◄ فرهنگ شفاهی و فراموشی دانش تجربی
در سال ۸۲ چند هفته پس از زلزله بم، به کرمان رفتم. در زلزله بم خطاهای مدیریتی بسیاری رخ داده بود. در دیدار با استاندار کرمان و معاون او پرسیدم آیا وزارت کشور دستورالعمل یا کتاب راهنمایی برای مدیریت زلزله دارد که شما از آن استفاده کرده باشید. گفتند نه.
وبلاگ محسن رنانی-در سال ۸۲ چند هفته پس از زلزله بم، به کرمان رفتم. در زلزله بم خطاهای مدیریتی بسیاری رخ داده بود. در دیدار با استاندار کرمان و معاون او پرسیدم آیا وزارت کشور دستورالعمل یا کتاب راهنمایی برای مدیریت زلزله دارد که شما از آن استفاده کرده باشید. گفتند نه. گفتم آیا مقامات دست اندرکار مدیریت زلزلههای بوئینزهرا، طبس و رودبار خاطرات خود را ننوشته بودند که شما استفاده کنید؟ گفتند نه. گفتم پس شما لطف کنید تا فراموشتان نشده است خاطرات و تجربهها و توصیههایتان را برای مدیران زلزلههای بعدی بنویسید. چند سال بعد همان معاون را دیدم، از او پرسیدم که خاطرات را نوشتید؟ گفت گرفتاریها نگذاشت.
فرهنگ جامعه ما یک «فرهنگ شفاهی» است یعنی توانایی و عادت به نوشتن در آن پایین است. حتی نخبگان و بزرگان ما هم تجارب خود را کمتر مینویسند. به همین خاطر تجارب گذشته مردم ما معمولا به سرمایهای برای آیندگان تبدیل نمیشود. یعنی «دانش ضمنی» امروز جامعه به «دانش آشکار» آینده تبدیل نمیشود. همین «توانایی تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار» نیز یکی از شاخصهای توسعه جوامع است.
و البته این ناتوانی به دوره کودکی و ناکارایی نظام آموزشی ما بازمیگردد. شاید لازم باشد «مشق شب» را که بسیار آسیبزا است، حذف کنیم و به جای آن خاطره نویسی یا «داستان شب» را بگذاریم و از بچهها بخواهیم که به جای مشق شب، درباره یکی از موضوعات زندگی خودشان، «داستان کوتاه» بنویسند (و البته قصه نویسی را با انشاء نویسی اشتباه نکنیم. «انشاء نویسی» برای کودکان، کار سختی است اما قصه نویسی از زندگی واقعی خیلی ساده است. معلمهای عزیز شروع کنید مشق شب و انشاء را به «داستان شب» تبدیل کنید؛ نه بخشنامه میخواهد و نه هزینهای دارد). شاید اگر تمرین به نوشتن، از کودکی شروع شود ناتوانی در ثبت تجارب و دانش ضمنی، در نسل بعدی ما تخفیف یابد.
روزهای مصیبت ناشی از فراق و داغ برای بازماندگان زلزله به سرعت میگذرد. این روزها با هجوم مهر و عطوفت هموطنان برای کمک به بازماندگان و آسیب دیدگان زلزله، تحمل پذیر میشود. اما مصیبت اصلی این بازماندگان، به زودی و پس از آن که درگذشتگان از زیر آوار بیرون آورده و به خاک سپرده شدند و زخمیها درمان شدند و زندگان در چادرهایی اسکان یافتند، و امدادگران و هموطنان به خانههایشان بازگشتند، شروع میشود و ما برای دوران سخت پس از زلزله هیچکتاب یا «سند جامع» ای برای مدیریت بحران نداریم؛ آن هم در کشوری که یکی از کانونهای زلزله خیز جهان است.