◄ آیا ساخت راه آهن رشت - آستارا موجب توسعه ترانزیت می شود؟
آیا ساخت راه آهن رشت - آستارا یا هر راه آهن دیگر ترانزیتی مانند شلمچه - بصره یا راه آهن غرب کشور تا خسروی به سمت عراق یا حتی چابهار - زاهدان موجب توسعه ترانزیت و افزایش درآمد ارزی کشور از این محل خواهد شد؟
آیا ساخت راه آهن رشت - آستارا یا هر راه آهن دیگر ترانزیتی مانند شلمچه - بصره یا راه آهن غرب کشور تا خسروی به سمت عراق یا حتی چابهار - زاهدان موجب توسعه ترانزیت و افزایش درآمد ارزی کشور از این محل خواهد شد؟
برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که ترانزیت از مقوله لجستیک است. در لجستیک بنا داریم محموله ای را از نقطه الف به نقطه ب برسانیم. حمل و نقل از لوازم این فرایند است اما همه چیز نیست.زیر ساخت های ریلی هم به نوبه خود از لوازم حمل و نقل هستند اما همه چیز نیستند. برای موفقیت در فرایند لجستیک به چیزهایی بیش از حمل و نقل نیاز داریم. ترانزیت نوعی از لجستیک است که چند کشور در آن مشارکت می کنند: لجستیک بین المللی.
لجستیک خود ذیل طرح تجاری هر کشور قرار میگیرد و تحت این طرح تجاریِ ملی، اولویت های تجاری و لجستیکی هر کشور مشخص می شوند.لذا صورت مسئله کلان، «توسعه تجارت» است نه ساخت و ساز ریل و جاده.
برای توسعه تجارت مقدمات زیر باید فراهم باشند:
- طرح تجاری روشن برای کشور.
- دیپلماسی تجاری فعال.
- وجهه مثبت بین المللی چنانچه دیگران مشتاق تجارت با کشور باشند.
- حضور در معاهدات تجاری بین المللی و به خصوص منطقه ای.
- عقد معاهدات تعرفه ترجیحی و تجارت آزاد با خارج بخصوص دول همسایه.
- سهولت مبادله و انتقال پول، پشتیبانی های بانکی و ثبات نرخ ارز.
- حضور شرکت های فورواردر( Forwarder ) کاربلد و هماهنگ با شرکت های فورواردر همسایه.
- وجود شرکت های کَریر ( Carrier ) فعال.
- تسریع در انجام امور گمرکی و تشریفات اداری.
- وجود سیستم حمل و نقل سریع و ایمن و خدمت دهی سریع و دقیق به صاحب کالا (از جمله امکانات ردیابی آنلاین محموله / کالا در مسیر).
- وجود زیر ساخت های حمل و نقل مناسب و کافی.
همانطور که می بینیم حمل و نقل و زیر ساخت های آن فقط یکی از لوازم موفقیت در ترانزیت هستند اما کافی نیستند و همانطور که ملاحظه می شود به جز حمل و نقل، دیگر عناصر مرتبط با فرایند لجستیک نرم افزاری هستند و تنها حمل و نقل است که ماهیت سخت افزاری دارد. سوال این است که آیا ما آن دیگر لوازم (نرم افزاری) را فراهم کرده ایم که حالا به دنبال تکمیل قطعه مفقوده سخت افزاری در کریدور شمال - جنوب[1] (راه آهن رشت- آستارا) افتاده ایم؟
برای پاسخ به سوال بالا اجازه بدهید به جای ادعا و وعده، عملکرد گذشته را پیش روی خودمان بگذاریم و بر اساس آن قضاوت کنیم. ظرفیت اجرایی کشور در گذشته را مرور کنیم و تصور نکنیم که امروز می توانیم شق القمر کنیم. چیزی که این روزها با عنوان «جهش» به خورد افکار عمومی داده می شود.
