◄ چرا باید مردم در پروژه های عمرانی سهام دار شوند؟
نوسانات شدید ارز در روزهای گذشته را می توان با عوامل گوناگونی تحلیل نمود. افزایش یا کاهش شدید در قیمت ارز اما فارغ از آنکه به چه دلیلی اتفاق افتاده است، یک واقعیت را بیش از پیش عریان می سازد و آن هم عدم وجود قابلیت اعتماد و پیش بینی پذیری در اقتصاد ملی است.
نوسانات شدید ارز در روزهای گذشته را می توان با عوامل گوناگونی تحلیل نمود. افزایش یا کاهش شدید در قیمت ارز اما فارغ از آنکه به چه دلیلی اتفاق افتاده است، یک واقعیت را بیش از پیش عریان می سازد و آن هم عدم وجود قابلیت اعتماد و پیش بینی پذیری در اقتصاد ملی است. همین امر سبب شده است تا نقدینگی سرگردان موجود در اقتصاد کشور، همزمان با هر اتفاق و واقعه ای، از بیم کاهش ارزش، به سوی بازاری جدید گسیل شود. عمده مقاصد این سرمایه گذاری ها نیز به دلیل نبود بسترهای ایمن، به سوی بازارهای غیرمولد، سوداگرانه و ناپایدار روانه می شود.
رونق بازارهای غیر مولد؛ پیش بینی ناپذیری اقتصاد ملی
شاید یکی از ساده ترین راهکارهایی که برای حفظ ارزش سرمایه هم اکنون توسط مردم مورد استفاده قرار می گیرد، تبدیل آن به دارایی های ملموس، فیزیکی و در یک کلام شبه پول است. از همین رو هر از گاهی شاهد گسیل شدن نقدینگی به سمت بازار مسکوکات، خودرو، مسکن، بازار ثانویه بورس و بازارهایی از این دست هستیم که همین مسئله منجر به دامن زدن به نوسانات جدید می شود. در واقع یک معلول، علت خود را بازتولید می کند.
مهمترین سوالی که پیش می آید این است که آیا این سرمایه سرگردان و نقدینگی به قولی مهار نشده که هر از گاهی با سر درآوردن از بازاری جدید، نظام متعادل عرضه و تقاضا در آن را با بحران مواجه می کند، ذاتا علاقه دارد که به بازارهای غیر مولد، سوداگرانه و غیر مفید در اقتصاد ملی ورود کند؟ با این توصیف آیا می بایست نقدینگی موجود در فضای اقتصاد کشور را یک بلای خانمان سوز و یک درد لاعلاج دانست؟
پاسخ به این سوالات را می توان با پاسخ به سوالی ساده پیش برد. آیا جز بازارهای یاد شده، مسیر امن سرمایه گذاری دیگری برای مردم و سرمایه گذاران تعریف شده است؟ آیا مردم می توانند بدون دغدغه، سرمایه های خود را به سمت بازاری مطمئن، تسهیل شده، با سودآوری بالا و دارای قابلیت نقد شوندگی هدایت کنند و در عین حال، به جای آنکه در فضای اقتصاد ملی به عنوان بازیگر مضر عمل کرده باشند، موتور توسعه کشور را روشن نمایند؟
مطابق با نظریه مقداری پول، نقدینگی تا زمانی که به تولید دارایی قابل معامله بیانجامد، نه تنها برای اقتصاد ملی مضر نیست بلکه می تواند به بسط حجم اقتصاد، افزایش اشتغال، بهبود شرایط رفاهی و حتی کنترل تورم منجر گردد. بنابراین هدایت نقدینگی را می توان با رویکردی جدید ارزیابی کرد. در اقتصاد ایران چه میزان تلاش شده است تا سرمایه های مردمی به سمت پروژه های مولد و ایجاد ارزش افزوده از قبل بهره برداری از این پروژه ها هدایت گردد؟
می توان نقدینگی را هدایت کرد
وضعیت ساخت، تکمیل و بهره برداری از پروژه های زیربنایی نشان می دهد که این مهم، تا کنون اقلا در خصوص پروژه های عمرانی صورت نپذیرفته و حتی اگر در پروژه ای هم ردپایی از وجود سرمایه های مردم و بخش خصوصی وجود دارد، سیاست گذاری های دولتی منجر به کاهش میزان جذابیت، اطمینان از بازگشت سرمایه و سودآوری قابل قبول گردیده است. بنابراین می توان این نکته را متوجه شد که اساسا خود دولت ها با وضع تصمیمات خلق الساعه، مقطعی و غیرمنطقی تا کنون باعث شده اند جذابیت سرمایه گذاری در پروژه های مولد مثل پروژه های زیربنایی عمرانی برای مردم و سرمایه داران بخش خصوصی کاهش پیدا کند. اتفاقی که لااقل کمتر در بازارهای کاذب و سوداگرانه صورت می پذیرد.
