◄ چرا حرکت از صنعت «کارگر محور» به صنعت «مغز محور» مهم است؟
بیرون رفتن مبتکر از بازار، صنعت کشور را به یک صنعت «کارگر محور» تبدیل کرده است. صنعت کارگر محوری که عموما در تامین مواد اولیه و ماشین آلات و قطعات نیمه ساخته هم وابستگی زیادی به واردات دارد. اینکه با افزایش قیمت ارز محصولات داخلی هم گران میشود به وضوح نشان دهنده آن است که سهم واردات در تولید آنها بسیار پر رنگ است.
وبلاگ سعید قصابیان: یک مخترع ایرانی را در نظر بگیرید که اختراعش را در قالب یک محصول تولید و به بازار عرضه میکند. قیمت این محصول شامل دو بخش است:
- ارزش فنی و ابتکار و تحقیق و دانش ( ارزش مغزافزاری )
- ارزش معادل هزینه مواد اولیه و قطعات نیمهساخته و کارگاه و نیروی انسانی و هزینههای بالاسری ( ارزش سختافزاری)
چنین محصولی در بازار ایران به قیمت مورد نظر جناب مخترع به فروش نخواهد رفت. خریدار فقط به اندازه ارزش سختافزاری حاضر به پرداخت است. چرا؟ چون با ورود اولین نمونه این محصول به بازار صنعتگران کپیکار به صف میشوند تا این محصول را فقط با تحمل هزینههای سختافزاری، کپی و تولید و به بازار عرضه کنند. جناب مخترع انتظار دارد که علاوه بر هزینههای سختافزاری مبلغی هم برای جبران ارزش مغزافزاری کالای خود از مشتری بستاند اما چنین امری محقق نمیشود چون رقیبِ کپیکار به جبران هزینههای سختافزاری بهای پایینتری را مطالبه میکند. از دید مشتری محصول این دو مشابه هستند و طبعاً کالا را از آنکه ارزان تر عرضه میکند (صنعت گر کپیکار ) میخرد.
در شرایطی که از ارزش مغزافزاری نهفته در محصولات تولیدی حمایت نمیشود (کپیرایت=حق مالکیت معنوی) و برای آن پولی پرداخت نمیشود، برنده بازار، کپیکار است و آنکه از بازار بیرون میرود مخترع و مبتکر است.
عدم حفاظت از کپیرایت باعث میشود تا تولید در کشور به بخش سختافزاری محدود شود و هیچگاه محصول دانش بنیان نتواند در بازار رقابت کند. حال آنکه بخش زیادی از ارزش کالاها در جهان امروز ارزش مغز افزاری آنهاست(1). بیرون رفتن مبتکر از بازار، صنعت کشور را به یک صنعت «کارگر محور» تبدیل کرده است(2). صنعت کارگرمحوری که عموماً در تامین مواد اولیه و ماشین آلات و قطعات نیمه ساخته هم وابستگی زیادی به واردات دارد. اینکه با افزایش قیمت ارز محصولات داخلی هم گران میشود به وضوح نشاندهنده آن است که سهم واردات در تولید آنها بسیار پررنگ است(3).
از محصولی که ارزش نرمافزاری ایرانی آن صفر است و در بخش سختافزار وابسته به واردات است چگونه میتوان انتظار رقابت با خارجی را داشت؟ انتظار کیفیت داشت؟ انتظار صادرات آن را داشت؟ آیا میتوان آن را تولید ملی به حساب آورد؟
بهنظر میرسد خارجیها نیز به این ویژگیهای صنعت ایران اشراف دارند. دانش فنی را آورده خود میدانند، ارزش مغزافزاری را در قیمتگذاری کالاها منظور میکنند و در بخش سختافزاری با یک شرکت ایرانی شراکت میکنند. دانش فنی و مدارک فنی و آموزش و نظارت و مشاوره از خارجی و کارگاه و آب و برق و خرید ماشینآلات (با نظارت خارجی) و نیروی کارگری از ایرانی. بهویژه آنکه قیمت انرژی در اینجا یارانهای است. برای آرامش افکار عمومی اسم پروژه را میگذارند «انتقال دانش فنی». آنچه که در واقعیت چیزی بیش از نقشههای مونتاژ محصول با مهر و تایید فنی و نظارت شریک خارجی نیست.
گاهی کپیکاران صنعتی داخلی به کپی کردن محصولات خارجی برای بازار داخلی اقدام میکنند (ایدههای صنعتی وارداتی) و خطر ادعای حقوقی صاحب دانش فنی را به جان میخرند اما مطابق روال بالا نخواهند توانست سهمی از ارزش مغزافزاری محصول را در قیمت فروش خود بگنجانند زیرا خود بازار داخلی و مشتری را عادت دادهاند که فقط برای سختافزار پول بپردازد(4).
جمعبندی و نتیجهگیری: راه افزایش بهرهوری صنعت کشور، حرکت از صنعت «کارگر محور» به صنعت «مغز محور» است. برای آغاز این حرکت باید از مغزافزار ایرانی از طریق اعمال حق مالکیت معنوی حفاظت کرد.
پینوشت:
1- قیمت یک گوشی هوشمند جمع قیمت موارد اولیه به کار رفته در آن نیست. اعتبار شرکت سازنده به تنهایی میتواند ارزش آن را چند برابر کند.
2- کشوری که با سرریز مهندس و دکتر مواجه است.
3- وابستگی زیاد به واردات، پاشنه آشیل تولید صنعتی در ایران است. شرکتهایی که توانستهاند سهم ارزی را در تولید ات خود محدود کنند موفق بودهاند.
4- اما اگر این صنعتگر کپیکار بتواند محصول خود را به بازار خارج عرضه کند خواهد توانست کالا را به قیمت بینالمللی بفروشد و از عواید ارزش مغزافزاری محصول منتفع شود زیرا مشتی خارجی برای ارزش نرمافزاری هم پول میپردازد. اینکه کالای کپی شده بتواند راه خود را در بازار جهانی پیدا کند نشان از کیفیت و مرغوبیت آن دارد .نشان میدهد که توانسته خود را به سطح استاندارد های بینالمللی برساند.انتهای این مسیر حضور در زنجیره بینالمللی تولید قطعه است و با سیاست «تولید صادراتمحور» هم همخوانی دارد. تولید صادرات محور قطعاً «مغز محور» است.