جایی برای پیادهها نیست؟!...
افزایش استفاده از فناوری و همه کالاهایی که برای آسانتر شدن زندگی بشر کشف و تولید شده، از الزامات توسعه همه جوامع انسانی است و بخش زیادی از رقابت جوامع مختلف، در دسترسی زودتر به فناوریها و بکارگیری آنها خلاصه میشود.
افزایش استفاده از فناوری و همه کالاهایی که برای آسانتر شدن زندگی بشر کشف و تولید شده، از الزامات توسعه همه جوامع انسانی است و بخش زیادی از رقابت جوامع مختلف، در دسترسی زودتر به فناوریها و بکارگیری آنها خلاصه میشود.
خودرو نیز به عنوان یکی از دستاوردهای بشری، برای ارتقای کیفیت زندگی انسانها تولید شده است و زندگی شهری امروز، با همه شلوغیها و گرفتاریهایش بدون وجود خودروهای شخصی و عمومی، دشوار و حتی ناممکن جلوه میکند. در این میان، آنچه میتواند مزیتهای این دستاورد را با چالش روبهرو کند، آشنا نبودن مردم با روش استفاده درست از آن است؛ آنچه جامعهشناسان از آن بهعنوان تاخر فرهنگی یاد میکنند و به معنی بهدست آوردن یک فناوری، بدون کسب فرهنگ آن است.
نگاهی به وضعیت امروز خیابانها و پیادهروهای تهران به عنوان پایتخت کشور، وجود معضلات متعدد ترافیکی را نشان میدهد که برخی از آنها، آشکارا ناشی از تاخر فرهنگی است. یکی از ناهنجارترین این معضلات، تردد و توقف وسایل نقلیه در پیادهروهاست.
در حالی که در ادبیات امروز شهرسازی جاری در کشورهای پیشرفته، بر جذابیتبخشی به شهرها با افزایش مکانهای تردد و تجمع مردمی تاکید میشود، در تهران، شاهد تنگتر شدن هر روزه عرصه بر عابران پیاده هستیم.
براساس ادبیات توسعهیافتگی، توسعه حملونقل عمومی با محوریت حملونقل ریلی در شهر از یک سو و افزایش فضاهای تردد پیادهها از سوی دیگر، شهروندان را هرچه بیشتر به کاهش استفاده از خودرو شخصی و حضور پیاده در معابر شهری تشویق میکند. اما در تهران شاهد این هستیم که همزمان با سرعت لاکپشتی توسعه حملونقل عمومی، هر روز خودروهای بیشتری وارد شهر میشود. خودروهایی که در چشم صاحبانشان آنقدر دارای ارزش هستند که حق دارند به بهانه نبود فضای توقف، وارد حریم پیادهها شوند و در نخستین جای خالی پیادهرو، پارک کنند؛ گویی هرگز قرار نیست هیچ انسانی از هیچ پیادهرویی عبور کند.
توسعهنیافتگی فرهنگی و تاخر فرهنگی را- آنطور که جامعهشناسان میگویند- باید یکی از مهمترین دلایل بروز این پدیده ناهنجار در شهر دانست. از سوی دیگر عرضه و شمارهگذاری خودرو و موتورسیکلت بدون درنظر گرفتن ظرفیت شهر نیز میتواند از عوامل بروز این ناهنجاری باشد؛ آن هم در زمانهای که به نظر میرسد- به دلیل فقر فرهنگی- ارزش خودروها از انسانها بیشتر شده است و خودروسواران به خود حق میدهند اولویت را در شهر، به خودرو بدهند؛ نه انسانها. مسئله زمانی نامطلوبتر میشود که این نگاه، در مدیریت کلان شهر نیز حاکم باشد و به جای ترویج حملونقل عمومی، هر روز شاهد افزایش بزرگراهها و تونلهای شهری باشیم؛ مانند آنچه در تهران شاهد هستیم.
در این شرایط فقط میتوان به آینده امیدوار بود تا با ارتقای سطح فرهنگ شهرنشینی و خودروسواری، از اینگونه مشکلات کاسته شود؛ البته اگر در این مدت، کلانشهرهای دیگر با الگوگیری از تهران، مبتلا به این ناهنجاری نشوند.
اکرم امینی - روزنامهنگار