به همین روی، می توان ادعا کرد که ایجاد بستر مناسب سرمایه گذاری مردمی در پروژه های زیربنایی با ویژگی هایی که در بالا از آن ها صحبت به میان آمد، قادر خواهد بود تا علاوه بر جذب و هدایت نقدینگی، توسعه کشور را پیش ببرد و در عین حال، نقدینگی مردم را به دارایی نقد شونده، سود ده و مقاوم در برابر تورم تبدیل نماید و در یک کلام، اقتصاد ملی را از بحران پیش بینی ناپذیری و عدم وجود تاب آوری نجات دهد.
* محمدجواد شاهجویی کارشناس حمل و نقل
سلام. نویسنده محترم لطفا تشریح بفرمایند که چگونه می توان بستر مناسب سرمایه گذاری مردمی در پروژه های زیربنایی با ویژگی هایی فوق الذکر را ایجاد کرد؟ تا علاوه بر جذب و هدایت نقدینگی، توسعه کشور را پیش ببرد و در عین حال، نقدینگی مردم را به دارایی نقد شونده، سود ده و مقاوم در برابر تورم تبدیل نماید ؟ و اقتصاد ملی را از بحران پیش بینی ناپذیری و عدم وجود تاب آوری نجات دهد؟
سلام
یه پروژه تعریف شود مثل تهران شمال
مقدار بار مالی رو هم به یه ارز بین المللی مثل دلار یا یوان یا یورو در نظر بگیریم
بعد اون رو مثلا به 5 یا 50 میلیون سهام تقسیم کنیم
مثلا قطعه 3 آزاد راه تهران شمال
سهامش رو به مردم بفروشیم و مردم رو شریک کنیم و پس از بهره برداری از محل عوارض آزاد راهی به هر سهم سود روزانه بدهیم
اینجوری با تامین اعتبار هم پروژه به موقع تکمیل میشه هم نقدینگی کنترل میشه هم مردم در پیشرفت کشور سهیم میشوند
هم کاهش آلایندگی هوا خواهیم داشت
دولت هم از محل کاهش مصرف سوخت سود میبرد
سلام بر جناب جابر عزیز دل برادر. مثال خوبی زدید.
آیا درآمد حاصل از عوارض آزاد راهی که بصورت دستوری از طرف دولت تعیین میشه جوابگوی سرمایه گذاری انجام شده و هزینه نگه داری اتوبان هست؟ قطعا نیست. اگر قبول ندارید برید بشینید پای صحبت شرکت های خصوصی که اخیرا در ساخت چند بزرگراه سرمایه گذاری کرده ند. با قیمت دستوری که از طرف دولت اعلام میشه قطعا چنین پروژه ای ضرر میده. کدوم عقل اقتصادی حاضر میشه سهام پروژه ای رو بخره که ریش و قیچی درآمدش دست دولت هست و دولت جلب رضایت عوام رو بر رعایت حقوق سرمایه گذار خصوصی ترجیح میده؟
با رفتاری که دولت با سرمایه گذار میکنه ، چنین پروژه هایی قطعا ضرر میدن. اگر یک پروژه سود ده پیدا کردید ( پروژه ای که IRR اون از نرخ تورم بیشتر باشه) قطعا پیشنهاد شما قابل انجام خواهد بود.
پیروز باشید.