◄ دیگ جهانی سازی برای که می جوشد؟
پیام جهانی شدن برای کشورهای دنیا این بود که فارغ از هر نظام اقتصادی و سیاسی ، کشورها با هضم شدن در اقتصاد جهانی و پیوستن به زنجیره تامین بین المللی هزینه کمتری می پردازند و توسعه پیدا خواهند کرد.
در دوران بعد از جنگ دوم جهانی، هر یک از دو بلوک شرق و غرب، اتحادهای اقتصادی خاص خودشان را تشکیل دادند و از دیگری فاصله گرفتند و مسابقه ای در گرفت برای نشان دادن برتری شیوه حکمرانی در دو طرف دیوار برلین. این مسابقه از جمله در تسخیر فضا و گسترش زرادخانه های هسته ای و تعداد موشک های بالستیک و بحران موشکی خلیج خوک ها و برتری طلبی در صید مدال های المپیک و در مسابقه شطرنج بین فیشر و اسپاسکی نمود پیدا کرد. تا اینکه در سال 1991 بلوک شرق فرو ریخت و غربی ها یکه تاز میدان اقتصاد جهانی شدند.
برخی آنقدر ذوق زده شدند که لیبرال دمکراسی را بهترین مدل اداره جوامع بشری بر شمردند و اینجا را پایان تاریخ خواندند. با کنار رفتن بلوک رقیب، غربی ها با اعتماد به نفسی که از این پیروزی به دست آورده بودند هر چه بیشتر در شیپور جهانی سازی دمیدند و دیگر کشورها را به کیش خود فرا خواندند که اگر به کاروان اقتصاد جهانی بپیوندید سعادت مند خواهید شد. کاروانی که قافله سالارش آمریکا و اروپا بودند. سازمان تجارت جهانی به شدت فعال شد تا موانع تعرفه ای را کاهش دهد و مبادله بین کشورها تسهیل شود. مبادلاتی که در آنها وزنه قدرت های غربی سنگین تر بود و آنها متاع بیشتر و متنوع تری برای عرضه در بازار جهانی داشتند. قرار بود دهکده جهانی به یک بازار واحد تبدیل شود با حداقل موانع تجارتی. بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به دولت هایی که از این نظام استقبال کردند کمک و مشاوره دادند و آنها که استقبال نکردند منزوی شدند. پیام جهانی شدن برای کشورهای دنیا این بود که فارغ از هر نظام اقتصادی و سیاسی ، کشورها با هضم شدن در اقتصاد جهانی و پیوستن به زنجیره تامین بین المللی هزینه کمتری می پردازند و توسعه پیدا خواهند کرد. تبلیغ می شد که گسترش تجارت و در هم تنیدگی اقتصادی کشورها احتمال بروز جنگ را کاهش می دهد.
این سبو اما با حمله روسیه به اوکراین از یک طرف و قدرت گرفتن چین در اقتصاد جهانی از طرف دیگر بشکست و آن پیمانه تجارت یک طرفه بین غرب با بقیه جهان ریخت. با شروع جنگ در فوریه 2022 ، معلوم شد که امنیت همچون گذشته بر اقتصاد ارجحیت دارد و در هم تنیدگی اقتصادی به کاهش جنگ کمکی نمی کند. کمک سیاسی و تسلیحاتی به اوکراین و تحریم و فشار بر روسیه با همکاری اقتصادی جهانی جور در نمی آمد و لازم بود که آمریکا و به خصوص اروپا به هر قیمتی که شده خرج شان را از روسیه سوا کنند. حتی اگر این قیمت، قطع رابطه اقتصادی و محروم شدن از گاز و نفت ارزان روسیه باشد. اروپا و به خصوص آلمان سرزنش شدند که چرا همه تخم مرغ های تامین انرژی خود را در سبد روسیه قرار داده اند. یک چرخش اساسی لازم بود. صدر اعظم آلمان در سال گذشته تئوری حاکم بر این چرخش را به صورت زیر بیان کرد که « ما از این به بعد در مبادلات تجاری فقط به منافع اقتصادی نگاه نمی کنیم بلکه ارزش های غربی را نیز در تعامل با طرف های تجاری خودمان مد نظر قرار خواهیم داد ». این یک خط کشی ایدئولوژیک بین غربی ها و غیر غربی ها ( و از جمله چین) بود که تاثیر شگرفی در آینده اقتصاد جهانی خواهد داشت.
