بازدید سایت : ۵۳۱۴۷

◄ ملزومات برقی سازی در راه آهن کشور

سوال اصلی اینست که چرا باید برقی سازی در راه آهن انجام شود و با برقی سازی راه آهن چه سودی را عاید راه آهن و یا کشور خواهد شد؟و چه مزیتی بر سیستم قدیمی و استفاده از دیزل لوکوموتیو های قدیمی دارد.

ملزومات برقی سازی در راه آهن کشور
تین نیوز |

فرداد فرهودی:

چند سالی است که موضوع برقی سازی راه آهن و خطوط موجود راه آهن از سرفصل های مهمی شده که در دولت های مختلف مطرح مورد تاکید قرار می گیرد، لیکن علی رغم پیگیری های بسیار و تاکیدات بسیار در مصوبات دولتی تا کنون، پروژه چدیدی در راه آهن کشور برای برقی سازی شروع نشده است و همچنان محور تبریز به جافا تنها محور برقی ایران می باشد که قدمت آن به جز یک بخش کوچک به سال های پیش از انقلاب اسلامی بر می گردد.

اما سوال اصلی اینست که چرا باید برقی سازی در راه آهن انجام شود و با برقی سازی راه آهن چه سودی را عاید راه آهن و یا کشور خواهد شد؟وچه مزیتی بر سیستم قدیمی و استفاده از دیزل لوکوموتیو های قدیمی دارد.

استفاده از سیستم دیزل لوکوموتیو با توجه به استفاده از سوخت در موتورهای چهار زمانه و تبدیل حرکت این موتور ها به برق در لوکوموتیو با توجه به شرایط نگهداری لوکوموتیو و همچنین تکنولوژی ساخت لوکوموتیو ساخت لکوموتیوها حداکثر می تواند بازده 18 درصدی را از سوخت به ما تحویل دهد و عملا 82 درصد از سوخت در این فرایند تبدیل به گرما و نور می شود و تنها 18 درصد از سوخت مصرفی تبدیل به انرژی حرکتی و نهایتا مورد استفاده قرار می گیرد که در دنیای امروزی که سوخت فسیلی یک کالای استراتژیک می باشد و ضمنا تجدید پذیر هم نمی باشد، به نوعی ما در حال دور ریز 82 درصد از سوخت خود هستیم،

در زمانی که از دیزل لوکوموتیو استفاده می کنیم و این در حالی است که هنگام استفاده از لوکوموتیو های برقی و استفاده مستقیم برق این دور ریز انرژی به کمترین میزان خود خواهد رسید زیرا در شرایط عادی همین سوختی که در موتورهای چهار زمانه 18 درصدبازده دارد در نیروگاه های سیکل ترکیبی جدید تا 59 درصد بازده خواهد داشت و این به معنی 41 درصد بازده بیشتر می باشد و دور ریز انرژی در کشور بابت مصرف سوخت فسیلی در حوزه حمل و نقل از 82 درصد حدود 41 درصد کاهش می  یابد یعنی چیزی حدود نصف و این به معنی اینست که می توانیم از منابع سوخت های فسیلی خود حداقل بیش از دو برابر استفاده بیشتری داشته باشیم واز طرفی مصرف را مدیریت کنیم ضمن اینکه به این صورت استفاده از برق و لوکوموتیو های برقی می توانیم برای حرکت از نیروی برق نیروگاه های اتمی و همچنین نیروگاه های تجدید پذیر مانند سلول های خورشیدی و نیروگاه های بادی هم استفاده کنیم.(مانند کشورهای پیشرفته ای چون فرانسه و آلمان)

این به معنای مصرف کمتر سوخت فسیلی در کشور و کاهش آلاینده های زیست محیطی در کشور می باشد.

