◄ آیا حمل و نقل عمومی در شهرهای دنیا یارانه دریافت نمیکند؟
پرداخت یارانه به سیستمهای حمل و نقل عمومی تقریباً در تمامی کشورهای دنیا رایج است.
اخیراً مطلبی از بنده در خصوص حمایت دولتها از حمل و نقل عمومی با عنوان «هزینههای مضاعف حذف یارانه از خدمات حملونقل عمومی» در سایت تین نیوز منتشر و برخی نظرات هم در مورد آن ارایه شد.
نقدی که در این خصوص مطرح شده بر میگردد به نگاه اقتصادی به مقوله حمل و نقل عمومی و این سوال که چرا دولت باید مثلاً به حمل و نقل عمومی شهر تهران یارانه بدهد در حالی که یک روستایی از این سیستم استفاده نمیکند.
البته آنجا کاملا توضیح داده شده که مفاهیم توسعه را نمیتوان با چنین مرزبندیهایی درآمیخت و جزایری از بخشها و مناطق بدون تبادلات مالی و تجاری و ... ایجاد کرد و انتظار توسعه فراگیر در کشور داشت. البته اشاره شد که پرداخت یارانه به سیستمهای حمل و نقل عمومی تقریباً در تمامی کشورهای دنیا رایج است و حتی در کشورهای توسعه یافته که اقتصادشان کاملاً آزاد و بدور از نظام یارنهای است هم هزینههای ساخت زیربنا و ناوگان سیستمهای حمل و نقل عمومی 100 درصد توسط دولتها و شهرداریها تامین میشود و هزینههای بهرهبرداری هم بین 30 تا 70 درصد از سوی دولتها تامین میشود. دلیل آن هم کاملاً روشن است، عدم توجه به توسعه حمل و نقل عمومی در بلندمدت تبعات منفی و اکسترنال کاست بسیار بالایی برای دولتها دارد.
نسبت درآمد بلیت به هزینه بهره برداری Farebox Recovery Ratio شاخصی برای نشان دادن سهم درآمد مستقیم حاصل از فروش بلیت به هزینههای بهرهبرداری است.
تنها 25 درصد از هزینه بهرهبرداری مترو تهران از درآمد فروش بلیت و توسط مسافران تامین و مابقی از منابع شهرداری و دولت تامین میشود.
در بررسی شبکه حمل و نقل عمومی سایر کشورها نیز یافتهها نشان از حمایت 50 درصدی دولتها از سیستمهای حمل و نقل عمومی دارد.
در نمونه پردازش شده از 86 سیستم حمل و نقل عمومی در شهرهای اروپایی، آمریکایی، آسیایی و اقیانوسیه در مجموع فقط 48 درصد از هزینههای بهرهبرداری از طریق فروش مستقیم بلیت تامین شده است(فایل پیوست).
نسبت درآمد بلیت به هزینه بهرهبرداری در سایر کشورها:
- 86 سیستم حمل و نقل عمومی از سراسر دنیا بهطور متوسط 48 درصد
- 13 سیستم حمل و نقل عمومی اروپایی بهطور متوسط 52 درصد
- 13 سیستم حمل و نقل عمومی کانادایی بهطور متوسط 52درصد
- 38 سیستم حمل و نقل عمومی آمریکایی بهطور متوسط 36 درصد
- 8 سیستم حمل و نقل عمومی اقیانوسیه بهطور متوسط 39درصد
- 7 سیستم حمل و نقل عمومی آسیایی بهطور متوسط 90 درصد
پی نوشت:
برای مشاهده سهم درآمد مستقیم فروش بلیت در پوشش هزینههای بهرهبرداری حملونقل عمومی کشورها اینجا کلیک کنید.
سلام خدمت دوست عزیز و فرهیخته جناب بابایی و سایر مخاطبینی که به این بحث علاقه نشان داده اند.
