بیرون بردن راهآهن از شهر مسأله اصلی نیست
تین نیوز | به موازاتی كه شهرها بزرگ میشوند و نیز همزمان با توسعه كه موجب افزایش تحرك مكانی و سفر میشود، حملونقل درونشهری و برونشهری اهمیت بیشتری پیدا میكند. چند شیوه حملونقل برونشهری شامل الفـ جادهای از طریق سواری شخصی و سواری عمومی و نیز اتوبوس بـ ریلی جـ هوایی دـ دریایی است. حملونقل دریایی برای ایران موضوعیت چندانی ندارد.
محدودیتهای سرعت و محدود بودن مبدأ و مقصد آن یكی از عوامل مهم است؛ ولی سه نوع دیگر حملونقل هركدام به تناسب واجد اهمیت هستند. وجود حملونقل هوایی به دلیل وسعت زیاد كشور برای بسیاری از مسیرها ضروری است ولی میان حملونقل ریلی و جادهای ایران نوعی عدم توازن جدی وجود دارد؛ عدم توازنی كه در تعداد خودرو و قطار و واگن یا حملونقل مسافر و حتی در بار با خودرو و قطار شاهد هستیم و جالب اینكه مطابق برنامههای مصوب توسعه كشور باید سهم حملونقل ریلی از آنچه كه است، بیشتر شود ولی در عمل این سهم كاهش هم داشته است و این امر نشاندهنده مشكل جدی در ساختار و نگاه
تصمیمگیری در ایران نسبت به سیاستهای حملونقل است. هرچند با آمدن دولت و وزیر جدید در وزارتخانهای که متولی حملونقل است، این نگاه تا حدی تغییر كرده و برای توسعه حملونقل ریلی توافقات گوناگونی انجام شده است، ولی تا رسیدن به وضع مطلوب راه زیادی در پیش داریم.
یكی از مشكلات مهم در نظام حملونقل ایران ارتباط میان بخشهای گوناگون حملونقل است؛ به عبارت دیگر وصل كردن شبكه حملونقل ریلی و جادهای و هوایی به یكدیگر و نیز به شبکه حملونقل درونشهری و دسترسی آسان و ارزان به هر یك از آنها است. به همین دلیل دسترسی ساده و آسان به فرودگاه و ایستگاه قطار دغدغه سیاستهای حملونقل بوده است؛ زیرا هرچه دسترسی به این دو وسیله سختتر باشد، بهطور طبیعی گرایش مردم به استفاده از وسیله نقلیه جایگزین كه خودرو است، بیشتر خواهد شد و این برخلاف هدف سیاستگذاران است؛ ولی مسألهای كه در این راه وجود دارد، مشكلات ناشی
از نزدیكی فرودگاه و ایستگاههای قطار بر مراكز شهری است.
در نهایت سیاست غالب این است كه فرودگاه را به حد قابل قبولی به خارج از شهرها منتقل كنند؛ زیرا آلودگیهای صوتی و نیز مصرف سوخت و آلودگی هوای ناشی از آن و از همه مهمتر خطرات احتمالی از نزدیكی فرودگاه به شهر، موجب شد كه فرودگاه به مناطق دوردست برده شود، ولی از طریق خطوط ریلی و مترو دسترسی به آن آسان شود. در مقابل ایستگاههای قطار بهطور معمول در مناطق شهری باقی ماندند؛ زیرا با برقی شدن قطارها آلودگیهای صوتی و هوایی آنها عملا از میان رفت و با محدود كردن دسترسی به خطوط ریلی یا حتی زیرزمین بردن آنها سایر مشكلات را نیز برطرف كردند.
وضعیت حملونقل در ایران بهویژه كلانشهر تهران بهطور آشكار دچار مشكل و نارسایی است. در این میان ایده خارج كردن راهآهن از تهران نیز اخیرا مطرح شده است و احتمال دارد كه اجرای آن این كلاف سردرگم را پیچیدهتر و غیرقابلحلتر كند. چندی پیش آقای شهردار تهران این ایده را مطرح كرد و گفت: «شهرداری پایتخت طرح مشخصی برای انتقال راهآهن از درون شهر دارد. شهرداری شمال حرم امام خمینی(ره) و مجموعه راهآهن منطقه آبیک تهران را بهعنوان محل جدید ایستگاه مرکزی راهآهن پیشنهاد داده است. شهرداری برای اجرای این طرح انتقال ایستگاه راهآهن آمادگی کامل
دارد. این طرح در شهرداری تهران مورد بحث قرار گرفته و با اجرایی شدن آن مشکلات متعدد محدوده جنوب شهر ازجمله آلودگی هوای این منطقه حل خواهد شد.»
