◄ کمر صنعت ریلی کشور شکسته است
ضروری است متولیان امر در حوزه های کلان سیاست گذاری و مدیریت اجرایی کشور، بیش از این فرصت سوزی نکنند و با تدبیر و تامل، قطار مدیریت را به ریل کارآمدی برگردانند.
بر اساس گزارش های WHO (سازمان بهداشت جهانی) ایران با حدود ۲۱۰ کشته به ازای یک میلیون نفر جمعیت، در رتبه ۱۱۳ ناامن ترین جاده های جهان قرار دارد که آماری به شدت نامطلوب و مصیبت بار است (سال ۲۰۱۸). اما در همین سال حوادث منجر به فوت در بخش ریلی ایران کمتر از صد نفر بوده است (عمدتا ناشی از برخورد قطار با عابران در شرایط تجاوز به حریم ریلی). با در نظر گرفتن میزان جابه جایی دو شیوه جاده ای و ریلی، تعداد کشته های جاده ای ۳۰ نفر به ازای یک میلیون جابه جایی است؛ در حالی که این نرخ در بخش ریلی سه کشته برای هر یک میلیون جابه جایی است که 10 برابر بودن تلفات جاده ای را نشان می دهد. در عین حال به گفته کارشناسان ریلی، میزان سوانح ریلی در ایران چهار برابر میانگین جهانی است! (عباس قربانعلی بیک-تین نیوز).
چرا این گونه است؟
به نظر می رسد دو دلیل اساسی و ویرانگر و البته چندین دلیل مختلف و ریز و درشت فنی و مدیریتی دیگر، در افزایش سوانح ریلی مؤثرند. دلیل نخست «تحریم» هاست که از نظر فنی کمر صنعت ریلی کشور را شکسته است. تبعات ناشی از تحریم های ظالمانه و غیرانسانی آمریکا، این صنعت را در همه زیربخش های نوسازی ناوگان، توسعه و نوسازی خطوط، زیرساخت های ناوبری و مدیریت سیر و حرکت، سیستم های الکترونیکی کنترل و هدایت قطارها، تعمیرات و نگهداری ناوگان (لکوموتیو و واگن های مسافری و باری) و... دچار نارسایی و فرسودگی کرده است. عامل مهم دیگر، ناکارآمدی و سوء مدیریت در اغلب زیربخش های صنعت ریلی است. به نحوی که اغلب مدیران متخصص، کارآزموده و مجرب از این صنعت رانده شده اند و هدایت این صنعت مهم را افراد کم تجربه و بی اطلاع از این صنعت بر عهده دارند. این افراد نه تنها آشنایی کافی با صنعت ریلی و پیچیده گی های فنی و تخصصی آن ندارند، بلکه با انتخاب و انتصاب افراد کم اطلاع در سطوح عملیاتی این صنعت، بخش ریلی را به شدت با ناکارآمدی مواجه کرده اند. اقدامات غیراساسی و نمایشی، ناتوانی در دریافت بودجه و اعتبارات کافی، انتصاب مدیران ضعیف و ناکارآمد، خروج و مهاجرت نیروهای متخصص و کارشناس از صنعت، از جمله تبعات این ناکارآمدی ها و سوء مدیریت ها در سال های اخیر به ویژه در یک سال گذشته است. به این موارد باید رویکردهای غلط و نادرست در حوزه سیاست گذاری کلان حمل ونقل را نیز افزود. سیاست گذاران در ایران، به دلایل عدیده از جمله بخشی نگری و نگاه منطقه ای-استانی به جای رویکرد ملی در توسعه زیرساخت های حمل ونقل، عمدتا به بخش هوایی (فرودگاه های متعدد خارج از سرویس!) و جاده ای نظر داشته اند و دارند. متأسفانه هم مجلس و هم دولت به صنعت ریلی به عنوان شیوه ای کم مصرف و سازگار با محیط زیست، ایمن و راحت، ارزان و با قابلیت جابه جایی انبوه کمتر توجه کرده اند و این صنعت در سایه بی توجهی سیاست گذاران، فشارهای کمرشکن تحریم ها و ناکارآمدی ها و سوء مدیریت ها، با سرنوشتی غم انگیز و عقب ماندگی های جبران ناپذیر مواجه شده است.
با وجود همه مزایای بخش ریلی در مقایسه با سایر شقوق حمل ونقل، سانحه تأسف بار ریلی چهارشنبه 18 خرداد ماه و فوت و مصدومیت تعداد درخور توجهی از عزیزان هم وطن، یک بار دیگر نشان داد بی توجهی تخصصی و مدیریتی در حوزه صنایع مختلف چه تبعاتی را در پی دارد و ضروری است متولیان امر در حوزه های کلان سیاست گذاری و مدیریت اجرایی کشور، بیش از این فرصت سوزی نکنند و با تدبیر و تامل، قطار مدیریت را به ریل کارآمدی برگردانند. راه آهن و قطار، ایمن ترین شیوه حمل و نقل در همه دنیاست و نسبت سوانح و حوادث ریلی در جهان، در مقایسه با دیگر شقوق حمل و نقل بسیار پایین است.
* کارشناس ارشد مدیریت رسانه
متاسفانه تحلیلی درست است از شرایط صنعت ریلی