درباره صاحبان واقعی بخش خصوصی
ماده 5 قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار نیز تأکید دارد که اتاقهای شهرستانها باید کمک کنند تا فعالیتهای اقتصادی در شهرستانها دارای تشکل شوند و مجموع تشکلهای موضوعی و جغرافیایی شهرستانها باید در اتاق مرکز استان به عنوان تشکل استانی به هم بپیوندند.
وبلاگ محسن جلالپور: دیروز دومین جلسه هیأت امنای انجمن پسته ایران در کرمان برگزار شد. انجمن پسته یکی از فعالترین انجمنهای اتاقایران است که سال آینده دوره سوم هیأت مدیره خود را به پایان میرساند.
این انجمن درطول عمرکوتاه مدت خود خدمات ارزندهای به این صنعت داشته است. البته از این دست تشکلها در کشور زیاد داریم و نتایج فعالیت آنها بر کسی پوشیده نیست اما سؤال این است که انجمنها و تشکلها کجای تصمیم گیریها در اقتصادایران ایستادهاند؟
در تمام سالهایی که فعالیت اجتماعی کردهام، همواره این پرسش برایم مطرح بوده که بخش خصوصی واقعی کجاست؟
عموما به هرکس که کارت بازرگانی دارد و عضو اتاق بازرگانی است، بخش خصوصی میگویند اما به اصناف، تشکلها، انجمنها و فدراسیونها بخش خصوصی نمیگویند. این یک نشانی غلط است و دو ایراد بزرگ دارد.
اول اینکه همه دارندگان کارت بازرگانی، بخش خصوصی نیستند. چون خیلی از اعضای اتاق، دولتیو شبه دولتیاند. دوم اینکه خیلی از فعالان بخش خصوصی کارت بازرگانی ندارند.
اگر از استخوان خرد کردههای تشکل گرایی بپرسید مسائل واقعی بخش خصوصی در اتاق بازرگانی بهتر مطرح میشود یا در تشکلها و اتحادیهها؟ بدون شک خواهد گفت در اتحادیهها و تشکلها.
چون چرخه کار تشکلگرایی در ایران این گونه طراحی شده که تشکلها مسائل و مشکلات خود را گردآوری کنند و اتاق ایران هم باید این مسائل را به سیاستگذاران منتقل کند.
با این حال معتقدم شکلگیری یک بخش خصوصی توانمند تنها در صورتی میسر میشود که ساختار بخشخصوصی از پایین به بالا شکل گرفته و در نهایت همه این تشکلها در بالاترین سطح و رده بالای این هرم به اتاق ایران متصل شوند. به همین دلیل اتاقهای شهرستانها باید از شکلگیری تشکلهای شهرستانی استقبال کنند.
ماده 5 قانون بهبود مستمر فضای کسب و کار نیز تأکید دارد که اتاقهای شهرستانها باید کمک کنند تا فعالیتهای اقتصادی در شهرستانها دارای تشکل شوند و مجموع تشکلهای موضوعی و جغرافیایی شهرستانها باید در اتاق مرکز استان به عنوان تشکل استانی به هم بپیوندند.
این ساختار باید تا آنجا ادامه پیدا کند که تشکلها از مراکز استان به هم پیوسته و در ردههای بالاتر یعنی فدراسیونها در ارتباط با موضوعات مختلف درباره مسائل مهم حوزه فعالیت خود همفکری و هم اندیشی کنند.
در نهایت فدراسیونهای مختلف باید به هم بپیوندند و کنفدراسیون تشکیل دهند و نمایندگان کنفدراسیونها همراه با نمایندگان اتاقهای استانها باید به عضویت در «تشکل تشکلها» انتخاب شوند.
تنها در این صورت است که مسائل مهم فعالان بخش خصوصی در سراسر کشور میتواند به شکلی رسا و قاعدهمند به اتاق ایران برسد و اتاق ایران هم باید به شکلی درست، این مسائل را به سیاست گذار منتقل کند. در این صورت تشکل اعظم نیز میتواند از عضو محوری خارج و به تشکل محوری رو آورد .
معتقدم زمان پوستاندازی اتاق ایران هم فرا رسیده و باید زمینه برای اصلاح ساختار قدیمی اتاق فراهم شود. در شرایط فعلی مدام از سیاستگذاران می شنویم که از اتاق صدای واحدی شنیده نمیشود و گفته میشود اتاق صدای رسای بخش خصوصی نیست.در صورتی که اگر اتاق به معنای واقعی تشکل محور شود، دیگر چنین ایرادهایی به آن گرفته نمیشود.
پی نوشت: آنچه نوشتم ممکن است نیاز به تحقیق بیشتر داشته باشد.از آن جهت مطرح کردم که باب نقد و بررسی در این زمینه باز شود.