اكنون نیز معاون شهرداری تهران به این موضوع پرداخته است: «شهرداری بر نظر خود مبنی بر انتقال ایستگاه راهآهن به حومه شهر مصر و معتقد است كه محاسن انتقال راهآهن برای منافع مردم و سیما و منظر شهری بیشتر از هزینهها است. این دیدگاه بر این اعتقاد است كه بهدلیل بار صوتی، ترافیكی و آلودگی ناشی از جابهجایی قطارها و آثار منفی كه منظر و انضباط شهری را تحت تاثیر قرار میدهد، راهآهن باید به حومه شهر منتقل و در نهایت از حومه شهر امكان استفاده مسافران راهآهن از طریق خطوط اتوبوسی یا مترو به تهران فراهم شود. دیدگاه دیگر حاكی از آن است كه اتفاقا در
شهرهای بزرگ امروز مانند پاریس و لندن ایستگاه راهآهن در وسط شهر است و بنابراین این دیدگاه با مقاومت درخصوص انتقال راهآهن به حاشیه شهر، به دنبال رفع تبعات زیستمحیطی، آلودگی صوتی و آشفتگیهای ناشی از آن است.»
قصد ما این نیست كه بگوییم راهآهن از داخل شهر خارج شود یا خیر. این كار را میتوان در عرصه عمومی طرح كرد و موافق و مخالف درباره آن نظر دهند. مسأله اصلی این است كه مشكلات حملونقل درون و برونشهری كشور را در درجه اول از طریق اعمال سیاستهای دیگر برطرف میكنند و چون آن سیاستها تاكنون به اجرا درنیامده یا ضعیف اجرا شده است، گمان میكنیم كه وجود ایستگاه راهآهن در داخل شهر مشكلی برای شهر تهران است؛ در حالی كه چنین نیست. تاكنون چه كسی و براساس كدام شواهد تجربی و دلایل مناسب این مسأله را ثابت كرده است؟
مگر ترافیك در اطراف میدان راهآهن یا به سوی آن بیش از مناطق دیگر و مرکزی شهر وجود دارد؟ ترافیک آنجا بیشتر است یا بزرگراه صدر و نیایش و...؟ به علاوه از منظر زیباشناختی، محوطه ریلها و راهآهن چه مشكلی برای شهر تهران ایجاد كرده است؟ محلات تهران از قدیم براساس وجود راهآهن شکل گرفته بودند؛ درحالیکه اتوبانهای احداث شده در همه موارد محلات شهر را تجزیه کردند. نمونهاش، اتوبان صیاد است. تجربه ایستگاههای راهآهن اصفهان و شیراز كه با فاصله زیاد از شهر هستند، چقدر به رفتوآمد از طریق حملونقل ریلی به این دو شهر كمك كردهاند؟ آیا تاكنون در
این دو شهر یا شهرهای مشابه دیگری كه فاصله ایستگاه با شهر زیاد است، از مردم پرسیدهایم كه چرا از قطار برای رفتوآمد برونشهری استفاده نمیكنند؟
مشكل اصلی ما در این نیست كه ایستگاه قطار یا فرودگاه در داخل شهر باشد یا بیرون آن؛ مشكل اصلی این است كه سازوكار تصمیم مربوط به حملونقل روشن نیست. هنوز فراموش نكردهایم كه همین شهرداری چگونه و با چه هزینه و زحمتی پایههای مونوریل ساخته شده شهردار پیش از خود را به درستی از میان برد و هنوز هم نمیدانیم سرنوشت مونوریل با هزینههای گزافش در قم و كرمانشاه چه میشود؟ و آیا دستاوردهای پل صدر معادل هزینههایش بوده است؟ یا حتی اتوبان امام علی(ع) در برابر تكمیل مترو چه نفعی داشت؟