◄ به سمت شهر پاریس
جادههای روستایی از جادههای اصلی به مراتب امنتر هستند، اما به دلیل مسیر زیگزاگ و نیز شیبهای تند مستقیم، خستهکننده و انرژیبر هستند.
وبلاگ محمد نیکوفر: تصویر فوق یکی از مسیرهای مورد استفاده مرا در شمال فرانسه نشان میدهد. همانگونه که مشاهده میکنید، جاده چندان عریض نیست و خصوصا در هنکام عبور کامیون، خطر دو چندان میشود. عکس بعدی دورنمای بهتری از شرایط و خطرات استفاده از دوچرخه را بر روی جادههای فرانسه نشان میدهد.
پس از یک شب اقامت در کمپ واقع در شهر کانبرای به طرف پاریس عزیمت نمودم. در مسیر شمال فرانسه تا شهر پاریس در بسیاری نقاط مزار کشتهشدگان جنگ جهانی اول و دوم در گوشه و کنار به چشم میخورد که حاکی از وقوع درگیریهای بسیار در ابتدا و میانه قرن بیستم برای تصرف شهر پاریس، است.
برای رسیدن از شمال فرانسه به شهر بزرگ پاریس از سه نوع جاده میتوان استفاده کرد که البته استفاده از یک نوع آن برای دوچرخهسواران ممنوع است.
لازم به ذکر است که بزرگراههای فرانسه در نوع خود کمنظیر هستند و از بالاترین کیفیت برخودارند. بزرگراهها که با تابلوهای آبیرنگ و با حرف A به همراه یک عدد علامتگذاری شدهاند و بدین طریق از سایر جادهها مجزا شدهاند، دارای امنیت بالایی هستند، زیرا کاملا محصور شده و امکان ورود به آن برای خودرو و نیز حیوانات به غیر از مبادی ورودی منتفی است. این بزرگراهها به مانند تار عنبکوت به مرکزیت شهر پاریس میرسند و برخلاف بسیاری از دیگر کشورهای اروپایی، دارای سیستم پرداخت عوارض عبور هستند.
دو گزینه دیگر که برای دوچرخه قابل استفاده است؛ یکی جادههای اصلی هستند که معمولا با تابلو سبزرنگ مشخص شدهاند و نیز جادههای روستایی که معمولا باریک بوده و از استاندارد پایین برخوردارند. این نوع جادههای عمدتا دارای شیب مستقیم هستند و نیز بعضا به صورت زیگزاگ روستاها را به یکدیگر متصل میسازند و معمولا توسط تراکتورها، کامیونتها و ... مورد استفاده قرار میگیرند.
من در سفرم در فرانسه هر دو نوع این جادهها را به صورت متناوب امتحان کردم. جادههای روستایی از جادههای اصلی به مراتب امنتر هستند، اما به دلیل مسیر زیگزاگ و نیز شیبهای تند مستقیم، خستهکننده و انرژیبر هستند.
قبل از رسیدن به شهر پاریس دو شب دیگر را در بین راه و در طبیعت چادر زدم تا در نهایت به شهر پاریس رسیدم. پاریس یکی از زیباترین پایتختهای اروپایی است، اما همانگونه که در تصویر مشخص است، در نمای این ساختمان که من به عنوان نمونه آن را از یک منطقه ثروتمند مرکز پاریس انتخاب نمودهام، از سنگ استفاده نشده است. این الگوی اکثر ساختمانهای مسکونی مرکز پاریس و نیز سایر شهرهای اروپای امروز است. قبل از آنکه موضوع اصلی را طرح نمایم، اجازه دهید تا به نقل یک خاطره نه چندان خوشایند از سفر خویش با دوچرخه به شهر یزد (که از طریق کویر ورزنه صورت پذیرفت) بپردازم:
هنگامی که در روز دوم و سوم سفر پس از عبور از باتلاق گاوخونی و بر روی جاده به طرف قلعه خرگوشی ملاحظه نمودم، در دو سمت جاده (که بخشی از آن زیرسازی شده و آماده آسفالت است) ماشینهای مخصوص حفاری و بولدوزرها بر روی کوههای تمامی آرامش و سکوت کویر را بر هم زده و در حجمی وسیع در حال استخراج سنگهای گرانیت بودند. نیز بر روی جاده نیمساخته و یا در برخی قسمتها بر روی جاده شنی، تریلیها و کامیونهای مخصوص حمل سنگ این سنگها را به مقصد اصفهان و یا یزد حمل میکردند تا نهایتا در نمای ساختمانهای شهری که این روزها به عنوانی مُدی عجیب رخ نموده، استفاده شوند.
در آن منطقه در هر بخشی فرد و یا تشکیلاتی احتمالا با گرفتن مجوز از فُلان تشکیلات در حال انهدام کوههای آن منطقه است، تا آن را به مصرف نمای ساختمانها برسانند. شخصا تخصصی در این زمینه ندارم و نمیدانم این الگوی اشتباه و غریب از کجا کُپیکاری شده است. من به هرکشوری در منطقه خاورمیانه و نیز اروپا سفر کردم، چنین الگوی ناهنجار و غلطی را خصوصا در این مقیاس وسیع به چشم ندیدم!
مضافا بر اینکه سالهاست جاده نیمهکاره ورزنه به طرف گاوخونی و قلعه خرگوشی نیمهکاره رها شده است. من از دلایل رها شدن این طرح نیز اطلاع ندارم. اما آنچه به چشم دیدم، تنها عبور کامیونهای سنگین حمل سنگ و یا سواریهایی بود که روی جاده عبور میکردند و احتمالا مدیران این معادن را جابجا میکردند. بنابراین تکمیل این جاده شاید حتی به مصلحت نباشد، زیرا در اندک زمانی توسط آن کامیونها و تریلیهای سنگین تخریب خواهد شد و از طرفی جاده بهتر مرگ سریعتر کوهها و نیز محیط زیست منطقه را به همراه خواهد داشت.
ادامه دارد ...