سفرنامه نیک/بخش یازدهم: به سمت جنوب فرانسه
دو کمپانی مشهور سیتروئن و رنو دارای سابقهای حدودا صد ساله هستند. اگر این دو کمپانی و سایر کمپانیهای تولید خودروی فرانسه را در لیستی قرار دهیم، مسلما تعداد آنها از لیست تعداد خودروسازان ایرانی کمتر میشود.
وبلاگ محمد نیکوفر: پس از اقامتی چند و نیز گشت و گذار در شهر زیبای پاریس در اواخر خردادماه با هدف رسیدن به شهر تولوز و با طراحی مسیری نسبتا مستقیم به سمت جنوب فرانسه حرکت نمودم. همانگونه که قبلا نیز نوشتم فرانسه در اکثر مسیرهای بینشهری فاقد مسیر مخصوص دوچرخه است، فلذا ناچار بودم از همان جادههای معمولی و یا در برخی شرایط از مسیرهای روستایی استفاده نمایم. استفاده و عبور دوچرخه از اتوبان در فرانسه ممنوع است.
اگرچه در مسیر فیمابین پاریس و تولوز کوههای بلندی وجود ندارد، معالوصف به دلیل ناهمواری و وجود تپههای بلند و یا حتی کوههای کمارتفاع شرایط آسانی برای دوچرخهسواری نیست. شاید سهلترین بخش سفر؛ حرکت از پاریس به سمت شهر اورلئان و نیز ادامه آن در جنوب شهر اورلئان باشد.
در ستون سمت چپ گوگلمپ ناهمواری مسیر به صورت تقریبی نشان داده شده است.
همانگونه که میدانید فرانسه مهد تورهای دوچرخهسواری و نیز تولیدکننده یکی از بِرندهای خوب دوچرخه یعنی دوچرخه پِژو در گذشته بوده است، اما چرا مسیرهای بینشهری دوچرخه در این کشور ناقص است؛ دقیقا نمیدانم.
نوشتم که فرانسه مرکز یکی از بزرگترین و شاید بهترین تور دورچرخه در دنیا یعنی «توردوفرانس» است. در اینجا بهتر است مختصری در مورد این تور مهم بنویسم:
این تور دوچرخه که چندان در ایران شناخته شده نیست و جزو ورزشهای پرطرفدار در بین ایرانیان نیست، در غرب و خصوصا در اروپا مورد توجه فراوان قرار دارد، بهنحوی که در هنگام رقابتهای توردوفرانس بسیاری از شبکههای مطرح ورزشی اروپایی اقدام به پحش مستقیم آن میکنند. این تور که دارای سابقه تقریبا صد ساله است، هر سال در اواسط تابستان و به مدت سه هفته و در مسیرهای متفاوت هموار و یا کوهستان انجام میپذیرد.
اما نکته دیگری که بر روی جادههای فرانسه تجربه کردم، آن است که اکثر خودروهای سواری مورد استفاده در فرانسه سیتروئن و یا رنو هستند و نسبت تعداد خودروهای پژو در مقایسه با ایران کمتر است. نیز تقریبا تعداد وانتهای سرباز از نوع وانتهایی که با آرم مثلا مزدا و یا نیسان در ایران میبینیم، در فرانسه به چشم نمیخورد. کارگران فنی و یا کشاورزان برای نیازهای مشابه از وانتهای سرپوشیده که شکلی شبیه آمبولانسهای قدیمی دارند، استفاده میکنند که خصوصا در اکثر مناطق روستایی این نوع وانتها از نوع سیتروئن و به رنگ سفید هستند.
لازم به ذکر است که دو کمپانی مشهور سیتروئن و رنو دارای سابقهای حدودا صد ساله هستند. اگر این دو کمپانی و سایر کمپانیهای تولید خودروی فرانسه را در لیستی قرار دهیم، مسلما تعداد آنها از لیست تعداد خودروسازان ایرانی کمتر میشود! در اینجا از فرصت استفاده کرده و این سوال مهم را طرح کرده که به راستی کدام ضرورت باعث چنین رشد لجام گسیخته تعدد خودروسازان در ایران شده است. خودروسازانی که غالبا کار اصلی آنها نه تولید که مونتاژ خودروهای خارجی است. آیا به راستی باورکردنی است که انگیزه صدور مجوز این تعداد بیشمار خودروساز در کشوری که شهرهای بزرگش از مشکل مزمن آلودگی هوا رنج میبرند، ایجاد اشتغال باشد!؟
مانند هر پدیدهای وجود خودروسازان در ایران دارای محاسن و معایبی است. مسلم است که در زیرمجموعه خودرسازی، صنایع کوچک و بزرگ بسیاری ایجاد اشتغال مینمایند. اما نباید فراموش کرد که ورود هر خودروی جدید به بازار به منزله اضافه نمودن معادل یک واحد خودرو به آلودگی و ترافیک شهرهای بزرگ است، مضافا که خودرسازی در ایران با سواستفاده از رانت و یا به عبارت بهتر دوپینگ تعرفه گمرکی به حیات خویش ادامه میدهد، در غیر آن صورت با قیمتهای موجود قادر به رقابت با خودروهای خارجی نیست.
نیز قیمت نازل سوخت و یارانه پرداختی از جیب همه مردم ایران خود مزید بر علت است. اگر بهراستی اقتصاد ایران قصد الحاق به سازمان WTO تجارت جهانی را دارد، باید از جایی آغاز نموده و در قیمت سوخت و نیز تعرفههای سنگین گمرکی تجدیدنظر نماید.