به دهه 70 برگردید زمانی که با تلاش زیاد راه آهن مشهد به سرخس وصل شد و امکان مبادله ریلی با ترکمنستان (دروازه آسیای میانه) را پیدا کردیم. آن زمان تصور شد که درِ بزرگی به روی اقتصاد کشور باز شده و می توانیم از این طریق در بازار ترانزیت منطقه سهم خودمان را داشته باشیم و علاوه برافزایش نقش ژئوپلتیک کشور، در آمد ارزی زیادی برای کشور تامین کنیم. با ساخت این خط آهن، حلقه مفقوده ریلی بین سرخس و بندر عباس در ساحل خلیج فارس متصل گردید.
در عمل اما دیدیم که آرزوها محقق نشدند. قطعا عدم تحقق وعده های داده شده مربوط به سخت افزار (حمل و نقل و راه آهن) نبود چرا که کاستی کلیدی در این بخش نداشتیم. لاجرم باید اشکال کار را در بخش نرم افزار جستجو کنیم که در بالا به اهم آنها اشاره شد.
برای توجه به ماحصل ترانزیت ریلی در کشور باید به عملکرد سال های اخیر رجوع کنیم.
طبق نمودار بالا رکورد ترانزیت مربوط به سال 93 با عدد 13.2 میلیون تن است و در آن سال سهم راه آهن تنها 6 درصد بوده است (800 هزار تن). مطابق این نمودار سهم ریل در ترانزیت هیچگاه بیش از یک هشتم نبوده که آن هم نه به دلیل تحول در حمل و نقل ریلی بلکه به دلیل افت شدید در ترانزیت جاده ای که در سال 95 رخ داده است. رکورد ترانزیت ریلی مربوط به سال 96 با 1.59 میلیون تن است. این عملکرد واقعی است و هیچ کدام از مسئولان حمل و نقل کشور و مدیران راه آهن نمی توانند از این عملکرد بسیار ضعیف دفاع کنند[2].
نداشتن کم و کاست در بخش سخت افزار (اتصال ریلی کامل بین سرخس و بندر عباس) نشان می دهد که برایند عملکرد ترانزیتی کشور در بخش نرم افزار (بدون آنکه بخواهیم وارد جزئیات آن بشویم) مردود بوده است. تجربه سرخس - بندرعباس نشان می دهد اشکال کار در نرم افزار است و اگر نتوانیم مشکلات این بخش را حل کنیم پرداختن به سخت افزار (از جمله احداث راه آهن رشت – آستارا) همان تجربه ناکام سرخس - بندرعباس را برایمان تکرار خواهد کرد. از آن بدتر تجربه ناکام ساخت راه آهن به سمت افغانستان است که علی رغم هزینه هنگفت هیچ عایدی برای کشور نداشت. این راه آهن حتی به مقصد (هرات) هم نرسید. اشکال ترانزیت به افغانستان هم نرم افزاری ست.
تبصره اول: بزرگترین سنگی که حمل و نقل می تواند در جلوی پای ترانزیت کشور بیندازد کندی سیر قطارهای ترانزیتی در شبکه ریلی است.این نقیصه البته بخشودنی نیست و راه آهن ایران باید فکری به حال سرعت بازرگانی بسیار کم خود بکند (کمتر از 5 کیلومتر بر ساعت). این سنگ البته در مقابل سنگ هایی که گمرک و یا عملیات تخلیه و بارگیری می توانند در کندی سیر بار ایجاد کنند کوچک است[3].
تبصره دوم: کسانی که مدعی هستند که فعلا برویم سخت افزار را دنبال کنیم و راه آهن رشت - آستارا را تمام کنیم و مشکلات نرم افزاری در تجارت با دنیا انشاالله حل خواهند شد باید توجه داشته باشند که برای احداث 165 کیلومتر خط آهن بین رشت و آستارا 20 هزار میلیارد تومان (به قیمت امروز و بدون هزینه تملک اراضی) اعلام نیاز شده است: هر کیلومتر 120 میلیارد تومان. تصمیم گیری برای چنین سرمایه گذاری هنگفتی را نمی شود به انشاالله واگذاشت اولا و ثانیا اگر این مشکلات نرم افزاری به آسانی گفتن یک انشاالله حل می شد باید از دهه هفتاد تا حالا حل می شدند.
