خصوصی و تبدیل کردن سرمایه دار به ناسزای سیاسی، ریشه در ایدئولوژی تبلیغی دکترشریعتی و دیگر روشنفکران همفکر او اعم از مذهبی و غیرمذهبی داشت.
تبلیغات ضد سرمایه داری روشنفکران چپ گرا فضای عمومی جامعه را به قدری علیه بنگاه داری خصوصی یا به اصطلاح سرمایه داری تهییج و تحریک کرده بود که اوایل انقلاب نه تنها بازاریان و فعالان اقتصادی متدین متشرع بلکه حتی وعاظ دینی هم جسارت دفاع علنی از مالکیت خصوصی را که از مشهورات شرعی اسلام است، نداشتند. این وضعیت زیانبار و تأسف انگیز البته نمی توانست مدت زیادی دوام آورد و خوشبختانه دوام هم نیاورد.
پس از فروکش کردن فضای پرالتهاب ناشی از انقلاب، عقلانیت و اعتدال به تدریج به جامعه بازگشت اما آثار تخریبی این تفکرات تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است. هنوز هم بخش بزرگی از روشنفکران ما اعم از دینی یا غیرآن بنگاهداری بخش خصوصی یا نظام سرمایه داری را مغایر با اصول انسانی و عدالت معرفی می کند و این بهترین بهانه را به دست طرفداران اقتصاد دولتی می دهد تا موقعیت خود را در نظام اقتصادی کشور موجه جلوه دهند.