همه مواردی که عنوان شد نشان می دهد برقی سازی راه آهن یک حرکت ملی به سوی استفاده از منابع درست از منابع تجدید ناپذیر انرژی در کشور می باشد و منافع ملی را به دتبال دارد که متاسفانه هیچ گونه برنامه مدونی برای آن وجود ندارد!!!اما چرا؟

دلایل بسیار زیادی را برای این موضوع می توان برشمرد شاید یکی از آنها اینست که این تغییر تکنولوژی در راه آهن منافع بنگاهی را برای شرکت راه آهن به ارمغان نمی آورد زیرا قیمت سوخت در کشور ارزان است و تنها منافع ملی را به ارمغان می آورد و لذا متولیان راه آهن راغب به اجرای جدی آن نیستند.

(البته مشکلات حاشیه ای هم وجود دارند که سعی می شود در این نوشتار به آنها اشاره نشود)

از دیگر دلایل هم می بایست به این نکته اشاره نمود که این تغییر ،یک تغییر گسترده را در حوزه صنعت ریلی کشور می طلبد به این صورت که می بایست تولید کننده های محدود لکوموتیو های دیزلی خط تولید خود را تغییر دهند، نیاز به متخصصین جدید در حوزه لکوموتیو برقی می باشدو از سوئی نیاز به تهیه تجهیزات جدید برای تعمیر و نگهداری لوکوموتیو های برقی می باشد که قطعا نیاز به حمایت های دولتی دارد و خارج از قرارداد برقی سازی یک محور می باشد ضمن اینکه این بخش کار در گستره کار شرکت راه آن تعریف نشده و در دستان بخش خصوصی است.

از سوی دیگر دیگر سامانه های موجود در راه آهن که قبلا استفاده می شده از جمله سامانه های سیگنالینگ و مخابرات در مسیر و همچنین برخی سامانه های تاسیساتی حالا می بایست خود را با پدیده جدید برق های بالاسری و القاعات مغناطیسی و الکتریکی حاصل از آن در مسیر حرکت  تطبیق دهند و یا حتی شاید تعویض شوند و اینها همگی هزینه بر می باشد و می بایست توسط مجری یعنی راه آهن ارزیابی و برآورد هزینه شود که خیلی مورد علاقه بهره بردار نمی باشد.

حاشیه نشینان راه آهن بایستی سبک زندگی خود را با توجه به مواجه با شبکه برق با قدرت 25 کیلو ولت که کشنده می باشد تغییر دهند.

که همه این موارد هزینه بر می باشد و دولت موظف به تقبل هزینه آنها می باشد.

از سوی دیگر با توجه به ناترازی های انرژی برق در سال های جاری در کشور به دلیل عقب ماندگی طرح های نیروگاهی دروزارت نیرو به دلایل مختلف، نیاز به یک عزم جدی برای تامین دیماند برق مورد نیاز قطارهای برقی می باشد تا پس از اجرا و راه اندازی دچار مشکل کمبود برق نباشیم، ضمن اینکه برق مورد نیاز خطوط راه آهن بایستی بسیار پایدار و بدون قطعی باشد تا حمل و نقل دچار مشکل نشود.

پس با یک نگاه ساده متوجه می شویم که سخن گفتن از برقی سازی در راه آهن شاید ساده باشد و همگی هم وجود آن را تائید میکنیم لیکن پیاده سازی آن نیاز به برنامه ریزی دقیق کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در حوزه کارفرمائی، تولید و پیمانکاری دارد که به دلیل نداشتن منفعت برای هر سه حوزه، این کار نیازمند حمایت های تعریف شده و بسته های تشویقی و گاها اجبار های دولتی برای اجرا می باشد تا نهایتا کشور از ثمرات آن بهره مند گردد.

یکی از پیشنهادات می تواند اجبار دولتی به شرکت ساخت و توسعه راه های کشور باشد برای اجرای محور های جدید با سیستم برقی همانند متروهای کشور که عملا از ابتدا به صورت برقی با برق بالاسری یا برق ریل سوم اجرا می گردند ( البته در حوزه راه آهن سیستم برق بالاسری می باشد).