تبصره سوم: ظاهرا مشتری اصلی و پای کار کریدور شمال جنوب، کشور روسیه است و به دلیل محدود شدن راه های تجاری اش به سمت غرب اروپا دنبال مسیرهای جایگزین می گردد و بدین دلیل متوجه مسیر ایران و دسترسی به خلیج فارس شده است و مسئولان وزارت راه قول ترانزیت ده میلیون تن را به آنها داده اند. همانطور که اگر بین دو نقطه اختلاف پتانسیل وجود داشته باشد الکتریسیته جریان پیدا می کند، اینجا هم اگر تقاضای حمل بار بین روسیه و دهلی واقعی و ضروری است جریان کالا شکل خواهد گرفت و پشت ریل ساخته نشده رشت - آستارا معطل و متوقف نخواهد ماند. جریان کالا مانند یک جوی آب مسیر خود را از قله به سمت کوهپایه، پیدا خواهد کرد.در کوتاه مدت می شود از جریان آب و اصول مکانیک عبرت بگیریم و راه های موازی حمل و نقل به روش ترکیبی را در پیش بگیریم و از حمل و نقل ترکیبی ریلی - جاده ای بین رشت و آستارا استفاده کنیم. حمل و نقل ترکیبی ریلی - دریایی بین آستارا و بنادر دریای خزر (از جمله بندر امیر آباد که به ریل متصل است) گزینه دیگر پیش روی ماست. هر چند نمی توان کتمان کرد که فقدان ریل بین رشت و آستارا عامل کندی و هزینه بیشتر است.
جمع بندی و پیشنهاد: پیش از این، بر ساخت خطوط آهن متصل به کشورهای همسایه - به هدف ترانزیت- اصرار زیاد داشتم اما امروز کمی محتاط هستم. اینکه ساخت راه آهن رشت - آستارا (یا هر راه آهن دیگر ترانزیتی مانند شلمچه - بصره یا راه آهن غرب کشور تا خسروی به سمت عراق یا حتی چابهار- زاهدان) موجب توسعه ترانزیت و افزایش درآمد ارزی کشور بشود مقدمات و لوازمی دارد که اکثرا حمل و نقلی نیستند و از جنس نرم افزار هستند و هر کدام متولیان خودشان را دارند.
از آنجا که این نرم افزارها (با توجه به تجربه های ناکام ساخت راه آهن سرخس - بندرعباس و ساخت راه آهن هرات) هنوز جفت و جور نیستند باید محافظه کار باشیم و برای صیانت از سرمایه های کشور، پیشنهاد می شود به جای آنکه دست پاچه بشویم و با طناب وام و فاینانس خارجی (که نهایتا باید اصل آن را بعلاوه سودش پس بدهیم) وارد چاه ساخت این راه آهن بشویم و بدهی بزرگی را بر گرده اقتصاد کشور اضافه کنیم، بهتر است در کوتاه مدت راه های موازی حمل و نقل به روش ترکیبی مطابق شرح بالا را در پیش بگیریم.برای استفاده از حمل و نقل ترکیبی اشاره شده سرمایه گذاری بسیار کمتری لازم است. هر چند می دانیم هر دو این شیوه های حمل و نقل فوق الذکر به سهولت حمل و نقل ریلی نیستند و زمان و هزینه بیشتری را خواهند داشت. هر وقت مطمئن شدیم که مشکلات نرم افزاری گفته شده در مسیر حل شدن قرار دارند می توانیم به یک فاصله سه ساله حلقه مفقوده ریلی مورد بحث را اجرا کنیم. معاون وزیر راه مدعی است که ساخت این راه آهن سه ساله انجام خواهد شد!!! [4]
مراجع وپاورقی ها
[1] نطفه کریدور شمال - جنوب در سال 1379 بسته شد و قرار بود سن پطرزبورگ را به دهلی وصل کند. مسیر پیش بینی شده روسیه، قفقاز، آذربایجان، ایران ،خلیج فارس و هند است. علت انتخاب ایران قطعا مزیت های جغرافیایی آن بوده است. این کریدور در طول این بیست و چند سال علی رغم امضای یادداشت های تفاهم و تاکید چند باره سیاستمداران فعال نشد.مزیت جغرافیایی لازم است ولی کافی نیست.
