◄ ۱۳ نکته مهم برای مدیریت لجستیک در ایران
حملونقل در مدهای مختلف ضمن یکپارچگی باید موثر و کمهزینه باشد در حالیکه در ایران تا جای ممکن سعی در پرهیز از حملونقل چند وجهی است در کشورهای اروپایی هزینه کل در حملونقل چند وجهی پایینتر از هزینه کل حمل با یک مد است چرا که شبکه مبدا مقصد با یک مدل اقتصادی ران شده اما در ایران کامیون تا ۷۰۰ یا ۸۰۰ کیلومتر هم به صرفه است.
خسرو سرایی کارشناس حملونقل و لجستیک در یک یادداشت که در گروه تلگرامی «اتاق حملونقل و لجستیک» منتشر شده 13 نکته مهم برای مدیریت لجستیک در ایران را به شرح زیر برشمرده است:
۱- مدیریت کارآمد کلید موفقیت است، به ویژه در مدیریت زنجیره تامین. دقت شود مدیریت کارآ ؛ علاوه بر این، مدیر باید ارتباطات معتبر در صنعت داشته باشد. این میتواند در بهرهبرداری از فرصتهای کسب و کار سودمند باشد.
۲- لجستیک فقط یکپارچه سازی فرآیندها و مدیریت درون مرزی نیست بلکه solutionها باید راه حلهایی برای سرزمین مادری و ارتباط با بیرون مرزها ارائه دهد. دقت شود ارتباط با بیرون مرزها در جهت منافع ملی
۳- حملونقل در مدهای مختلف ضمن یکپارچگی باید موثر و کم هزینه باشد در حالیکه در ایران تا جای ممکن سعی در پرهیز از حملونقل چندوجهی است در کشورهای اروپایی هزینه کل در حملونقل چندوجهی پایینتر از هزینه کل حمل با یک مد است چرا که شبکه مبداء مقصد با یک مدل اقتصادی ران شده اما در ایران کامیون تا ۷۰۰ یا ۸۰۰ کیلومتر هم بهصرفه است.
۴-انبارداری با بهکارگیری فنآوریهای روز، درآمد انبارداری با دیدگاه لجستیکی ارتباط مستقیم با زمان ماندگاری کالا نداشته و از محل ارزش افزوده بر کالا درآمد کسب میکند.
۵- مدیریت لجستیک یعنی کار تیمی انجام دادن که ذاتاً در کار تیمی ضعیف هستیم. در تیم لجستیک افراد باید ارزش بیافرینند و پاسخگوی عملکرد خود در مواقع بحرانی باشند که با سفارش شدن افراد برای بهکار گرفته شدن در تناقض شدید است (آفت بخشهای غیر دولتی و دولتی)
۶-در لجستیک هزینه کل کاهش مییابد در حالیکه بدون لجستیک هر بخش هزینههای خاص خود را به مصرف کننده نهایی تحمیل میکند در ایران چه زیربخشی حاضر است از منافع خود برای مدت کوتاهی در جهت رشد منافع ملی چشمپوشی کند تا زمانیکه درآمدها این بار نه از محل تولید هزینه مضاعف برای مصرف کننده نهایی داخلی و یا خارجی بلکه از محل ارتقای عملکرد ملی (مثلا عبور حجم بالایی از کالا از خاک کشور- ترانزیت- ) حاصل شود.
۷- آموزش کارکنان در بخشهای مختلف و ایجاد زبان مشترک لجستیکی بین آنها.
۸-نهایتاً به خدمات لجستیکی نباید به عنوان محل درآمد جدید نگاه کرد ابتدا باید هزینه کل حداقل ثابت نگه داشته شود و سپس در جهت کاهش آن و افزایش درآمد از محل افزایش عملکرد اقدام کرد.
۹- لجستیک فرزند برنامهریزی است حال با توجه به تمامی عدم قطعیتها و شرایطی که در کشور موجود است این برنامهریزی تا چه حد به اجرای کارا منجر خواهد شد.
۱۰- با لجستیک و یا بدون لجستیک یک مدیر باید توانایی داشته باشد بین بهرهوری سیستم و بهرهوری و کارآیی افراد ارتباط برقرار کند تا تفاوتهای بین افراد کارآمد و افرادی که وبال گردن سیستم هستند عیان شود تا کنون چنین اتفاقی در بخشهای مختلف رخ نداده است.
۱۱- یک نکته بسیار جالب توجه؛ چگونه است که برای رضایت هواداران فوتبال در ردههای باشگاهی و ملی، سازوکارهایی تعریف میشود تا کسبکار پولساز فوتبال با جامعه بینالملل برای استخدام بازیکن و مربی تعامل داشته باشد اما در بقیه زمینهها این تعامل برقرار نمیشود، کشورهای دیگر خیلی زود این نقیصه را برطرف ساختهاند و افراد متخصص حقیقی و حقوقی را در زمینههای مختلف بهکار گرفتهاند در مُدهای مختلف حملونقل، لجستیک، IT و ...
۱۲- پایه دیگر لجستیک یعنی سادهسازی فرایندها و کاهش آنها نهایتاً منجر به کاهش زمان و اسناد شود. مشکل دیگری که در اجرا پیش میآید از دست دادن آتوریتیها در برخی بخشهاست که مقاومت بسیار سختی در قبال این تغییرات صورت خواهد گرفت
۱۳- و نکته آخر اینکه برنامهریزی و بهکارگیری اتوماسیون و علوم روز IT نهایتاً منجر به شفافیت در همه زمینهها خواهد شد مثلاً در بحث ترانزیت بهدقت مشخص خواهد شد که در صورت اتلاف زمان کدام بخش قصور داشته و یا اجزای هزینههای رسمی مشخص خواهد شد که البته همیشه خوشایند نخواهد بود.