◄ چند نکته در مورد اپراتوری هندیها در چابهار
برخی از آنها اطلاع کاملی از مذاکرات، مکاتبات و جزئیات مکتوب قرارداد ندارند به این خاطر در برخی از اظهار نظرها دقیقا نکاتی خلاف مفاد قرارداد ذکر مینمایند و این قرارداد را موجب دامن زدن به بیکاری مردم محلی و یا ایرانیها میدانند در حالیکه در قرارداد با هندیها به صراحت ذکر شده نیروی کار از داخل ایران تامین میشود.
پرواضح است سازمان بنادر در تنفس بین تحریمها به بهترین وجه از فرصتهای بهوجود آمده بهره برد اما به هر تقدیر فضای پس از برجام به علت صداهای متفاوتی که از داخل کشور به گوش میرسید و به سبب کارشکنی امریکاییها هیچگاه برای خارجیها به اندازه لازم شفاف نبود، در چنین شرایطی گفتگوهای حداقل یک دههای با هندیها در مورد چابهار به نتیجه رسید، ابتدا یک تفاهمنامه و سپس یک قرارداد ۱۰ ساله با عنوان «تجهیز و بهرهبرداری از فاز یک بندر شهید بهشتی چابهار» به امضا رسید.
اما این روزها در سایتها و منابع خبری و ... درباره قرارداد چابهار مطالبی درج شده که متاسفانه بیشتر از آنکه از جنبه حرفهای مورد نقد قرار گیرد دست آویز اهداف سیاسی شده است که اصلاَ تعجب آور نیست، چرا که افراد از دریچههای گوناگون با اهداف و مقاصد مختلف به نقد و گاهی به تخریب میپردازند از جمله با ادبیاتی خاص که مختص به جناحهای خاص سیاسی است؛ از اقتصاد مقاومتی و ایجاد اشتغال به عنوان خط قرمز کشور یاد کرده و قرارداد مذکور را در تقابل با آن میدانند، همه و همه آنها در یک نقطه اشتراک دارند اول آنکه تمامی مخالفان و موافقان به اهداف تبیین شده برای میهن اسلامی اعتقاد کامل دارند و دلسوزانه نظر میدهند و دوم اینکه برخی از آنها اطلاع کاملی از مذاکرات، مکاتبات و جزئیات مکتوب قرارداد ندارند به این خاطر در برخی از اظهارنظرها دقیقا نکاتی خلاف مفاد قرارداد ذکر مینمایند و این قرارداد را موجب دامن زدن به بیکاری مردم محلی و یا ایرانیها میدانند در حالیکه در قرارداد با هندیها به صراحت ذکر شده نیروی کار از داخل ایران تامین میشود.
موضوع دیگر که به شدت مورد سوال قرار میدهند این است که چرا بندر چابهار به سرمایهگذاران و بخش خصوصی داخلی واگذار نشد، پاسخ این است که بندر چابهار از ابتدای تاسیس و در طول سالیان و حتی خیلی سالها قبل از آنکه هندیها به سرمایهگذاری در آن علاقهمند شوند یعنی سالهای قبل از ۱۳۸۲ در دسترس کامل سرمایهگذاران ایرانی قرار داشته و متاسفانه علیرغم بارها رایزنی با افراد گوناگون مورد استقبال قرار نگرفت و در آشکار و پنهان بیان میشد که چابهار رونق نخواهد گرفت و سرمایهگذاری در آن عبث است.
در چنین شرایطی دولت با سرمایهگذاری کلان زمینه فعالیت بخشهای غیردولتی در چابهار را فراهم ساخت و هندیها را برای اوپراتوری چابهار به استخدام خود گرفت، البته این امکان دسترسی سرمایهگذاران داخلی و خارجی به دیگر زونهای بندر چابهار هنوز هم فراهم است چراکه هندیها تنها در دو اسکله به فعالیت مشغول خواهند شد، انتظاری که از هندیها میرود ارتقای جایگاه بندر چابهار است و توسعه فیزیکی بندر قبلا توسط سازمان بنادر انجام شده از این رو در قرارداد وزن اصلی روی ترانزیت و ترانشیپ است و اصولا واردات در مراتب بعدی قراردارد.