[2] در این مورد مقاله «ترانزیت در وضعیت سقوط آزاد/ گزارش مرکز پژوهش های مجلس» در تین نیوز را ببینید / 1400/۰۸/۲۰ / کد خبر: 237025
[3] گمرک و راهداری به راحتی می توانند همه دست آوردهای ترانزیت و صادرات کشور را بر باد دهند. نمونه اش را امروز ( دی و بهمن 1401) در صف طولانی کامیون ها در گمرک آستارا می بینید.
[4] منبع : تین نیوز / توافق نهایی ایران و روسیه : خط آهن رشت - آستارا ۳ ساله ساخته می شود( به نقل از شهریار افندی زاده معاون حمل و نقل وزارت راه و شهرسازی) / ۴۰۱/۱۰/۲۸ / کد خبر: 251375
* کارشناس حمل و نقل
باسلام
البته نقطه نظرات ایشان کانلا صحیح است ولیکن با این استدلال بایستی کلا ساخت راه اهن را متوقف کنیم تا سالهای سال در خصوص راه آهن رشت به آستارا بنده اعتقاد دارم بدون موافقت نامه سه جانبه با کشور های روسیه وآذر بایجان این راه اهن به کار نخواهد آمد بایستی این دو کشور در موضوع زینفع باشند در غیر این صورت این خط اصلا کارائی نخواهد داشت
تنوع مسیرهای ارتباطی و داشتن انعطاف برای حمل و نقل در کشور ما حیاتی است ضمن اینکه نگرش ایشان به نظر من مقطعی و فقط محصور به برشی از زمان است که نادرست است
الان راه آهن جلفا بی مصرف است اما در دوره ای بسیار موثر برای کشور بود پس ما نیاز داریم
من موافقم که خطوط تک بلاکه مثل بیرجند به مشهد کشیده نشود اما باید اتصالات بین کشوری که بسیار هم از لحاظ ساخت خط کم مسافت هستند و با احداث 100 تا 200 کیلومتر قابلیت فعال شدند دارند را سریعا بکشیم
و بعد به گلوگاههای ریلی بچسبیم
الان زیانبار تر از حروم کردن پول برای راه اهن یک خطه ، طرح دیگری نداریم
راه آهن سرخس به بندر ناکام شد اما ناکام نبود
اشکال از این است که راه اهن همیشه همه تخم مرغ هایش را می خواهد در یک ظرف بگذارد که از قضا خیلی هم تکان می خورد
با سلام بر جناب فرهودی . من با نظر شما کاملا موافقم. اگر بر ساخت این راه آهن اصرار هست ، باید همه طرفها ی ذینفع مشارکت کنند و در سود و زیان کار سهم بگیرند. اینطور نباشد که فقط ایران سرمایه گذاری کند.
گیرم که الان بازار کوریدور شمال جنوب گرم باشد، بعد از پایان ساخت این خط ( حداقل 3 سال دیگر طبق وعده خوش خیالانه معاون وزیر) و پس از پایان جنگ اکراین کشور های شمالی هیچ تعهدی به عبور از مسیر ایران نخواهند داشت. آنوقت ما میمانیم با یک راه آهن بی مصرف همچون راه آهن بم زاهدان که با خیال خام تجارت با پاکستان احداث شد.
