◄ کودکی که تا پنجاه سالگی نیازمند به شیر مادر است
وبلاگ حمید نجف-به نسبت کودکان هم سن و سال خود دیرتر شروع به راه رفتن کرد ؛ هر چه پدر تدبیر میکرد ؛ دلسوزی مادرانه آن را ذوب می نمود ؛ نه درس درستی خواند و نه سراغ کسب و کار و حرفه ای رفت ؛ عاطل و علاف بود تا اینکه نهایتا باز هم با فشار مادر ؛ پدر پس از خرید مدرک با هزار پارتی او را بر سر کاری گذاشت ؛ مدیریت یک شرکت دولتی؛ شرکتی که تقریبا دارای شرایط مشترکی با خود او بود ؛ او وابسته به شیر مادر بود و شرکت وابسته به شیر نفت.
وبلاگ حمید نجف-به نسبت کودکان هم سن و سال خود دیرتر شروع به راه رفتن کرد ؛ هر چه پدر تدبیر میکرد؛ دلسوزی مادرانه آن را ذوب می نمود؛ نه درس درستی خواند و نه سراغ کسب و کار و حرفه ای رفت؛ عاطل و علاف بود تا اینکه نهایتا باز هم با فشار مادر؛ پدر پس از خرید مدرک با هزار پارتی او را بر سر کاری گذاشت؛ مدیریت یک شرکت دولتی؛ شرکتی که تقریبا دارای شرایط مشترکی با خود او بود؛ او وابسته به شیر مادر بود و شرکت وابسته به شیر نفت.
یکی از بزرگترین گرفتاری های صنعت ما به ویژه صنایعی چون خودرو ؛ هوایی و سایر صنایع دولتی و خصولتی ناشی از توجه بیش از حد دولت و حمایت کورکورانه از آن است.
صنایع وابسته ای که به جای مدیریت صحیح و اصلاح ساختار هر از چندی با تزریق شیر نفت جان می گیرد و به سرعت به حالت اولیه خود باز می گردد ؛ سیکل پیوسته ای که متاسفانه همچنان ادامه دارد .
این شرکتهای درمانده بیش از حمایت مالی نیاز به تدبیر دارند ؛ تا کی قادریم بودجه عمومی را به پای بی عقلی ؛ ساختار معیوب و سو مدیریت کودکان وابسته بریزیم ؛ بعضی از مدیرانی که باعث و بانی بسیاری از ورشکستگی ها و زیانهای کلان مالی ما ، ناشی از سهل انگاری آنان است .
کودکانی که نه بر اساس کارآفرینی بلکه بر پایه مدیریت هزینه ای پرورش یافته اند ؛ چگونه قادرند یک شرکت معظم و اتفاقا وابسته به دولت را به سر منزل نجا ت برسانند .
بعضی از این کودکان تشویق را بسیار دوست دارند، از نقد گریزانند ؛ مغرور و متکبرند، تابعه نظر هیچکس نیستند؛ علاقه وافری به میجزگویان دارند، این دسته از مدیران از زیان و ورشکستکی باکی ندارند ؛ حوصله کار ندارند؛ به روزمرگی و تفریح با پول پدر یا دولت بسیار علاقمند هستند؛ نگران نتیجه کار نیستند ؛ اصلا نتیجه کار برایشان اهمیتی ندارد.
چه بسیار کارخانجات و شرکت هایی که به دست این حضرات به خاکستر نشست و ویران شد و چه بسیار شرکتهای که همچنان با تزریق نقدینگی بصورت مرده متحرک ادامه می دهند .
این کودکان سلطان توجیه هستند؛ از زمین کج و حقوق کارگر بگیرید تا حربه تحریم و دیگر موارد ؛ برای انجام کار از مدیریت دولتی می نالند از معذوریتها می گویند اما از طرف دیگر هزاران کار خلاف و غیر قانونی را با صدها روش و دوز کلک در همین ساختار دولتی به سر انجام انجام می رسانند.
همیشه خادم خود هستند و تخریبچی محل تحت امر خود نه بیلان عملکرد درست و درمانی دارند و نه کارکرد صحیحی اما همیشه و در سر همه صحنه های تقسیم پست و انتخاب کابینه حی و حاضرند.
هر چند می دانم که این توصیه هرگز عملی نخواهد شد اما به تمام کسانی که مسئولیت تقسیم مناسب و پستها را دارند پیشنهاد میکنم که قبل از هر اقدامی کارنامه و رزومه دقیقی از افراد داشته باشند تا ملت کمتر گرفتار این نوع کودکان بالغ شوند.