◄ نسلی که حق فرزندانش را میخورد
دکتر مسعود نیلی در هفتههای اخیر تلاش خود را روی ریشهیابی شش ابرچالش اقتصادی متمرکز کرده است.این روزها میبینم رسانهها نیز به این مسأله حساس شدهاند و هرکدام به ظن خود مشغول پرداختن به این دغدغهها هستند.
وبلاگ محسن جلال پور-دکتر مسعود نیلی در هفتههای اخیر تلاش خود را روی ریشهیابی شش ابرچالش اقتصادی متمرکز کرده است.این روزها میبینم رسانهها نیز به این مسأله حساس شدهاند و هرکدام به ظن خود مشغول پرداختن به این دغدغهها هستند. از دید من،آنچه دکتر نیلی درباره اقتصاد سیاسی توزیع منابع مطرح کرده، تفاوت میان دو پاردایم اقتصاد سیاسی «بازتوزیع» و «توزیع» است.
دولتهای رفاه برای این که مردم را از رفاه بیشتر برخوردار کنند،باید مالیات بیشتر بگیرند.دکتر نیلی اینگونه به مسأله نگاه میکند که در اقتصادهای رفاه «بازی مجموع صفر» شکل میگیرد به این شکل که اگر فردی چیزی به دست آورد، دیگری چیزی از دست میدهد.یعنی در اینگونه اقتصادها، از بخشی از نسل فعلی مالیات گرفته میشود و به بخشی دیگر داده میشود.
اما در اقتصاد سیاسی مبتنی توزیع منابع در ایران اگر چه بازی مجموع صفر در جریان است اما حق نسل آینده گرفته میشود تا نسل فعلی به رفاه برسد. این شاید تکان دهنده ترین بخش اظهارنظرهای اخیر دکتر نیلی است که واقعیت چهره نسل ما را عیان میکند. ما داریم حق فرزندان خود را می خوریم تا رفاه بیشتری داشته باشیم.در حالی که پدران ما کار کردند و ثروت آفریدند و برای ما رفاه ایجاد کردند اما ما داریم برعکس عمل میکنیم.
مردم ما قبل از سیاست های توزیعی، سختکوش بودند. به سختی تلاش میکردند و از منابع و درآمدی که خلق میشد، مالیات میدادند و در اداره کشور سهیم بودند. پایه تخریب منابع از زمانی گذاشته شد که دولتها با استفاده از ثروت نفت و برداشت بیرویه از منابع زیرمینی، همه امور را در دست گرفتند و همه چیز را به خود و به نفت وابسته کردند. متأسفانه سیاستمداران نیز منابع را به ابزارهایی برای خرید محبوبیت و کسب رأی بدل کردند.
این اتفاق سبب شد ما در چند دهه گذشته روز به روز از واقعیتهای اقتصادی فاصله بگیریم و بخش خصوصی را که پایه افزایش تولید و خلق ثروت بود به حاشیه برانیم و به جای افزایش منابع اقتصادی به سمت توزیع منابع اندک موجود برویم. این فرهنگ در طول این سالها به روح اقتصاد و جامعه ما دمیده شد. نتیجه آن است که مردم امروز از دولت متوقع و طلبکارند. آنها از دولت انتظار توزیع کیک را دارند.این درحالی است که دیگر دولت هم توان بزرگ کردن کیک را ندارد و بخش خصوصی هم ضعیف مانده و این بخش هم نمی تواند کیک را بزرگ کند.در همین حال،سیاستمداران از توزیع کیک سخن میگویند و وعده تقسیم میدهند. در حالی که دیگر کیکی برای تقسیم وجود ندارد. چیزی که در حال حاضر توزیع می شود،سهم این نسل نیست و از سهم نسلهای آینده است.در حقیقت ما داریم دست در جیب فرزندان خود میکنیم.