در نوامبر سال گذشته که صدر اعظم آلمان قصد سفر به چین و برقراری ارتباطات تجاری بیشتر با پکن را داشت، مدیران اقتصادی و سیاسی آلمان و اروپا به دو دسته تقسیم شدند و در مقابل یکدیگر موضع گرفتند که آیا توسعه روابط با چین و یا از دست دادن منافع این مبادلات ،آن هم در شرایط جنگ و تورم، به صلاح آلمان و اروپا هست یا خیر و آیا این سفر آن خط کشی ایدئولوژیک را مخدوش نخواهد کرد؟ آیا باعث سلب اعتماد شرکای نزدیک آلمان نخواهد شد؟ این مناقشه هنوز ادامه دارد.
دلیل دوم که باعث شد تا آمریکا و اروپا زیر میز جهانی سازی بزنند ظهور چین به عنوان یک ابر قدرت تازه نفس در قرن جدید است. اگر قرار باشد جهانی سازی تداوم داشته باشد چین ، عضوی خارج از نظام ارزشی غرب ، هم سهم خودش را از این نظام جهانی مطالبه خواهد کرد. با توجه به اینکه امروز اقتصاد چین از اروپا بزرگتر است و پس از آمریکا در رده دوم قرار دارد، سهم کمتری از کیک اقتصاد جهانی به اروپا می رسد. به همین دلیل تجارت پیشگان آلمانی به خط کشی ایدئولوژیک خودشان پشت پا زدند و علی رغم مخالفت و شرط و شروط برخی از مقامات اتحادیه اروپا ، سفر صدر اعظم آلمان به پکن انجام و قراردادهای مهمی امضا شد. اروپاییان علی رغم آن اکراه ایدئولوژیک امروز نمی توانند از تجارت با چین دست بکشند و تعداد قطارهای باری بین پکن و برلین هر روز در حال افزایش است.
با شروع جنگ در اروپا از یک طرف و قدرت گرفتن اژدها از طرف دیگر ، جهانی سازی همچون گذشته آورده چرب و چیلی برای غربی ها ندارد. نمایندگان حاضر در کنفرانس داووس 2023 در پی پاسخ این سوال بودند که جهانی سازی به کدام سو می رود؟ جنگ کنونی در اروپا بسیاری از گروه ها و نهادها را متقاعد کرده که جهانی شدن رو به پایان است. امروز شاهد هستیم که جهانی سازی اقتصاد از دستور کار غربی ها خارج شده است.
در این مورد اجازه بدهید به موضع اخیر دولت آمریکا هم دقت کنیم که میخ دیگری ست بر تابوت جهانی سازی اقتصاد. سالیوان مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا در یک سخنرانی در ماه آوریل سال جاری بیان کرده که « آمریکا تجارت جهانی را بیش از هر زمان دیگر یک مقوله امنیتی می بیند و در همین راستا قصد دارد در تجارت با چین و سایر متحدان قدیمی بازنگری کند ». چند روز بعد از این سخنان، دولت آمریکا ممنوعیت های جدیدی برای صادرات تراشه و همکاری با چین در حوزه نیمه رسانا ابلاغ کرد. تجارت جهانی که تا چند سال پیش قرار بود همه تعرفه ها را بشکند و هر چه روانتر باشد ، حالا یک مبحث امنیتی محسوب می شود.
جمع بندی و نتیجه گیری: اگر دیگ جهانی سازی برای آمریکا و اروپا نجوشد، آنها ترجیح می دهند که سر سگ در آن بجوشد.