واضح و مبرهن و بدیهی ست که حمل و نقل عمومی در شهرهای دنیا یارانه دریافت میکند.اما اینکه شهرداری ها و دولت ها به حمل و نقل عمومی یارانه میدهند در محیط های اقتصادی مختلف میتواند معانی و تعابیر مختلف داشته باشد و قطعا ماهیتش در ایران با آنچه در کشورهای توسعه یافته جریان دارد تفاوت دارد.نمیشود هر مدلی که درمحیط اقتصادی متفاوت جواب داده را عینا برای ایران کپی - پیست کرد و به تفاوت های مناسبات اقتصادی بی توجه بود.ممکن است در ایران و آلمان و امریکا و فرانسه و سوئیس شهرداری و دولت به حمل و نقل عمومی یارانه بدهند ولی باید پرسید محل تامین بودجه ی شهرداری و دولت ایالتی یا دولت مرکزی کجاست؟ آیا از فروش نفت تامین میشود ( که ثروتی ست متعلق به همه ی مردم ) یا از مالیات و عوارضی تامین میشود که از مردم و شرکت ها دریافت میشود؟
در حالت اول، این ثروت به همه ی مردم تعلق دارد و حاکمیت نباید ثروتی که به روستایی بشاگردی هم تعلق دارد ( که نه مترو دارد و نه اتوبوسرانی و حتی آب لوله کشی بهداشتی) را خرج یارانه ی اتوبوس سواری و مترو سواری تهران نشینان کند.
در حالت دوم، بودجه شهرداری یا ایالت یا دولت مرکزی فدرال از جیب مردم همان شهر/ایالت/کشور پرداخت شده است.در این حالت وضعیت فرق میکند.
در این حالت اگر شهرداری به حمل و نقل عمومی یارانه بدهد در واقع عوارض و مالیاتی که مردم آن شهر پرداخت کرده اند را خرج حمل و نقل عمومی همان شهر میکند ( و به ثروت ملی دست درازی نمیکند).شهردار میتواند برای نمایندگان شهر دلیل بیاورد که یارانه به حمل و نقل عمومی، فواید زیادی دارد و اگر این یارانه داده نشود،هزینههای به مراتب بیشتری در بلند مدت خرج سوانح، کشتهها ، بهداشت و درمان، آلودگی هوا خواهد شد و آنها را قانع کند و از آنها اجازه بگیرد برای این یارانه .این به هیچ روی با عدالت منافات ندارد چون منبع آن از ثروت ملی نیست.هر شهری که مالیات بیشتری بدهد و سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی داشته باشد ، حمل و نقل عمومی بهتری خواهد داشت. نباید این وضعیت را به کشوری با اقتصاد نفتی و یارانه ای ( اقتصادی که درآمد نفت را بجای سرمایه گذاری در زیر ساخت، خرج یارانه میکند) تعمیم داد.
در این حالت اگر ایالت/دولت مرکزی به حمل و نقل عمومی یارانه بدهد در واقع عوارض و مالیاتی که مردم پرداخت کرده اند را خرج حمل و نقل عمومی همان مردم میکند ( و به ثروت ملی دست درازی نمیکند).دولت میتواند برای نمایندگان مردم دلیل بیاورد که یارانه به حمل و نقل عمومی، فواید زیادی دارد و اگر این یارانه داده نشود، هزینههای به مراتب بیشتری در بلند مدت خرج سوانح ، کشتهها ، بهداشت و درمان، آلودگی هوا خواهد شد و آنها را قانع کند و از آنها اجازه بگیرد برای این یارانه.این به هیچ روی با عدالت منافات ندارد چون منبع آن از ثروت ملی نیست.هر ایالتی که مالیات بیشتری بدهد و سهم بیشتری از تولید ناخالص داخلی داشته باشد ، حمل و نقل عمومی بهتری خواهد داشت.نباید این وضعیت را به کشوری با اقتصاد نفتی و یارانه ای ( اقتصادی که درآمد نفت را بجای سرمایه گذاری در زیر ساخت، خرج یارانه میکند) تعمیم داد.
به این ترتیب است که مشاهده میکنیم که دادن یارانه به حمل و نقل عمومی در یک کشور هیچ منافاتی با عدالت پیدا نمیکند و سهم بزرگی از هزینه حمل و نقل عمومی از محل یارانه تامین میشود و هر روز شاهد توسعه ی آن هستیم، اما پرداخت همان یارانه در کشور دیگر عین ظلم مرکز نشینان تعبیر میشود به دور دست نشینان.حمل و نقلی که همواره در حال درجا زدن است.
نباید به تفاوت های مناسبات اقتصادی بی توجه بود.