تعامل، تفاهم و ظرفیت دانش آموختن
یکی از دلایل پیشرفت امارات متحده عربی، پذیرا بودن شعبه های دانشگاه های بزرگ و معتبر دنیا در قلمرو خود بوده و ظرفیت سازی برای ساختن جامعه ای متمدن و مترقی با افق ها و رویکردهایی متفاوت.
هفته گذشته در قالب ماموریت کاری ، فرصتی کوتاه برای تجربه زندگی در امارات داشتم. به توصیه یکی از دوستان در کلاس درس یکی از دانشگاه های معتبر دنیا که دبی را به عنوان موطن دیگر خود انتخاب کرده بود، حضور یافتم.
در میانه کلاس مرتبط با هوش مصنوعی بودیم که یکی از دانشجویان سوالی از استاد در مورد مدل ارائه شده توسط ایشان پرسید، پاسخ استاد برای دانشجو قانع کننده نبود، استاد آخر سر اعلام کرد که با مثال های دیگری توضیح خواهد داد، هر چه مثال ها ساده تر می شد، دانشجو سوالات پیچیده تری طرح می کرد. آخر سر دانشجو از استاد درخواست کرد که من متقاعد نشدم بنابراین اجازه خواست تا کلاس درس را ترک کند.
استاد هم در کمال وقار و متانت از تصمیم دانشجو استقبال و تشکر کرد. بدون درنگ مدرس به ادامه مطلب پرداخت بدون اینکه در روند تدریس وقفه ای ایجاد شود یا کلاس به حاشیه برود. مطلبی که دوست همراهم به من یادآور شد این بود که همین نکته از رفتار حرفه ای، ظرفیت بالای مدرس و دانشجو در پاسخگویی و نحوه اعلام مترقیانه عدم اقناع شدن دانشجو، تشکر استاد برای ترک کلاس ما را از این جلسه بس، اگر چه مطالب بدیعی در باب هوش مصنوعی آموختیم.
به نظر می رسد مدارس، دانشگاه ها، ادارات، جامعه ما نیازمند نهادینه نمودن رویکردی این چنین مترقی برای شنیدن نظر مخالف و به رسمیت شناختن این حق باشد که من متقاعد نشدم، در عین حال که به همدیگر احترام گذاشته و در پایان موقعیت، همه چیز تمام شده و در زمان عدم حضور فرد، دیدگاه او را نقد نکرده یا به تخطئه وی نپردازیم.
به باور اینجانب یکی از دلایل پیشرفت امارات متحده عربی، پذیرا بودن شعبه های دانشگاه های بزرگ و معتبر دنیا در قلمرو خود بوده و ظرفیت سازی برای ساختن جامعه ای متمدن و مترقی با افق ها و رویکردهایی متفاوت.
بی درنگ یاد فرازی از سخنان دکتر شفیعی کدکنی افتادم که می گفت با چه جسارتی است که در دانشگاه کوچک یک شهرستان دور افتاده، مقطع دکتری در رشته فلسفه دائر کرده ایم، با کدام استاد، با کدام کتابخانه، با کدام دیتا بیس، با کدام اینترنت، تازه به نقد کانت و دکارت هم می پردازیم.