انتقال پایتخت کافی نیست مادامی که اصل ساختار حکمرانی بیمار است
آیا تضمینی بر حل مشکلات تهران با انتقال پایتخت وجود دارد؟ برنامه های حاکمیت برای دوره گذار چیست؟
موضوع انتقال پایتخت آن قدر از پیچیدگی و حساسیت های سیاسی، اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی برخوردار است که بررسی های همه جانبه ای را می طلبد.
اما آنچه که امروز اهمیت دارد فقط اتخاذ یک تصمیم خوب برای انتخاب محل جدید و تنظیم برنامه های متنوع اجرایی برای یک انتقال آرام و بی دردسر نیست.
ابتدا باید پرسید:
اول)
- چرا چنین انتقالی نیاز است؟ کسری منابع مثل آب؟ تمرکز بیش از حد امور در تهران؟ آلودگی هوا به دلیل تمرکز جمعیتی؟ سوداگری بیش از حد زمین و مسکن؟
دوم)
- آیا این نابسامانی ها ریشه در محل پایتخت دارد؟ سایر پایتخت های بزرگ دنیا در این خصوص چه کرده اند؟ راه حل های رایج در دنیا برای حل این معضلات چه بوده است؟
سوم)
- آیا تضمینی بر حل مشکلات تهران با انتقال پایتخت وجود دارد؟ برنامه های حاکمیت برای دوره گذار چیست؟
چهارم)
- آیا انتقال پایتخت پس از اصلاح و جراحی نظام_حکمرانی خواهد بود؟ اگر نحوه اداره کشور به همین منوالِ چهار دهه اخیر باشد انتقال پایتخت چه مزیت و ارزش افزوده ای خواهد داشت؟ آیا درمان است یا بحرانی دیگر می آفریند؟
جمع بندی:
به نظر نگارنده این یادداشت ریشه اصلی عمده نابسامانی ها و ابر بحران های کشور در بیماری ساختار حکمرانی کشور است. دنیا با تغییرات بسیار سریعی در ابعاد مختلف روبروست. توسعه شگرف فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی دریچه ای نو بر روی نظام های حکمرانی کشورها گشوده و سرمایه گذاری بسیار وسیعی در کشورهای پیشرو، در حال توسعه و به ویژه برخی همسایگان ما در این حوزه ها در حال انجام است. توسعه سیستم های حمل و نقل عمومی و توجه به عامل سرعت فاصله ها را بی معنی کرده است و برای کار در مراکز صنعتی و شهری عملا نیازی به اقامت در این مناطق نیست. اما همزمان در کشور با این دست فرمانی که روزنه روشنی هم بر اصلاح آن نیست ما با فاصله بسیار از دیگران از توسعه دور مانده ایم و فقط نظاره گریم و بس.
لذا مادامی که ادامه رویکردهای چهار دهه اخیر ادامه داشته باشد و نظام تصمیم گیری کشور خالی از نخبگان باشد وضع به همین منوال خواهد بود و اقداماتی نظیر انتقال پایتخت قطعا کمکی به حل مسائل و بحران های کشور نخواهد کرد.