اما سوال اینجاست که در شرایط تحریمی کنونی که چابهار میتواند با داشتن اوپراتور خارجی مجرای مناسبی باشد برای تجارت خارجی ایران، چرا صداهایی در داخل در پی آن هستند که این کانال ارتباطی کاملا بسته شود؟ اینجاست که با تاسف باید گفت خود تحریمیها گاهی اوقات از تحریمهای استکبار جهانی قویتر عمل میکند.
واگذاری اپراتوری در تمامی کشورها رویه مرسومی است که به جهات مختلف مورد توجه قرار میگیرد که مهم رین آن شبکه سازی عمودی و افقی در حملونقل دریایی است، اگر دی پی ورلد امروزه در بیش از ۶۰ نقطه بندری جهان فعالیت میکند آیا باید نتیجه گرفته شود کشورهای میزبان مدیریت بندری بلد نیستند؟ که از جمله آنها میتوان به بنادر رده اول جهانی اروپایی و آسیایی اشاره نمود.
نکته مهم بعدی جذب سرمایه ذاری خارجی است، کاملا واضح است که تزریق سرمایه داخلی در پروژهای زیرساخت و کلان عمرانی موجب تورم خواهد شد، به این دلیل خیلی از کشورها حتی تدارک زیرساخت را به خارجیها واگذار میکنند تا تنها بهرهبرداری از زیرساختها به شکوفایی اقتصادی آنها منجر شود بدون آنکه سطح نقدینگی را در احجام بالا افزایش دهند، بنابراین ورود سرمایهگذار خارجی لزوما به معنای ناتوانی کشور میزبان در سرمایهگذاری نیست.
سرمایهگذاری خارجی موجب تقویت ارتباطات بینالمللی، ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی پایدار، امنیت اجتماعی در عرصه جهانی و ارتقای جایگاه رقابتی تجاری کشور خواهد شد و بهترین راه آن تشکیل جوینتونچر شرکتهای داخلی و خارجی و سپس سرمایهگذاری مستقیم خارجی است. از سالهای بسیار دور گذشته شعار خودکفایی در همه فعالیتهای اقتصادی خصوصا در تولید همه محصولات کشاورزی سرداده شد اما نهایتا روزگار درسهایی فراموش نشدنی آموخت، از جمله آنکه ایجاد مزیت رقابتی فقط باید در برخی از حوزه ای اقتصادی به جدیت دنبال شود، مسلما نه ممکن است و نه توانایی آن وجود دارد که در همه حوزهها با هزینههای پایینتر، کالاها و خدمات کیفیتر و .... تولید شود، نیاز اساسی کشور امروز علیرغم تحریمهای زورگویانه، ظالمانه و بیمنطق آمریکاییها یکپارچگی با جامعه جهانی است. حال در این شرایط عدهای در داخل دانسته یا ندانسته در پی قطع آخرین ارتباطات خارجی هستند و این یعنی آب به آسیاب دشمنان دیرینه میهن ریختن.
تاریخ در این کشور بارها و بارها تکرار میشود بدون آنکه از آن درس لازم گرفته شود، کسانی که امروز مخالف اپراتوری هندیها در چابهار هستند دقیقا مسیری را طی میکنند که در سال ۱۳۸۲ و 83 مخالفان حضور پورت اپراتورهای با برند جهانی در بندر شهید رجایی طی کردند، هنگامی که مدیرعامل وقت سازمان با درایت یکی از ابزارهای رقابت را بهکارگیری پورت اپراتور کلاس جهانی در بندر شهیدرجایی تشخیص داد و سازمان با طرف مقابل قرارداد را تدوین و تقریبا نهایی نمود، افرادی با جنس مشابه مخالفان امروزی قرارداد چابهار، تیترهای درشتی در یکی از روزنامههای عصر زدند و موضوع را به مسئله شماره یک کشور تبدیل کردند و تاسف بار اینکه بدون درس گرفتن از تاریخ دقیقا درباره چابهار نیز امروز چنین هجمههایی را شاهد هستیم.
