◄ سه تفاوت ایران و سوئیس، پندی از مرحوم استاد باستانی پاریزی
ما در ایران اکنون با یک نسل توسعه خواه روبرو هستیم که حسرت و آرزوی توسعه را دارد. اما باید از نسل توسعه خواه عبور کنیم به نسل توسعه آگاه (۲۵ درصد جامعه ایران) و نسل توسعه آفرین (۳ درصد جامعه).
عباس قربانعلی بیک: زمانی در میدان مخبرالدوله دو تا ساعت بود که شهرداری نصب کرده بود، یکی رو به جنوب و یکی رو به شمال. این دو ساعت هیچ وقت نبود که با هم مطابق باشند، اغلب یکی دو دقیقه و گاهی یکی دو ساعت با هم تفاوت داشتند. خدا رحمت کند محمد مسعود را، در روزنامه مرد امروز نوشته بود: "هر وقت این دو ساعت با هم میزان بشوند، کار مملکت هم میزان خواهد شد".
این نکته آن قدر ظریف بود که دهان به دهان می گشت و شهرداری چون دید که واقعا نمیتواند این نقص را رفع کند، برای رهایی از شماتت مردم، آن ساعت ها و ستون ساعت را از میدان برداشت، پاک کردن ... (مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی 14020719).
به عقیده من معجزه کشور سوئیس در بانکداری و ثبات اقتصادی آن نیست، در این که تورم در آن جا از همه کشورها کمتر است هم نیست، در بی طرفی نیست، در عدم شرکت در جنگ نیست، در عدم قبول عضویت در اتحادیه اروپا هم نیست، در آب و هوا و نظافت و لطافت و ادب مردم آن نیست، معجزه سوئیس در این است که بیش از پنجاه ساعت با شکل و شمایل مختلف فقط و فقط در سالن فرودگاه آن است و هیچ کدام از این ساعت ها حتی یک ثانیه با هم تفاوت ندارند. توفیق سوئیس در همین امر جزئی ما را آگاه می کند چنین ملت هایی می توانند معجزه سیاسی و اقتصادی هم داشته باشند (خبر آنلاین 15 اذر 1403).
آنچه خواندیم نوشته استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تاریخ پژوه و ادیب معاصر است. هر چند بدیهی است که منظورشان این نبوده که اگر روزی روزگاری تمام ساعت های ایران دقیق باشند و یک عدد را نشان بدهند، همه مشکلات ما برطرف می شود. اما به نکته ظریفی اشاره کرده و روی مسئله مهمی انگشت گذاشته. ما در ایران اکنون با یک نسل توسعه خواه روبرو هستیم که حسرت و آرزوی توسعه را دارد. اما باید از نسل توسعه خواه عبور کنیم به نسل توسعه آگاه (۲۵ درصد جامعه ایران) و نسل توسعه آفرین (۳ درصد جامعه).
پنج ویژگی برای نسل توسعه آگاه/آفرین وجود دارد که یکی از این پنج ویژگی انضباط (دیسیپلین) است. (باقی ویژگی ها در اینجا تشریح شده) احتمالا همه ما کلمه دیسیپلین را شنیده ایم. اما به چه جامعه ای با دیسیپلین می گوییم؟ جامعه ای که به این مثلث طلایی احترام بگذارد: زمان، قاعده، برنامه (دکتر مجتبی لشکربلوکی).
1- زمان محترم باشد. تفاوت هفت و هفت و پنج دقیقه کاملا درک شود و بدانیم که یک اختلاف ۳۰۰ ثانیه ای بین همین دو وجود دارد. 2- قاعده محترم شمرده شود. یعنی آنکه تصمیمات و اقدامات ما بر اساس یک مبنای مشخص، معقول و مقبول باشد و سلیقه و هیجان، فامیل/ قوم سالاری، پارتی بازی، هم حزبی گری، بر شئونات جمعی ما تاثیر نگذارد. قاعده سالاری یعنی پیش بینی پذیری آینده و یعنی کاهش هزینه های تعاملاتی. 3- برنامه محترم شمرده شود. برای امور مهم، جدولی باشد که بگوید دقیقا چه کسی؟ چه کاری؟ را چه زمانی؟ انجام می دهد و منجر به تولید چه چیزی؟ (اقلام قابل تحویل) می شود؟
احترام به مثلث طلایی «زمان، قاعده و برنامه» باعث می شود که در گذار زمان به این ویژگی ها آراسته شویم:
تعهد به چرخه ...گذار از فرهنگ شفاهی به مکتوب ...تبدیل وعده ها به تعهد ...
می توانیم این نوشته را بخوانیم و فراموش کنیم، یا تصمیم بگیریم که: 1- خودمان از این به بعد در زندگی شخصی و از آن مهم تر در تعاملات جمعی مان به مثلث طلایی زمان- قاعده- برنامه احترام بگذاریم. 2- تا آنجا که می توانیم این مثلث طلایی را به دیگر منتقل کنیم و ترویج دهیم. مثلا به جای وعده های هوایی- شفاهی، تعهدات عملی- مکتوب بدهیم. 3- نخواهیم یک شبه کل کشور را توسعه بدهیم، ولی هدف گذاری کنیم که یک جامعه کوچک (مدرسه، خانواده، اداره...) را بااین اصول اداره کنیم.
یکی از مشکلاتی که قطعا توسط اغلب شهروندان تجربه شده، خطا و تغییرات ناگهانی سیستم شمارش زمانی چراغ های راهنمایی است که از اول دهه 90 به معاونان شهرداری تهران، رئیس پلیس راهور، انجمن طرفداران ایمنی راه ها و ... اعلام شده و راهکار بسیار ساده ای (نه به صورت پاک کردن صورت مسئله) دارد اما گویا حکایت ساعت میدان مخبرالدوله باید چندبار تکرار شود.
توجه و حل این موضوع بسیار ساده با پذیرش و احترام به مثلث طلایی «زمان، قاعده و برنامه» ، علاوه بر آثار ترافیکی، کاهش آلودگی، مصرف سوخت و تصادفات، تاثیر بالایی بر بهبود کیفیت رانندگی، فرهنگ شهروندی و تعامل با مسئولان خواهد داشت.
باسلام
به قول خود آقای قربانعلی بیک "احسنت"