به این صورت بهره بردار یعنی راه آهن هم مجاب خواهد شد تا خود را با شرایط جدید وفق دهد و برای تحویل گرفتن محور های جدید برنامه و سازمان مناسب را پیاده سازی کند.

دیگر پیشنهادی که مطرح است ایجاد یک واحد مستقل در بهره بردار و سازنده (راه آهن و شرکت ساخت)در خصوص برقی سازی است که متاسفانه تا کنون به وجود نیامده است و عملا در این دوشرکت برنامه مدونی برای این کار وجود ندارد.

حتی در حال حاضر شرکت راه آهن با وجود داشتن شبکه برق فشار ضعیف و فشار متوسط در سطح شبکه خود هیچ اداره کل مستقلی را به عنوان متولی این سیستم ها ایجاد نکرده است و بدتر از آن اینست که همان حدود 90 کیلومتر خط برقی در راه آهن آذربایجان در ستاد راه آهن تهران بدون متولی می باشد.

پیشنهاد دیگر اجباربه وزارت نیرو برای پیش بینی دیماند لازم برای برقی سازی وراه آهن و ایجاد زیر ساخت های لازم و ارائه برنامه توسط وزارت مذکور برای حذف ناترازی انرژی برق در ده سال آینده می باشد.

از دیگر اقدامات می تواند حمایت های دولتی از شرکت راه آهن برای تغییر رویکرد با ارائه بسته های تشویقی جهت کاهش مصرف سوخت و کاهش آلاینده های زیست محیطی می باشد که این حتی می تواند در خصوص بخش خصوصی و تولید کنندگاه در این حوزه هم به کار گرفته شود.

نتیجه اینکه برای برقی سازی پارامتر ها و حوزه های  بسیار زیادی درگیر هستند و نگاه تک بعدی و تنها برای اجرای سیستم برقی در راه آهن نمی تواند این پروژه بزرگ ملی را جلو ببرد ودر صورت اجرای حتی یک پروژه، درحالی  که حوزهای متاثر درگیر در پروژه در کشور هماهنگ نباشد این پروژه محکوم به شکست خواهد بود(که تا کنون و در این بیست سال شاهد آن هستیم) و عملیاتی نخواهد شد(مثال های زیادی از اینگونه پروژه ها در کشور و حتی در راه آهن وجود دارند) و لازم است تا یکبار  در راه آهن و شرکت ساخت و توسعه راه آهن همه ابعاد این گونه پروژه ها وتاثیرات آنها بطور جامع  برسی و برنامه های لازم استحصال و به دولت ارائه گردد و همچنین راهکارهای حمایتی دولتی هم در این زمینه تدوین و ابلاغ گردد.

* کارشناس حمل و نقل 

آخرین اخبار حمل و نقل را در پربیننده ترین شبکه خبری این حوزه بخوانید
ارسال نظر
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تین نیوز در وب منتشر خواهد شد.
  • تین نیوز نظراتی را که حاوی توهین یا افترا است، منتشر نمی‌کند.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
  • انتشار مطالبی که مشتمل بر تهدید به هتک شرف و یا حیثیت و یا افشای اسرار شخصی باشد، ممنوع است.
  • جاهای خالی مشخص شده با علامت {...} به معنی حذف مطالب غیر قابل انتشار در داخل نظرات است.

  • سيدمرتضي ناصريان پاسخ

    آقاي فرهودي گاهي در مخالفت با برقي كردن راه آهن مطالبي مي نويسد و اين بار با مزياي برقي كردن شروع نموده ولي در ادامه آنقدر شروط و الزامات براي برقي كردن مي شمارد كه يعني برقي كردن تا دهسال ديگر هم عملي نيست. مطالب فرهودي در اين مقاله هم مانند ديگر مقالاتش قابل پاسخ دادن تخصصي است و بيش از آنكه مطالب علمي باشد علمي نما است يعني بدون توجه به اينكه هر حرف كيفي چقدر ارزش دارد و بدون اولويت بندي اقدامات فهرست بلندي از الزامات را با هدف غيرممكن نشان دادن برقي كردن فهرست نموده است. در حاليكه برقي كردن يك حركت مستمر و تدريجي است و به تدريج همراه با اجراي آن لوازم هم فراهم مي شود.