جناب آقای ناشناس عزیز. توجه داشته باشید که تابع هدف ساخت و ساز نیست. تابع هدف تسهیل تجارت است. راه و راه آهن ابزار تجارت هستند. احداث مسیر های ارتباطی و راه و راه آهن همه در خدمت تجارت کشور و ترانزیت کشور هستند.اگر تجارتی نباشد راه آهن برای چه؟ سرمایه گذاری در زیر ساخت باید به منفعت ملی در تجارت کشور متجلی شود و الا دور ریختن پول است کما اینکه در ساخت راه آهن هرات ثروت سوزی کردیم.
ناکامی مسیر سرخس بندر عباس یک اتفاق نیست. یک رویه است. اگر مشکلات نرم افراری در تجارت و ترانزیت را حل نکنید هر راه آهن و جاده ای را که بسازید راه ناکامی را در پیش خواهد گرفت.
در مورد راه آهن های تک خطه هم جسارتا با شما مخالف هستم. راه آهنی را دو خطه نمیکنند مگر آنکه ظرفیت آن در حالت تک خطه به اشباع رسیده باشد و گلوگاه ترافیکی ایجاد شده باشد. مثلا الان دو خطه کردن سرخس مشهد یا بم زاهدان یا تبریز جلفا که گاهی یک قطاری از روی آن ها عبور میکند چه توجیهی دارد؟
با سلام حضور آقای قصابیان
با تشکر از جناب عالی که نقد اینجانب را مورد توجه قرار دادید رویکردی که آرزو است دیگران نیز آن را پیشه خود سازند علی الخصوص مقامات ارشد راه آهن
اما چند نکته :
1- فرض کنیم شما مستاجرید و از گرانی اجاره خانه مستاصل و درمانده ، از سوی دیگر خانه ای هم ساخته اید در نقطه ی باب طبع تان ، گچ شده سرامیک شده و دارای درب و پنجره و...فقط یک اشکال این خانه شما دارد و آن اینکه سقف ندارد حال آیا این خانه به راحتی شما را می تواند از دردسر اجاره خانه رهایی ببخشد ؟
حکایت این روزهای راه آهن ما این است که ریل را از کوه و دشت و ساحل و بیایبان کشیده ایم تا نزدیکی های مرزها، اما آن را متصل به مرزها نکرده ایم چرا ؟!! چون کارشناس و مهندس ما کشف کرده که " تابع هدف ساخت و ساز نیست. تابع هدف تسهیل تجارت است. راه و راه آهن ابزار تجارت هستند"
2- - اصلا طبق استدلال خودتان ، آیا اتصال ریلی در مرزها ،به نظر شما تسهیل کننده تجارت است یا خیر ؟
3- راه آهن جلفا الان دارد خاک می خورد ولی در دوره ای بیشترین حمل بار را داشته است و این ظرفیت را هم دارد که مجددا فعال شود حال اگر تا 100 کیلومتری آن ما راه آهن داشته باشیم چرا نباید آن را متصل به مرز نکنیم که فعلا باید تجارت آن را طلب کند اصلا اتصال آن به مرز ،آیا خود موجبات رونق گرفتن تجارت نخواهد بود ؟
4- برخی از سخت افزارها ، تابع نمی باشند بلکه همترازند مثل راهها که از آنها به شریان های حیات اقتصادی یاد می شود اگر قلب را بدل از تجارت بگیریم رگها را باید بدل از راههای ارتباطی گرفت که قلب و حتی خون داخل آن ، بدون وجود کارکرد درست رگها کاری از پیش نخواهد برد ( یا اینکه خون را بدل از تجارت بگیریم این رگ است که آن را به عضو می رساند حال در نزدیک های هر عضو ، اینکه فیلمان یاد هندوستان کند و کار را دم بریده و ابتر رها کنیم چه محلی از اعراب دارد . هر جند این رویکرد اجرایی ،از لحاظ تاریخی ، بسیار به سیاست های کثیف انگلیسی ها خبیث نزدیک است انگلیس خبیث گفتم چون می دانم شما هم آنها را خبیث می دانید و از آنها نفرت دارید حتما)
5- گفته اید راه آهن بندرعباس به سرخس یک ناکامی است اگر به آمارهای حمل بار در گذشته نگاه کنید در زمان هایی بیشترین حمل بار در بین نواحی یا متعلق به خراسان بود و یا بندرعباس و این یعنی نقیض ادعای شما .
