◄ ۲۹۰ مسافر هوایی بهشتی شدند
تیننیوز| وبلاگ سعید سعیدی-مادر گریه نكن، دنیا و داستانهایش همیشه عجیب و غریب بودهاند و هرچه این داستانها واقعیتر میشوند، بر شدت اعجابانگیزی آنها افزوده میشود. چشمانت را با گوشه همیشه پاكیزه چارقد سفیدت پاك كن و بدان كه پسرت، یكی از 290 مسافری بود كه بهشتی شد و سندی شد برای روسیاهی همیشگی نه یك ارتش و یك كشور، بلكه یك دنیا، دنیایی كه سكوت كرد و لال ماند. تو فریاد بزن، مثل همین دیروز كه با قد خمیدهات در راهپیمایی روز قدس علیه آمریكا و اسراییل فریاد سر دادی و البته 12 تیرماه و آن پرواز بی پایان را در ذهنت مرور میكردی.
پیرزن هر قدر هم كه فرتوت باشد، دو كار را به خوبی و كمال انجام میدهد. یكی این كه چادرش را دور كمرش میبندد، همان كه اجازه میدهد چارقد سفیدش چون هلالی زیبا از زیر آن خودنمایی كند. دوم این كه تصویری از امامخمینی(ره) و مقام معظم رهبری را در یك قاب روی دست میگیرد. هر كسی هم كه به او میگوید؛ «خسته نباشی مادر» پاسخ می دهد:بگو خدا قوت. خسته نباشی خوب نیست؛ مادرجان...
گام برمیدارد و به چند متر جلوتر از خودش خیره شده است. شعارهای «مرگ بر آمریكا» و «مرگ بر اسراییل» را سر میدهد، اما حتی این شعارها هم گاهی برای بیان نفرتش از این همه نامردی كم میآورند و او خوب میداند كه پسرش، یكی از هزاران جوان این مرز و بوم كه كشته جنایات آمریكا شد و یكی از مسافران پرواز هواپیمایی بود كه توسط ناو جنگی آمریكایی «وینسنس» در آسمان منهدم شد و دیگر روی هیچ باند فرودگاهی به زمین ننشست.
همانطور كه خمیده خمیده راه میرود، با گوشه چارقد همیشه پاكیزهاش، اشك روانشده از چشمانش را پاك میكند و زیر لب میگوید:میخواهی آبروی مرا ببری؟ آبروی مرا كه 28 سال است خم به ابرو نیاوردهام؟ اگر چشمانم هم نمناك میشود، خب، مادرم دیگر! مگر میشود مادر باشی و دلت در فراغ همیشگی فرزندت نسوزد؟ بیخود بیرون نیا ای اشك، فقط گوشه چارقد مرا خیس میكنی و زهی خیال باطل كه بگذارم كسی تور ا بینید!»
اینها را میگوید و فریاد میزند؛ «مگر بر آمریكا، مرگ بر اسراییل.»
آن زن، آن پیرزن، آن كوه استقامت و آن كه 28 سال فراغ جگر گوشهاش را لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه به نظاره نشسته است، میرود و شعار میدهد و گویی یك نفره و با همین كمر خمیده، تمامی جهان را به مناظرهای جاودان دعوت میكند!
او نمیداند كه هواپیمایی كه در سال ۱۳۶۷ توسط آمریكاییها بر فراز خلیج فارس مورد هدف قرار گرفت، از نوع هواپیمای ایرباس 300 به علامت ثبت EP-IBU بود یا نوعی دیگر. او نمیداند كه ارتباط این هواپیما با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس به این معناست كه اگر كوچكترین پیام تهدیدآمیزی را از ناو جنگی آمریكایی دریافت میكرد، آن را بدون پاسخ نمیگذاشت، پس تمامی ادعاهای آمریكاییها مبنی بر هفت بار اخطار دادن به هواپیمای ایرانی، ادعایی كاملا واهی است.
او نمیداند كه «ایچنرمارک» قلب رزمناو آمریکایی «وینسنس» است، همان ناوجنگی که در تاریخ هفتم خرداد از بندر «سان دیه گو» وارد خلیج فارس شده بود، آن هم به قصد یک ماجراجویی هوایی و اینگونه بود كه به آبهای مرزی ایران نزدیک شد. وظیفه اصلی «ایچنرمارک»، کشف هدفهای پرنده، اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف به طور همزمان و کنترل آتش آنها بود.
همچنین این رزمناو به موشکهای زمین به هوا با برد 408 کیلومتر نیز مجهز بود و همه اینها را این پیرزن نمیداند، اما خوب میداند كه این اولین جنایت آمریكا نبوده است و آخرین آنها هم نخواهد بود. او خوب میداند كه برابر این كشور و ارتشش باید راسخ بود و مقاوم و اینگونه است كه چارقد سفیدش هم حجابش را حفظ میكند و هم آبرویش را تا كسی نبیند گریه مادری دلسوخته از فراغ جگرگوشهاش، پسری كه در فاجعه انهدام هواپیمای مسافری ایران توسط رزمناو آمریكایی وینسنس، 290 مسافر و خدمهاش را به فرودی جاودان در بهشت خداوند رهنمون ساخت.