هاب لجستیکی شدن بنادر در انزوا صورت نمیگیرد، مطمئنا همین کسانی که امروز بدون آگاهی از مفاد قرارداد آن را مورد هجمه قرار میدهند همان کسانی هستند که همواره گله و شکایت دارند که چرا بندر جبلعلی هاب لجستیکی منطقهای و جهانی شده و بندر شهیدرجایی در رقابت با آن نتوانسته گام قابل ملاحظهای بردارد، هاب لجستیکی منطقهای و جهانی شدن در انزوا شکل نمیگیرد.
نکته جالب آنکه مدیر بازرگانی و بازاریابی بندر ترکمنباشی که در شروع سال جدید میلادی به عنوان یک مجموعه بندری در مقیاس کوچک افتتاح شد یک فرد سوئدی با ۱۷ سال سابقه کار در دی پی ورلد است، مسلما بهکارگیری این فرد به لحاظ ارتباطات بینالمللی، مسئولان بندر را به استخدام او متقاعد ساخته است، سوال اینکه چطور برای رقابت در فوتبال هزینههای هنگفتی صرف باشگاه داری، تبادل بازیکن و مربی میشود اما در دیگر فعالیتهای اقتصادی در حوزههای صنعتی، کشاورزی، تجاری، خدماتی و ... کشور از این تبادل دانش و سرمایه بینیاز است؟
نکته دیگر اینکه چرا افرادی در حمایت از بخش خصوصی همواره از دولت ایجاد فضای کسب و کار را در داخل طلب میکنند؟ اگر عاقبت بهخیری بخش خصوصی ایران مد نظر باشد باید زمینهای را فراهم ساخت تا این بخش توانمند، قدرتمند و حرفهای بتواند علاوه بر داخل کشور، در بازارهای منطقهای و جهانی وارد شده و علاوه بر برخورداری از پتانسیلهای موجود برای کشور درآمدهای ارزی قابل ملاحظهای نیز به ارمغان بیاورد، در این ارتباط نیز فرصتهای تاریخی قابل اهمیتی از دست رفته که جبران آن بهسادگی میسر نیست.
نهایتا اینکه این قرارداد از جوانب گوناگون طی مدت یکسال و نیم کار کارشناسی سنگین طی هشت دور مذاکره، هر دور مذاکره حداق 6 روز و هر روز حداقل ۱۰ ساعت مورد بررسی 2 طرف قرار گرفت و بین بخشهای غیر دولتی دو طرف و با پشتیبانی و تایید دولتین امضا شد.
برای برون رفت از شرایط کنونی، اولین راهبرد آن است که افق دید بلندتر و نگاهها به خارج از مرزهای جغرافیایی معطوف گردد. حداقل آنکه با اندیشه جهانی و ایدههای کلاس جهانی عمل شود، برخلاف باور خیلی از کسانی که در جایگاههای گوناگون نسخههای اقتصادی برای درمان بیماریهای اقتصادی کشور تجویز میکنند نکته حایز اهمیت آن است که فرمولهای اقتصادی بهخصوص در شاخه حملونقل یک تابع ریاضی است که فاکتورهای زیادی در آن دخالت دارند.
نمیتوان به ماشین آب میوهگیری هویج خوراند و انتطار برود از آن سو آب پرتغال تحویل دهد، چندین و چند باور است که نیاز به اصلاح دارد، خارجی لزوما جاسوس نیست، خارجی لزوما هدفش چپاول ایران نیست، ایرانیها در مذاکرات دست و پا بسته و ناآگاه نیستند که منافع کشور را نادیده بگیرند، سرمایه و سرمایهداری بد نیست، حمایت از سرمایهگذاران داخلی و هدایت سرمایه آنها در تولید کالا و خدمات الزام است، و خلاصه آنکه نمیتوان غل و زنجیری سنگین به پای فعالان دولتی و غیر دولتی باشد و کسب مقام در مسابقه دوی ماراتن انتظار برود.*
* این یادداشت در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.