6- ناکامی راه آهن سرخس بندر را نسبت به سایر خطوط ریلی نمی شود حتی در حال حاضر که بار ترانزیت کم شده پذیرفت اما اشکال را باید در این دانست که راه آهن تمایل دارد که همه تخم مرغ هایش را در یک سبد بگذارد یک بار در سبد ترانزیت بندر به سرخس ، یک بار سنگ آهن و صنایع ذوب آهن، یک بار حمل مازوت و فراورده های نفتی ، در حالی که باید توزیع در همه اینها بکند و نه منحصر در یکی .
7- با این سخن شما که راه آهن از بابت نرم افزاری عقب مانده و زبون و ذلیل و خوار و بی مقدار و فشل ، با مدیران کم غیرت است کاملا موافقم اما از ضعف در نرم افزار ، چگونه نتیجه گرفته اید که اولویت های سخت افزاری مثل اتصال مرزی را باید به دور اندازیم بسیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــار ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوال برانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــگیز است!!
8- اما در مورد راه آهن های تک خطه که اعلام مخالفت نموده اید در مقاله ای آقای قربانعلی بیک در گذشته از این بابت آمارهای جهانی را اعلام نمودند که میزان خطوط تک خطه در دنیا کم و خطوط دو خطه زیاد شده است ضمن اینکه وضعیت سیر از تربت حیدریه تا بافق در راه آهن یک خطه ، خیلی کند و ضعیف است و با ارتقائات نرم افزاری هم خیلی نمی توان کمکی کرد و بحث من این بود به جای اینکه از بیرجند به تربت حیدریه و یا از بیرجند به زاهدان راه آهن یک خطه ای کشیده شود بهتر است همین راه آهن تربت به بافق را دو خطه نماییم تا سیر بسیار بسیار بهتر شود .
9- الان در راه آهن مشهد به سرخس خیلی بیشتر از یک قطار سیر می کند این سخن شما مستند نیست و در نتیجه قابل قبول هم نمی باشد لطفا آمارها روزانه و ماهانه را بررسی نمایید نسبت به سایر خطوط ریلی
10- اما موضوع راه آهن هرات، اتصال از خواف تا مرز، نه آسیبی دیده و نه سرمایه سوزی اتفاق افتاده اما صحبت من این بود که اگر عزم بر ایجاد راه آهن در داخل افغانستان بود بود باید به سرعت و کمتر از یک سال ،آن قسمت داخل کشور افغانستان اجرا می شد .
معادن سنگ آهن خواف در جوار کوههایی است که امتداد آنها به داخل افغانستان کشیده می شود از سوی دیگر افغانستان دارای معادن و منابع طبیعی بکری است که تاکنون استخراج نشده است از سوی دیگر بالفعل شدن این منابع برای حاکمان آنها چه طالبان و چه هر کس دیگری ، که با در آمدهای بسیار اندک مخصوصا در زمینه صادرات به جز قاچاق تریاک و هروئین مواجه اند بسیار مفید است اگر خط داخل افغانستان به جای چندین سال در یکسال کشیده و همزمان نیز معادن جنب خط هم فعال می شد با وجود امنیت نسبی در چندین سال گذشته ، اکنون ریش طالبان به خاطر حیات اقتصادی اش گیر ما بود و حتی خود طالبان ، از خطوط دفاع و نگهداری می کرد و نیز درآمد خوبی هم برای راه آهن به صورت مستمر برقرار بود که این مهم درست فهم و اجرا نشد .
11- به امید دقت نظر بیشتر حضرت عالی در این موارد