  • فرداد فرهودی پاسخ

    برادر عزیزم جناب آقای ناصریان
    در ابتدا عرض کنم من با برقی کردن راه آهن مخالف که نیستم هیچ بلکه بسیار موافقم آنچه من با آن مخالف هستم برقی سازی محور تهران مشهد در شرایط کنونی است زیرا نه توجیه اقتصادی دارد نه توجیه فنی و نه حتی قابل انجام است با دلیل و مستند هم همیشه عرض کرده ام
    اما بایستی توضیح دهم که اتفاقا به علت عدم توجه به همین مواردی که یاداشت نموده اتم تا کنون هیچ پروژه برقی سازی در کشور به نتیجه نرسیده است شما به تاریخ نگاه کنید بیش از بیست سال است ما دنبال برقی سازی هستیم چندین بار مناقصه گذاشته ایم حداقل سه تا چهار بار این مناقصات به قرارداد منتج شده وحتی جشن های شروع پروژه گرفته ایم پس چرا پروژه ها انجام نشده است ،بله علت عدم توجه به مقدمان وملزوماتی است که می بایست برنامه ریزی میشده که نشده بود اگر با فکر و تامل کار می کردیم حالا حتما محور برقی داشتیم بنده به عنواتن کسی که دوسال در راس پروژه های برقی سازی بوده هم عارضه یابی کرده ام وبطور خلاصه عارضه ها را نوشتم در هر محفل علمی هم که دعوت کنید پاسخگوی شما و همگی دوستا با مستند ودلیل علمی خواهم بود .
    الویت بندی برقی سازی محور های راه آهن یک مبحثی است اما وجود توانائی برای انجام آن الویت ها یک مبحث دیگری است شما ملاحظه بفرمائی مثال ساده شهرداری تاکسی برقی وارد کردئه اما قبلش جایگاه عرضه برق به این تاکسی ها را فراهم نکرده شخصا وقتی از معاون شهردار پرسیدم گفت تامین تاکسی با ما است وظیف ایستگاه شارژ با ما نیست یعنی من وظیفه خودم را انجام داده ام دیگران به من ربطی ندارند
    همین دیدگاهها در دستگاههای دیگر هم وجود دارد و برای همین است برقی سازی راه آهن هم به نتیجه نمی رسد نمی توانید برقی کنمید بدون اینکه از قبل برای دیماند مصرفی فکری نکرده باشد
    نمی توانید برقی کنید اما به سیستم سیگنالین و مخابرات فکر نکنید
    نمی توانید برقی کنید و راه آهن را محصور نکنید که حاشیه نشین راه آهن از خطر برق گرفتگی مصون نباشد
    از شما دوست عزیز و فرهیخته خودم تعجب می کنم که نگاه اینچنین غلطی به مطلب کاملا علمی اما بسیار ساده نگاشته من (که برای فهم همه نگاشته شده است)را داشته اید
    در انتها برای همه دوستان آرزوی موفقیت دارم اما بدانید تا پروژه ها را ریشه ای نگاه نکنید مشکلات حل نمی شود و پروژه به بار نمی نشیند مثال های بسیار زیادی را دارم برای این موضوع ببینید چرا برقی سازی بافق بندر عباس انجام نشد ؟کسی پاسخ می دهد
    چرا در قدیم ها لکو ترول در محور لرستان انجام نشد کسی پاسخ گو هست؟
    چرا پروژه تپه مانوری که اتفاقا همه تجهیزات آن خرید شد وبعد دور ریخته شد انجام نشد؟
    بازهم بگم ؟اینها همه حاصل عجله های بی مورد نداشتن دانش و ندیدن پیش نیاز های واقعی پروژه ها است دوست عزیز من.