او میرود، اما مكالمات خلبان هواپیمای ایرباس 300 ایران با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس برای همیشه گواه است كه این هواپیما هرگز از دالان هوایی تعیینشده خارج نشد و خلبان حتی هنگامی كه خواست تغییر ارتفاع بدهد، همه چیز را مو به مو به برج مراقبت اطلاع داد.
حالا 28 سال از آن تاریخ میگذرد و پیرزن كمر خمیده همیشه مقاوم این داستان واقعی و دردناك، به روزی میاندیشد كه همراه با امام زمانش(عج) انتقام خون به ناحق ریخته شده فرزندش و همه فرزندان تاریخ را از آمریكایی ها و اسراییلیها بگیرد. انشاالله.
* کارشناس هوایی شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران
گام برمیدارد و به چند متر جلوتر از خودش خیره شده است. شعارهای «مرگ بر آمریكا» و «مرگ بر اسراییل» را سر میدهد، اما حتی این شعارها هم گاهی برای بیان نفرتش از این همه نامردی كم میآورند و او خوب میداند كه پسرش، یكی از هزاران جوان این مرز و بوم كه كشته جنایات آمریكا شد و یكی از مسافران پرواز هواپیمایی بود كه توسط ناو جنگی آمریكایی «وینسنس» در آسمان منهدم شد و دیگر روی هیچ باند فرودگاهی به زمین ننشست.
همانطور كه خمیده خمیده راه میرود، با گوشه چارقد همیشه پاكیزهاش، اشك روانشده از چشمانش را پاك میكند و زیر لب میگوید:میخواهی آبروی مرا ببری؟ آبروی مرا كه 28 سال است خم به ابرو نیاوردهام؟ اگر چشمانم هم نمناك میشود، خب، مادرم دیگر! مگر میشود مادر باشی و دلت در فراغ همیشگی فرزندت نسوزد؟ بیخود بیرون نیا ای اشك، فقط گوشه چارقد مرا خیس میكنی و زهی خیال باطل كه بگذارم كسی تور ا بینید!»
اینها را میگوید و فریاد میزند؛ «مگر بر آمریكا، مرگ بر اسراییل.»
آن زن، آن پیرزن، آن كوه استقامت و آن كه 28 سال فراغ جگر گوشهاش را لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه به نظاره نشسته است، میرود و شعار میدهد و گویی یك نفره و با همین كمر خمیده، تمامی جهان را به مناظرهای جاودان دعوت میكند!
او نمیداند كه هواپیمایی كه در سال ۱۳۶۷ توسط آمریكاییها بر فراز خلیج فارس مورد هدف قرار گرفت، از نوع هواپیمای ایرباس 300 به علامت ثبت EP-IBU بود یا نوعی دیگر. او نمیداند كه ارتباط این هواپیما با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس به این معناست كه اگر كوچكترین پیام تهدیدآمیزی را از ناو جنگی آمریكایی دریافت میكرد، آن را بدون پاسخ نمیگذاشت، پس تمامی ادعاهای آمریكاییها مبنی بر هفت بار اخطار دادن به هواپیمای ایرانی، ادعایی كاملا واهی است.
او نمیداند كه «ایچنرمارک» قلب رزمناو آمریکایی «وینسنس» است، همان ناوجنگی که در تاریخ هفتم خرداد از بندر «سان دیه گو» وارد خلیج فارس شده بود، آن هم به قصد یک ماجراجویی هوایی و اینگونه بود كه به آبهای مرزی ایران نزدیک شد. وظیفه اصلی «ایچنرمارک»، کشف هدفهای پرنده، اعم از موشک، هواپیما و پردازش اطلاعات، تعقیب صدها هدف به طور همزمان و کنترل آتش آنها بود.
همچنین این رزمناو به موشکهای زمین به هوا با برد 408 کیلومتر نیز مجهز بود و همه اینها را این پیرزن نمیداند، اما خوب میداند كه این اولین جنایت آمریكا نبوده است و آخرین آنها هم نخواهد بود. او خوب میداند كه برابر این كشور و ارتشش باید راسخ بود و مقاوم و اینگونه است كه چارقد سفیدش هم حجابش را حفظ میكند و هم آبرویش را تا كسی نبیند گریه مادری دلسوخته از فراغ جگرگوشهاش، پسری كه در فاجعه انهدام هواپیمای مسافری ایران توسط رزمناو آمریكایی وینسنس، 290 مسافر و خدمهاش را به فرودی جاودان در بهشت خداوند رهنمون ساخت.
او میرود، اما مكالمات خلبان هواپیمای ایرباس 300 ایران با برج مراقبت فرودگاه بندرعباس برای همیشه گواه است كه این هواپیما هرگز از دالان هوایی تعیینشده خارج نشد و خلبان حتی هنگامی كه خواست تغییر ارتفاع بدهد، همه چیز را مو به مو به برج مراقبت اطلاع داد.
حالا 28 سال از آن تاریخ میگذرد و پیرزن كمر خمیده همیشه مقاوم این داستان واقعی و دردناك، به روزی میاندیشد كه همراه با امام زمانش(عج) انتقام خون به ناحق ریخته شده فرزندش و همه فرزندان تاریخ را از آمریكایی ها و اسراییلیها بگیرد. انشاالله.
* کارشناس هوایی شرکت فرودگاهها و ناوبری هوایی ایران