جامعه ایران؛ کم صبر یا بیاعتماد؟
من اگر قدرتی داشتم، همه تلاشم را معطوف به بازگرداندن اعتماد میکردم. راههای بازگرداندن اعتماد به جامعه و تقویت سرمایه اجتماعی تقریبا مشخص است. از نوسازی ساختار و تغییر مأموریت صدا و سیما و بازگرداندن مرجعیت به رسانههای داخل آغاز میشود و تا اصلاح و تغییر اساسی در قوه قضائیه و مبارزه غیر سیاسی با فساد تداوم پیدا میکند.
وبلاگ محسن جلالپور: چندی پیش نتایج یک تحقیق بدیع اقتصادی در هفتهنامه تجارت_فردا -شماره 272- منتشر شد که دست روی یک عارضه جامعه ایران گذاشته بود. نتایج آن تحقیق نشان میدهد شکیبایی، رابطه نزدیکی با رشد اقتصادی و توسعهیافتگی دارد. کشورهایی که مردمانی صبورتر دارند، معمولا توسعهیافتهتر هستند. رشد اقتصادی بلند مدت معمولا در کشورهایی اتفاق افتاده که مردمان صبوری داشتهاند.
بدیهی است که سرمایهگذاری بدون صبر و شکیبایی معنی و مفهومی ندارد. مفهوم پس انداز به طور دقیق اشاره به این اهمیت دارد. پسانداز یعنی به تعویق انداختن مصرف. یعنی «برای اینکه در آینده تولید بیشتری داشته باشیم، باید امروز از مصرف خود کم کنیم و آن را سرمایهگذاری کنیم.» افراد معمولا برای این که در آینده کالای مطلوب خود را به دست بیاورند، باید در حال حاضر از لذتی دست بکشند. در کشورهای توسعهیافته و کشورهایی که رشد اقتصادی بالایی را تجربه کردهاند، میزان صبر مردم بیشتر از متوسط جهانی است. از طرف دیگر در کشورهای کمترتوسعهیافته، میزان صبر کمتر از میانگین جهانی است. به طور خاص در مورد ایران، عدد شاخص صبر به شدت کمتر از میانگین جهانی گزارش شده است. به احتمال خیلی زیاد، همین پایین بودن سطح شکیبایی در مردم ایران میتواند یکی از دلایلی باشد که ما رشد اقتصادی بلندمدت را تجربه نکردهایم. اما صبر و شکیبایی میتواند همبستگی زیادی با موضوع اعتماد در جامعه داشته باشد.
در تحقیق مورد اشاره نیز، به اعتماد افراد جامعه به یکدیگر و اثر آن بر رشد اقتصادی و توسعه اشاره شده اما به آثار اعتماد مردم به ساختار سیاسی یا برعکس، بیاعتمادی مردم به سیاستگذار و آثار اقتصادی آن اشارهای صورت نگرفته است. این موضوعی است که جامعه شناسان باید دربارهاش تحقیق کنند.
در حال حاضر اعتماد مردم به مردم و مردم به دولت و مردم به حاکمیت خدشهدار شدهاست. آهنگ تخریب اعتماد عمومی هر روز دارد سرعت بیشتری میگیرد. اکنون این سوال مطرح میشود که در چنین شرایطی چگونه میشود مردم را به صبوری دعوت کرد؟
من اگر قدرتی داشتم، همه تلاشم را معطوف به بازگرداندن اعتماد میکردم. راههای بازگرداندن اعتماد به جامعه و تقویت سرمایه اجتماعی تقریبا مشخص است. از نوسازی ساختار و تغییر مأموریت صدا و سیما و بازگرداندن مرجعیت به رسانههای داخل آغاز میشود و تا اصلاح و تغییر اساسی در قوه قضائیه و مبارزه غیر سیاسی با فساد تداوم پیدا میکند.
گام نخست،نوسازی فکر و تغییر انگارههای ذهنی و پاردایم کشور داری است. تفکر حاکم بر سیاستگذاری در کشور ما کهنه و قدیمی و از همه مهمتر، نابود کننده اعتماد مردمان عصرحاضر است. فراموش نکنیم که ایران گرفتار چند ابرچالش کمر شکن است که هیچ کدام از آنها بدون همراهی مردم به سرانجام نمیرسد. اگر ریل حکمرانی و کیفیت سیاست گذاری را ارتقا ندهیم و در نتیجه این اصلاحات اساسی، اعتماد را به مردم بازنگردانیم، آینده خوبی در انتظارمان نخواهد بود.