سیاستمدارانی که انبوهی از منابع را بر باد دادند!
سیاستمداران در سالهای گذشته، با برداشتهای ناصحیح از عدالت، انبوهی از منابع را بر باد دادند.
گفتوگوی هفته گذشته مسعود نیلی با هفتهنامه تجارت فردا بدون شک یکی از مهمترین گفتوگوهای تمام سالهای گذشته او به شمار میرود. اقتصاددان صبور و سرشناس، در این مجال، صریحتر از همیشه تعارفها را کنار میگذارد و خطاب به سیاستمدارانی که قرار است سکان سیاستگذاری را در دست گیرند، آخرین هشدارها را میدهد.
مسعود نیلی وضع موجود را بیش از هر چیز مدیون دو راهبرد غلط میداند؛ اول اینکه سیاستمدار، استقلال کشور را معادل تعارض با نظام بینالمللی تعریف کرده و دیگر اینکه عدالت را معادل مصرف ارزان دولتی میداند.
در توصیف گرفتاری اول، همین بس که امروز ایران جزو کشورهای بیثبات برای سرمایهگذاری است و سهمی از میلیاردها دلار سرمایه جهانی نبرده است. با هیچ کشوری رابطه اقتصادی مبتنی بر قواعد دیپلماسی ندارد و اگر وضع به همین منوال پیش رود، در آینده نهچندان دور، شباهتهای زیادی به مدل کره شمالی پیدا میکند که کشوری تنهاست و رابطه خاصی با دیگر کشورها ندارد.
هفته گذشته، محمد طبیبیان در گردهمایی تجار و فعالان بخش خصوصی در کلابهاوس جمله تاملبرانگیزی مطرح کرد. او گفت: «یحتمل، تنها کشوری هستیم که کارکنان وزارت امور خارجهاش حقوق میگیرند که ما با دنیا رابطه نداشته باشیم.»
این جمله را بگذارید کنار جمله موسی غنینژاد که او نیز چندی پیش از چرخه معیوبی سخن گفت که در آن حکمرانان با سیاستگذاری نادرست باعث تشدید نابرابری میشوند و بعد برای رفع این نابرابری و به بهانه حمایت از اقشار ضعیف، تصمیم خطای دیگری میگیرند که مجدداً نابرابری را بیشتر و اقشار ضعیف را ضعیفتر میکند. نکته دردناک این است که تابلوی این سیاستها هم عدالت اجتماعی است.
جای دوری نرویم، همین روزها که جمع کثیری از مردم کشورمان آب برای آشامیدن ندارند و بسیاری دیگر، از داشتن برق محرومند، عدهای از سیاستمداران «شیفته خدمت» یک بار دیگر تابلو عدالت در دست گرفتهاند و میخواهند مسکن رایگان به مردم ببخشند و فقر را با توزیع منابع دولتی، ریشهکن کنند.
چرا این روش به نتیجه نمیرسد؟
به طور مشخص، یکی از مهمترین شعارهایی که در جریان پیروزی انقلاب اسلامی به کرات شنیده شد، موضوع «عدالت» بود که هم در جامعه تقاضای زیادی داشت و هم انقلابیون به تحقق آن ایمان داشتند. در نتیجه وقتی انقلابیون به قدرت رسیدند، برای تحقق شعار عدالت، طیف وسیعی از کالاها و خدمات دولتی را رایگان یا ارزان کردند. «آب» و «برق» دو کالایی بودند که در سالهای آغازین استقرار جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین مصادیق عدالت معرفی و شناخته شدند و امروز هر دو کالا در ایران به دلیل عدم تعادل در تولید و مصرف، وضعیت بحرانی دارند.
انقلابیون در تلاشی ستودنی و قابل احترام، هزاران روستا را لولهکشی کردند و شبکه برق را فراگیر کردند و این را مصداق عدالت دانستند اما امروز نه آبی وجود دارد که در لولهها انتقال داده شود و نه برقی که از طریق شبکهها به دوردستها برسد. حتما خبرها را خواندهاید که در حال حاضر هزاران روستا با تانکر، آبرسانی میشود و روزانه، برق خیلی از شهرها و روستاها نیز قطع میشود تا تولید و مصرف برق، همتراز شود.
از این دست مثالها زیاد میشود مطرح کرد و سیاستمداران در سالهای گذشته، با برداشتهای ناصحیح از عدالت، انبوهی از منابع را بر باد دادند.
شکی نیست که طی مسیر با 2 راهبرد خطایی که مسعود نیلی مطرح کرد، ممکن نیست.
مخاصمه با جهان اگر ادامه پیدا کند، ایران در مسیر کره شمالی شدن قرار میگیرد و ایران روز به روز منزویتر و تنهاتر میشود.
عدالت را معادل مصرف ارزان دولتی دانستن هم، تداوم اتلاف منابع و سرکوب انگیزههای بخش خصوصی را رقم میزند تا جایی که نه دولت میتواند از عهده وظایف اصلی خود برآید و نه بخش خصوصی میماند که تولید ادامه پیدا کند. این مسیر نیز به فقر بیشتر جامعه ایران منجر میشود.
*تاجر بخش خصوصی